زنجیره فرماندهی چیست و چگونه در بحران های Satyam و Infosys کار می کند.

ما اغلب اصطلاح زنجیره فرماندهی را می شنویم که در مورد اینکه چگونه شرکت ها باید قوانین تعریف شده ای داشته باشند که چه کسی تصمیم گیرنده می شود، زمانی که مدیر عامل یا مدیر اجرایی قادر به انجام مسئولیت های رهبری نیست یا از آنها منع می شود، می شنویم.

به عنوان مثال، هنگامی که خبر رسوایی ادعایی مربوط به کلاهبرداری و سیفون پول توسط بنیانگذار شرکت نرم افزار هندی، Satyam Computers، Ramalinga Raju، فوراً منتشر شد، سطح بعدی رهبری Satyam Computers مسئولیت را بر عهده گرفت و به آن رسیدگی شد. رسانه ها اطمینان حاصل کنند که طرح های تداوم کسب و کار وجود دارد و مدل های رهبری بحران فعال شده است.

به همین ترتیب، هنگامی که شرکت فناوری اطلاعات (Infosys) در سال 2017 با وضعیت مشابهی مواجه شد، زنجیره فرماندهی فعال شد و رگولاتورها و سهامداران تا آنجایی که اقدامات بعدی انجام می‌شود و تصمیم‌گیری را بر عهده می‌گیرد، در جریان بودند. قدرت ها نگران بودند.

بنابراین، برای رهبری موثر بحران و فعال کردن طرح‌های تداوم کسب‌وکار، ساختارها و مدل‌های زنجیره‌ای از فرماندهی باید تعریف و مشخص شود تا شرکت‌ها در زمان وقوع بحران آماده باشند و طبق روال عادی ادامه دهند.

چگونه این اصطلاح در ارتش به وجود آمد و چرا در اعصار متداول شد

زنجیره فرماندهی اساساً یک مفهوم نظامی است، زیرا در میدان نبرد، نیاز به تقسیم روشنی از نقش‌ها و مسئولیت‌ها و همچنین مدلی مشخص از اینکه چه کسی از جبهه در صورت ناتوانی فرمانده ناتوان است، وجود داشته باشد.

به عنوان مثال، اگر یک یگان ارتش وارد نبرد شود، این احتمال وجود دارد که سرهنگ یا کاپیتان یا افسر فرمانده آسیب ببینند یا دچار مرگ شوند.

در چنین احتمالی، بقیه یگان باید بدانند چه کسی را باید دنبال کنند تا به مبارزه ادامه دهند.

به همین دلیل است که ارتش در سراسر جهان زنجیره های فرماندهی را به وضوح تعریف کرده است که به آنها در برنامه ریزی تداوم و آمادگی رزمی کمک می کند.

در حالی که شرکت‌ها ممکن است از زمان لوکس برخوردار باشند (اگرچه در سال‌های اخیر، مدل‌های رهبری بحران در چند ساعت فعال می‌شوند)، نیروهای مسلح چنین مزیتی ندارند زیرا زنجیره فرماندهی باید در عرض چند دقیقه یا چند ثانیه فعال شود.

فرض کنید در مرز هستید و درگیر جنگ هستید. اگر رهبر شما سقوط کرد، باید فوراً بدانید که به چه کسی مراجعه کنید یا چه کسی را دنبال کنید. شما نیز در کوتاه ترین زمان به پایان رسید.

اینجاست که یک زنجیره فرمان پاک کمک می کند.

گذراندن پول و عواقب آن در هنگام شکستن زنجیره فرمان چیست؟

با این حال، همیشه اینطور نیست که زنجیره فرماندهی مانند یک ماشین خوب روغن کاری عمل کند.

موارد بی‌شماری هم در دنیای شرکت‌ها و هم در جاهای دیگر وجود دارد که علی‌رغم داشتن برنامه‌های شفاف تداوم کسب‌وکار، رهبری بحران ناتوان بود.

به عنوان مثال، مدیریت بیماری همه گیر کنونی توسط بسیاری از دولت ها در سراسر جهان، از جمله هند، با رهبری ضعیف و زنجیره های فرماندهی ضعیف مشخص شده است.

اغلب اوقات، در طول این همه‌گیری، شاهد بوده‌ایم که چگونه رهبران سیاسی و بوروکراتیک نتوانسته‌اند گام بردارند و به مناسبت قیام کنند، و در عوض، تلاش کرده‌اند که از پول خود عبور کنند.

این عبارت را به خاطر داشته باشید زیرا نشان می‌دهد که چگونه شرکت‌ها، دولت‌ها و هر سازمانی می‌توانند در طول بحران‌ها در زمانی که رهبری نمونه از جبهه مورد نیاز است، از کار بیفتند.

این امر عمدتاً به این دلیل اتفاق می‌افتد که رهبران تعیین‌شده نمی‌خواهند برای شکست‌ها سرزنش شوند و از این رو، آنها مسئولیت‌ها را در خط یا به زیردستان دیگر واگذار می‌کنند.

متاسف است که توجه داشته باشیم که اغلب اوقات، Passing the Buck، عواقب جدی و شدیدی برای سازمان ها و همچنین سهامداران آن دارد.

بیشتر از این، زمانی که جان انسان ها درگیر می شود، و آنگاه این به یک اهانت انسانی قابل اجتناب تبدیل می شود.

چه زمانی رهبران خط دوم موثرتر هستند و چرا باید از آنها تجلیل کرد

از سوی دیگر، نمونه‌های زیادی وجود دارد که در آن‌ها ثابت شد که فرماندهان دوم در مواقع بحران بهتر از رهبران خط اول خود هستند.

در حالی که این موارد توجه رسانه‌ها را به خود جلب نمی‌کنند، اما چنین آماده‌باشی‌هایی که در هنگام ورود به موقعیت‌های رهبری در طول بحران‌ها عملکرد خوبی داشتند، باید مورد تحسین قرار گیرند و نام‌ها و کارهایشان به خاطر سپرده شود.

این مورد در طول جنگ جهانی دوم بود، زمانی که بسیاری از کشورها در شرایط بحرانی از معاونان رهبران عقب نشینی کردند.

این همچنین این استدلال را تقویت می کند که همه سازمان ها نیاز به ترسیم برنامه ها و مسیرهای تصمیم گیری روشنی دارند که می توانند در طول بحران فعال شوند.

بیشتر از این، در این زمان‌ها، که مدل‌های Work from Home ما را به ارتباطات مجازی به جای تعاملات زنجیره فیزیکی فرماندهی وابسته کرده‌اند.

کارمندان باید بدانند که در مواقع اضطراری با چه کسی باید تماس بگیرند و از این رو، بحران کنونی یک فراخوان کلاریون برای رهبران همه رشته‌ها برای تفویض اختیار و همچنین غیرمتمرکز کردن تصمیم‌گیری است.

وقتی بحران‌ها فوران می‌کنند و باید تصمیم‌ها در عرض چند ثانیه گرفته شوند، زمانی برای هدر دادن این فکر وجود ندارد که تصمیم‌گیرنده کیست.

این بدان معنی است که تفکر سریع و مدل های رهبری انعطاف پذیر نیاز است.

با وجود پیشرفت های تکنولوژیکی ما، رهبری انسان است

در آخر، در حالی که می‌توانیم در مورد شگفتی‌های عصر دیجیتال صحبت کنیم، باید به خاطر داشت که Chain of Command اساساً یک ساختار انسانی است و به این ترتیب، برای موفقیت آن به طبیعت انسان بستگی دارد.

بنابراین، علی‌رغم همه پیشرفت‌های ما در فناوری، رهبری بحران به قدمت تاریخ بشر است و از این رو، آنچه ما به آن نیاز داریم، مدیران انسانی عالی در همه سازمان‌ها هستند که بتوانند به مناسبت قیام کنند.

برای نتیجه گیری، زنجیره فرماندهی می تواند تحت فشار شکسته شود و از این رو، آنچه شرکت ها باید انجام دهند این است که رهبران خط دوم و خط سوم موثری بسازند که می توانند گام بردارند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *