موسسات بانکی سرمایه گذاری درگیر تراکنش های چند میلیون دلاری هستند. این بدان معناست که اگر تصور شود که یک بانک سرمایه گذاری در شرایط تضاد منافع فعالیت می کند، می تواند به شدت به اعتبار بانک آسیب برساند. این شهرت از دست رفته می تواند در نهایت به یک ضرر مالی تبدیل شود. موارد متعددی وجود داشته است که موقعیت‌های تضاد منافع به سرعت به مطبوعات بد و حتی دعوی قضایی تبدیل شده است!

بانک های سرمایه گذاری پیشرو جهان به خوبی از این تهدید آگاه هستند. به همین دلیل است که آنها به آموزش کارکنان خود در مورد خطرات تضاد منافع و نحوه اجتناب از آنها ادامه می دهند. در این مقاله نگاهی دقیق‌تر به تضاد منافع در صنعت بانکداری سرمایه‌گذاری و همچنین اقداماتی که می‌توان برای جلوگیری از آن انجام داد، خواهیم داشت .

تضاد منافع چیست؟

یک شرکت یک بانک سرمایه گذاری را برای پیگیری منافع خود استخدام می کند. این علایق می تواند انواع مختلفی داشته باشد. آنها می توانند با افزایش سرمایه یا جستجو برای اهداف بالقوه ادغام و اکتساب مرتبط باشند. بانک سرمایه گذاری قرار است به دنبال منافع مشتریان خود باشد. از این رو، اگر یک بانک سرمایه گذاری اقداماتی را انجام دهد که به نفع خودش باشد اما به نفع مشتری نیست، آنگاه چنین اقدامی را می توان «تضاد منافع» نامید. به عبارت ساده، اگر اهداف مشتری و بانک سرمایه گذاری همسو نباشد، می تواند منجر به سناریوی تضاد منافع شود. توجه به این نکته ضروری است که بانک سرمایه گذاری عملاً به شیوه ای غیراخلاقی عمل نمی کند. حتی اگر اقدامات شرکت به خطر بیفتد اما واقعاً به خطر نیفتد، ممکن است با مشکل بزرگی مواجه شود.

چه چیزی باعث تضاد منافع می شود؟

تضاد منافع می تواند به طرق مختلف در صنعت بانکداری سرمایه گذاری ظاهر شود. در اینجا برخی از روش های متداول که در آنها تضاد منافع معمولاً رخ می دهد آورده شده است:

گاهی اوقات بانک های سرمایه گذاری ممکن است خود یکی از طرفین معامله باشند. بانک‌های سرمایه‌گذاری چندین شرکت را کنترل می‌کنند، و این احتمال وجود دارد که یکی از شرکت‌های خودشان با مشتری معامله کند

بانک‌های سرمایه‌گذاری ممکن است در شرکتی که ادغام آن را مشاوره می‌دهند، سهام داشته باشند. این سهام می تواند مربوط به بدهی یا حقوق صاحبان سهام باشد. در هر صورت، داشتن سهام اولویت های آنها را تغییر می دهد و نمی توانند به طور عینی به شرکت مشاوره دهند.

یک بانکدار سرمایه گذاری ممکن است از اطلاعات خاصی در مورد شرکت مطلع باشد، اطلاعاتی که تا کنون در اختیار عموم قرار نگرفته است. یک بار دیگر، این می تواند آنها را در اطلاعاتی قرار دهد که در آن آنها می توانند به هزینه مشتریان خود سود ببرند.

یک بانک سرمایه گذاری ممکن است چندین مشتری داشته باشد که در یک معامله خاص علاقه دارند. بنابراین، مدیریت عینی منافع بانک سرمایه‌گذاری غیرممکن خواهد بود.

نمونه ای از تضاد منافع

ثابت شده است که تضاد منافع یک مشکل بزرگ برای بانک های سرمایه گذاری مانند گلدمن ساکس است. به عنوان مثال، قبل از سال 2008، گلدمن ساکس عمیقاً درگیر انتشار اوراق بهادار مبتنی بر وام مسکن بود. این بدان معناست که گلدمن ساکس به طور گسترده به مشتریان خود برای خرید این اوراق بهادار توصیه می کرد. توصیه های صادر شده توسط گلدمن ساکس به این معنی بود که این شرکت در مورد اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن صعودی بود.

با این حال، اطلاعات بعدی فاش شد که نشان داد گلدمن ساکس چندین شرط بزرگ علیه بازار مسکن به حساب خود گذاشته است. این بدان معناست که تا جایی که به پول خود مربوط می شود، گلدمن ساکس نسبت به آینده این اوراق بهادار افتضاح بود. در نهایت به این معنی بود که گلدمن ساکس عمداً به مشتریان خود توصیه های اشتباه می کرد تا از همین طریق سود کند. این بدان معناست که گلدمن ساکس به نفع مشتریان خود عمل نمی کند و باعث ایجاد یک معمای اخلاقی برای بانک چند ملیتی شده است.

در پایان، کمیسیون بورس و اوراق بهادار یک میلیارد دلار به گلدمن ساکس به دلیل تخلف عمدی ارائه کرد. تضاد منافع یک تهدید جدی است. اگر اشتباهات بیش از حد توسط بانک تکرار شود، ممکن است به نهادهای مختلف تقسیم شود.

اجتناب از تضاد منافع

این وظیفه بانک سرمایه گذاری است که هرگونه تضاد منافع احتمالی را که ممکن است داشته باشند، افشا کند. این شامل آموزش و آموزش کارکنان در مورد اهمیت شناسایی تضاد منافع و همچنین گزارش آنها بود. بخش حقوقی بانک سرمایه گذاری باید در جریان باشد تا بتوان از هر موردی مشاوره صحیح دریافت کرد. با این حال، به عنوان یک قانون سرانگشتی، بهتر است بانک های سرمایه گذاری از فعالیت های خاصی اجتناب کنند. این فعالیت ها عبارتند از:

ترتیب تامین مالی برای مشتری که آنها همچنین در یک معامله به او مشاوره می دهند. صحت مشاوره ممکن است به خطر بیفتد زیرا بانک سرمایه گذاری نیز از تامین مالی سود می برد

انجام سرمایه گذاری هایی که برخلاف توصیه هایی است که سازمان به مشتریان می دهد

پذیرش مشتری که رقیب یا رقیب مشتری فعلی است و توصیه به او در برابر مشتری قبلی.

مهم است بدانید که حتی اگر تضاد منافع وجود داشته باشد، همچنان می‌توان بین بانک سرمایه‌گذاری و مشتری اعتماد ایجاد کرد. اما این وظیفه امانتداری بانک سرمایه گذاری است که تمامی تعارضات را افشا کند و فضایی شفاف ایجاد کند. افشای فعالانه هرگونه درگیری ممکن است در ایجاد رابطه و جلب نظر مشتری در درازمدت کمک زیادی کند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *