تامین مالی از طریق بدهی مهمترین منبع تامین مالی پروژه های زیربنایی است. در اکثر پروژههای زیربنایی، اکثر پروژهها با استفاده از ابزارهای مالی مبتنی بر بدهی تامین میشوند. دارندگان سهام مقدار قابل توجهی کمتری را سرمایه گذاری می کنند. با این حال، آنها تمام خطرات را تحمل می کنند.
اندازه و مقیاس تامین مالی بدهی، آن را به یک تصمیم مهم برای هر شرکتی که در حال توسعه یک پروژه زیرساختی است تبدیل می کند. وقتی صحبت از بدهی به میان می آید، شرکت ها به طور کلی دو گزینه دارند. آنها می توانند به بانک یا سندیکای بانک ها مراجعه کنند تا بودجه پروژه را به دست آورند. از طرف دیگر، آنها همچنین می توانند اوراق قرضه منتشر کنند و همان را به سرمایه گذاران خصوصی بفروشند. هر کدام از این روش ها مزایا و معایب خاص خود را دارند. با این حال، به طور کلی گفته می شود که بانک ها منبع قابل اعتماد تری برای تامین مالی هستند، به ویژه برای پروژه های زیرساختی.
در این مقاله، دو روش افزایش منابع مالی بدهی را با هم مقایسه می کنیم تا بفهمیم چه چیزی باعث دوام بیشتر وام های بانکی می شود .
مزایای استفاده از وام های بانکی
- تجربه: بزرگترین بانک های جهان به طور گسترده در تامین مالی پروژه های زیرساختی مشارکت دارند. در نتیجه، تقریباً همه آنها دارای بخش های جداگانه ای هستند که تخصص قابل توجهی در تأمین مالی زیرساخت ها ایجاد کرده اند. بنابراین، زمانی که یک شرکت مجری پروژه زیرساختی برای دریافت وام بانکی اقدام می کند، از این تخصص نیز بهره مند می شود. هر کسی که به پروژه وام می دهد، نقش ضمنی در نظارت بر پروژه به منظور حفظ منافع خود دارد. تجربه و منابع قابل توجهی که بانک ها در اختیار دارند آنها را برای انجام این کار مناسب تر می کند.
- انعطاف پذیری:وام های بانکی در مقایسه با سایر منابع تامین مالی بدهی می تواند به طور قابل توجهی انعطاف پذیرتر باشد. این یکی از دلایل مهمی است که وام های بانکی برای پروژه های زیربنایی مناسب تر است. به عنوان مثال، پروژه های زیربنایی نیاز به پول در مرحله دارند. هنگامی که آنها نقطه عطف خاصی را تکمیل کردند، می خواهند پول بیشتری پرداخت شود. چنین برنامه های پرداخت پیچیده ای را می توان به راحتی توسط یک بانک مدیریت کرد. از سوی دیگر، دستیابی به این انعطاف با استفاده از اوراق قرضه دشوار است. در صورت انتشار اوراق، شرکت زیرساخت مجبور می شود وجوه حاصل از فروش اوراق را یکجا وصول کند. سپس، آنها مجبور به پرداخت سود برای پول خواهند شد، حتی اگر از همان پول استفاده نکنند. اگر بخواهند مبلغ وام را به صورت اقساطی دریافت کنند، باید با استفاده از اوراق مختلف، پول جمع آوری کنند. مسائل مختلف اوراق قرضه مجموعه ای از عوارض خاص خود را ایجاد می کند. سابقه بدهی و غیره
- تجدید ساختار:تاخیرها، مازاد بر هزینه ها و سایر مشکلات معمولاً در هنگام اجرای پروژه های زیربنایی تجربه می شوند. اگر در حین پروژه چنین مشکلی پیش بیاید، شرکت زیرساخت خوشحال می شود که به جای انتشار اوراق، وام بانکی گرفته باشد. زیرا تاخیر در اجرای پروژه جریان نقدی دریافتی از پروژه را نیز به تاخیر می اندازد. در نتیجه، برنامه بازپرداخت باید تغییر کند. گاهی اوقات وام ها پرخطرتر می شوند زیرا شرکت زیرساخت ممکن است به یک دوره توقف بالاتر نیاز داشته باشد. در چنین مواردی، اگر شرکت زیرساخت در حال مذاکره با بانک باشد، آنها برای بازسازی وام راحتتر خواهند بود. این به این دلیل است که بانک تنها یک طرف است و منافع آنها کاملاً با منافع صاحبان سهام پروژه همخوانی دارد. بعید است که آنها از توقف پروژه سودی دریافت کنند.
از سوی دیگر، اگر هر نوع مذاکره ای با دارندگان اوراق قرضه انجام شود، روند بسیار پیچیده می شود. اول از همه، چندین طرف در مذاکره حضور دارند. در این صورت، کاملاً ممکن است که این طرف های متعدد دارای منافع متضاد باشند. در نتیجه، زمانی که ساختار جریان نقدی اصلاح شود، ممکن است همه طرفین با آن موافقت نکنند. این می تواند یک دردسر حقوقی ایجاد کند و این موضوع می تواند به دادگاه برسد. همچنین در صورتی که شرکت قادر به پرداخت به دارندگان اوراق قرضه خود نباشد، برخی از آنها ممکن است علیه شرکت اقدام به طرح ورشکستگی نموده و اقدام به انحلال شرکت نمایند.
- شواهد نشان میدهد که وقتی نوبت به تجدید ساختار میرسد، معامله با بانکها در مقایسه با دارندگان اوراق بسیار آسانتر است.
- مشخصات ریسک: همچنین باید درک کرد که اوراق قرضه بیشتر توسط صندوق هایی مانند صندوق های شهرداری، صندوق های بازنشستگی و حتی شرکت های بیمه خریداری می شود. قانون این شرکت ها را موظف می کند فقط سرمایه گذاری هایی را خریداری کنند که ریسک بسیار پایینی دارند. مشکل این است که در بسیاری از نقاط جهان، سرمایه گذاری در زیرساخت ها پرخطر تلقی می شود. بنابراین در این کشورها شرکت ها اختیاری برای انتشار اوراق ندارند. در عوض مجبورند به طور پیش فرض وام بانکی بگیرند.
- اثر سیگنالینگ: در نهایت، حتی اگر شرکتی قصد دارد در مرحله بعدی بدهی خود را با استفاده از اوراق قرضه افزایش دهد، برای شروع بهتر است از وام های بانکی استفاده کند. این به این دلیل است که وقتی بانک ها به پروژه ای وام می دهند، سایر سرمایه گذارانی که ظرفیت نظارت محدودی دارند احساس راحتی می کنند که پول خود را در پروژه سرمایه گذاری کنند. این به این دلیل است که آنها احساس می کنند از آنجایی که بانک ها درگیر هستند، پروژه را زیر نظر خواهند داشت. از این رو، پول آنها امن تر از آن چیزی است که در غیر این صورت بود.
تنها عیب بانکها این است که با استفاده از بدهی نسبتاً کوتاه مدت تأمین مالی می شوند . از این رو، آنها نمی توانند وام های واقعا بلندمدت بدهند. برای غلبه بر این امر، بانک ها معمولاً مرحله ساخت و ساز پروژه را تأمین مالی می کنند، در حالی که وقتی شرکت شروع به ایجاد جریان نقدی مثبت می کند، معمولاً اوراق قرضه برای بازپرداخت بانک ها منتشر می شود.
بدون نظر