در دو مقاله قبلی در مورد اصطکاکی و بیکاری ساختاری پرداختیم . آنها را می توان به ترتیب نوع خفیف و متوسط بیکاری در نظر گرفت که می تواند توسط یک اقتصاد متحمل شود. وقتی مردم عادی در مورد بیکاری صحبت می کنند معمولاً به آنها اشاره نمی شود. مخوف ترین شکل بیکاری، بیکاری دوره ای نام دارد. این شکلی است که در طول رکود بزرگ سال 1929 و پس از بحران وام مسکن در سال 2008 و چندین بار دیگر جهان را آزار داد. این همان چیزی است که تصاویر وحشتناکی را به ذهن مردم می آورد و حکومت ها را در یک چشم به هم زدن سرنگون می کند. در این مقاله به بررسی دقیق مفهوم بیکاری ادواری می پردازیم.
تعریف بیکاری دوره ای
Investopedia بیکاری ادواری را به شرح زیر تعریف می کند:
عاملی از بیکاری کلی که به روندهای چرخه ای در رشد و تولید مربوط می شود که در چرخه تجاری رخ می دهد. هنگامی که چرخه های تجاری در اوج هستند، بیکاری ادواری پایین خواهد بود زیرا کل تولید اقتصادی در حال به حداکثر رساندن است. هنگامی که تولید اقتصادی کاهش می یابد، همانطور که با تولید ناخالص داخلی (GDP) اندازه گیری می شود، چرخه تجاری پایین است و بیکاری دوره ای افزایش می یابد.
نمونه هایی از بیکاری دوره ای
بیکاری چرخه ای را نمی توان با کمک مثال های شخصی توضیح داد. در عوض، مثالهای اینجا به رویدادهای بزرگی اشاره دارد که تقریباً برای همه شناخته شده است.
- رکود بزرگ یکی از بزرگترین نمونه های بیکاری ادواری است. برآورد بزرگی مشکل متفاوت است. با این حال، برخی برآوردها نرخ بیکاری را تا 40 درصد تخمین زده اند. با توجه به این واقعیت که ارقام رسمی تمایل دارند تأثیر واقعی این مشکل را کمتر نشان دهند، این وضعیت واقعاً هشدار دهنده بود. همچنین، لازم به ذکر است که رکود بزرگ در سال 1929 بلافاصله پس از یک دوره رشد اقتصادی عظیم یعنی دهه 1920 رخ داد.
- بحران جدیدتر وامهای ارزان قیمت نیز نمونه مناسبی از بیکاری دورهای است. در اوایل دهه 2000 تقاضا برای مسکن در نتیجه نرخ بهره پایین و در دسترس بودن ارزان پول افزایش یافت. در نتیجه، خانهها با سرعت سرسامآوری ساخته میشدند که در این فرآیند برای افراد زیادی اشتغال ایجاد میکرد. هنگامی که بازار مسکن در سال 2008 سقوط کرد، اثرات موجی داشت که باعث زیان، سلب مالکیت و بیکاری در مقیاس فاجعهبار شد.
تاریخ اقتصادی مملو از نمونه هایی از بیکاری دوره ای است. پیش از این، این حوادث در یک صنعت خاص یا یک اقتصاد مجزا بود. با این حال، اخیراً، بازارهای مالی جهان به طور فزایندهای یکپارچه شدهاند و افزایش بیکاری دورهای در بخشی از جهان، بهویژه بازارهای توسعهیافته، به سرعت به یک مارپیچ تبدیل شده و به سایر اقتصادها نیز سرایت میکند.
مدت زمان بیکاری دوره ای
بیکاری دوره ای طولانی مدت است. این نوع بیکاری است که به یک مارپیچ اقتصادی خود ویرانگر تبدیل می شود که علت و پیامد آن هر دو بیکاری است. اگر این نوع بیکاری به تنهایی حل شود، دهه ها طول می کشد. معروف ترین مثال، رکود بزرگ است که در آن وضعیت تا زمانی که ایالات متحده به جنگ جهانی دوم پیوست، یعنی در سال 1944، یعنی پس از 15 سال طولانی، حل نشد.
علل بیکاری دوره ای
بیکاری دوره ای ناشی از عدم تعادل اساسی در اقتصاد است. در این صورت تعداد افرادی که در اقتصاد به دنبال شغل هستند بیشتر از تعداد مشاغل موجود در اقتصاد است. بنابراین اگر همه مشاغل در اقتصاد به طور همزمان پر شوند، باز هم کسی بیکار خواهد بود.
این نوع بیکاری زمانی اتفاق می افتد که اقتصاد به طور کلی پایین می آید. این بدان معناست که تولید ناخالص داخلی کشور کاهش می یابد. از این رو، از آنجایی که کالاهای کمتر و کمتری توسط مصرف کنندگان مصرف می شود، افراد کمتری برای تولید آنها نیاز دارند. از آنجایی که افراد کمتری مورد نیاز هستند، تولیدکنندگان شروع به اخراج کارکنان اضافی می کنند. این باعث وحشت بیشتر می شود و باعث مصرف کمتر می شود و چرخه خود تخریبی ادامه می یابد. تنها راه برای توقف این مارپیچ نزولی، ارتقای کل اقتصاد با افزایش تولید ناخالص داخلی است، یعنی خروج از رکود به مرحله رونق. همانطور که همه ما می دانیم این کار به هیچ وجه آسان نیست. از این رو بیکاری ادواری به عنوان عاملی نگران کننده در نظر گرفته می شود. اقتصادهایی که گرفتار آن هستند، به سختی می توانند از آن بهبود یابند.
درمان بیکاری دوره ای
بیکاری دوره ای را می توان با افزایش تولید ناخالص داخلی کشور درمان کرد. امروزه در اکثر کشورها این کار توسط دولت ها انجام می شود. آنها نمی توانند به تنهایی به رکود پایان دهند. با این حال، دولت می تواند پول را در قالب بدهی انباشته کند و با ایجاد مشاغل بیشتر به چرخه منفی پایان دهد که بعداً می تواند با مالیات های دریافتی جبران شود.
ایده پشت مخارج دولت این است که به اقتصاد پیشروی کند. این حرکت رو به جلو حرکتی را ایجاد می کند که می تواند توسط شرکت های خصوصی حفظ شود. مشاغل دولتی بیشتر هزینه های بیشتری را ایجاد می کند که پس از آن مشاغل خصوصی بیشتری ایجاد می کند.
هزینه های دولت به عنوان وسیله ای برای پایان دادن به بیکاری موضوعی است که در گذشته به طور گسترده مورد بحث بوده است. این روش هم مزایا و هم معایبی دارد. در واقع این موضوع به قدری گسترده است که از حوصله این مقاله خارج است و در مقاله بعدی به آن خواهیم پرداخت.
در حال حاضر، درک این نکته کافی است که بیکاری ادواری شدیدترین شکل بیکاری است که وجود دارد و باید برنامه های گسترده ای برای کمک به اقتصادها ایجاد شود تا از این بیکاری بهبود یابند.
بدون نظر