وارن بافت زمانی گفت که نرخ بهره مانند جاذبه است. اگر کشش گرانشی روی مقادیر دارایی وجود نداشته باشد، ارزش ها می توانند بی نهایت باشند. وارن بافت نمی دانست که جهان به سمت پدیده عجیبی به نام نرخ بهره منفی می رود.
این دنیای عجیب و غریب جدید هم گیج کننده و هم ضد شهود است. مردم عادی نمی توانند معنی نرخ های بهره منفی را بفهمند. مردم بسیاری از کشورهای جهان با نرخ بهره منفی زندگی می کنند. چندین کشور کوچک قبلاً این سیاست را اجرا کرده اند. در واقع، ژاپن، سومین اقتصاد بزرگ جهان نیز نرخ بهره منفی را اعمال کرده است. این ایده همچنین به سرعت در اروپا که گروهی از کشورهای پیشرفته است ریشه دوانده است و احتمالاً در آنجا نیز اعمال خواهد شد.
در این مقاله متوجه میشویم که نرخهای سود منفی واقعاً به چه معنا هستند و چگونه بر زندگی مردم عادی تأثیر میگذارند.
حد پایین صفر
کاهش نرخ بهره بزرگترین ابزار در دسترس بانک های مرکزی برای تعدیل سیاست پولی خود بوده است. از این رو، هر زمان که بحرانی پیش بیاید، واکنش فوری بانک های مرکزی کاهش نرخ بهره است. این همان چیزی است که در بحران منطقه یورو و بحران وام مسکن 2008 اتفاق افتاد. در هر دو مورد، نرخ بهره به نزدیک صفر کاهش یافت. اکنون، نرخ بهره در حال حاضر صفر است و اقتصاد هنوز آنطور که باید کار نمی کند. در نتیجه، سیاست سنتی منفی کردن نرخ بهره واقعاً کارساز نخواهد بود. بنابراین، اقتصاددانان با مشکل مواجه هستند. این همان چیزی است که آنها آن را مشکل کران پایین صفر می نامند. برای تحریک بیشتر اقتصاد، آنها از ابزارهایی مانند تسهیل کمی استفاده کرده اند. با این حال، آن ابزارها نیز کاربرد محدودی دارند.
نرخ های بهره منفی چگونه کار می کنند؟
نرخ سود منفی پدیده عجیبی است. آنها ضد شهودی هستند و از این رو نیاز به توضیح دارند. نرخ سود منفی یعنی وام گیرنده برای قرض گرفتن پول پول می گیرد! این بدان معناست که اگر وام گیرنده ۱۰۰ دلار وام بگیرد و سپس یک سال بعد آن را برگرداند، باید فقط ۹۹ دلار (با فرض نرخ بهره منفی ۱ درصد) بازپرداخت کند.
در این سناریوی عجیب و غریب، مردم نمی خواهند مطالبات خود را در اسرع وقت وصول کنند زیرا در صورت انجام این کار متحمل ضرر خواهند شد. همچنین، مردم نمی خواهند پول خود را در یک حساب پس انداز پس انداز پس انداز کنند. انجام این کار برای آنها هزینه دارد. از این رو آنها به جای رفتن به بانک، به سادگی پول خود را زیر تشک ذخیره می کنند.
هیچ مزیتی برای مصرف کنندگان ندارد
برخلاف تصور، مزیت نرخ های بهره منفی تنها در اختیار شرکت ها و بانک های بزرگ است. افراد از نرخ های منفی سودی نخواهند برد. زیرا فقط نرخ پایه منفی خواهد بود. از این رو وام گیرندگانی که می توانند با نرخ نزدیک به نرخ پایه وام بگیرند، سود خواهند برد. از سوی دیگر، وام گیرندگان فردی چند درصد بیشتر از بازار دریافت می کنند. از این رو، نرخ پایه منفی 1% به نرخ موثر 1% برای وام گیرندگان فردی تبدیل می شود. از این رو، برای مصرف کنندگان منفرد، این یک ضربه مضاعف خواهد بود. از آنها انتظار می رود که برای گرفتن وام از بانک پرداخت کنند. همچنین از آنها انتظار می رود که پس انداز خود را در بانک نگه دارند.
احتکار وجه نقد
نرخ بهره منفی بر اقتصاد اثر معکوس خواهد داشت. آنها مصرف کنندگان را مجبور می کنند که پول خود را از بانک ها دور نگه دارند. مردم بهتر است به جای استفاده از بانک، پول خود را در خانه پس انداز کنند. احتکار نقدینگی به جای کمک به اقتصاد، جریان چرخشی اقتصاد را قطع می کند. از این رو، نتیجه معکوس دارد.
به نظر می رسد دولت ها نیز برای این مشکل راه حلی دارند. اقتصادهای بزرگ در سراسر جهان در حال بی پولی هستند. این بدان معناست که پول به شکل فیزیکی وجود نخواهد داشت و فقط به شکل دیجیتال در دسترس خواهد بود. در نتیجه، احتکار پول زیر تشک شما یک گزینه نیست! مردم مجبور خواهند شد پول خود را به شکل دیجیتال نگه دارند. سپس اگر تمام آن پول را خرج نکنند و چرخه مصرفگرایی را در حرکت نگه دارند، مجبور خواهند شد برای آن پول بهره بپردازند.
بدون تشکیل سرمایه
بدترین اثر نرخ های بهره منفی این است که مطلقاً تشکیل سرمایه ای وجود نخواهد داشت. تمام سرمایه گذاری های کارآفرینی با بخشی از پس انداز کارآفرین شروع می شود. در این دنیای عجیب و غریب جدید، پس انداز مفهوم عجیبی خواهد بود. از این رو، تشکیل سرمایه امکان پذیر نخواهد بود. همچنین، رقبای کسب و کارهای کوچک، یعنی شرکت های بزرگ، مزیت ناعادلانه ای از نرخ های بهره منفی خواهند داشت که به نفع آنها عمل می کند. امکان تحرک اجتماعی رو به بالا که سرمایه داری فراهم می کند در نتیجه نرخ های بهره منفی کاهش می یابد.
کل ایده نرخ های بهره منفی عجیب به نظر می رسد. بوی توطئه می دهد زیرا محیطی را ایجاد می کند که زمین بازی در آن یکسان نباشد. ثروتمندان در حال حاضر مزیت بزرگی نسبت به طبقه فقیر و متوسط دارند. ارزش های فردی صرفه جویی و سرمایه گذاری هیچ فایده ای نخواهد داشت.
بدون نظر