ناتوانی در مدیریت بدهی یکی از بزرگترین دلایل شکست بسیاری از شرکت ها است. درست در سال گذشته، غولهایی مانند Toys R Us و Sears مجبور شدند به دلیل ناتوانی در مدیریت بدهی خود اعلام ورشکستگی کنند. اهرم در دنیای امروز ضروری است زیرا به شرکت اجازه می دهد تجارت خود را گسترش دهد. با این حال، سطوح بالای اهرم نیز خطرناک در نظر گرفته می شود. ایده این است که بدهی ها را در سطوح معینی که توافق شده مدیریت کنیم.
در این مقاله توضیح خواهیم داد که چگونه مدل سازی مالی به حفظ سطح بدهی کمک می کند .
تفکیک انواع مختلف بدهی
برای مدیریت بدهی، ابتدا باید آن را تفکیک کرد. حسابداران به طور کلی بدهی ها را به دو دسته تقسیم می کنند. بدهی بلند مدت و بدهی کوتاه مدت. با این حال، مدلسازان مالی ترجیح میدهند دستههای بیشتری ایجاد کنند. در بیشتر موارد، بدهی به پنج دسته تقسیم می شود. بدهی های کوتاه مدت به عنوان یک دسته در نظر گرفته می شود. بدهی های بلند مدت به دو دسته تقسیم می شود. بدهی بلند مدت که سررسید یک ساله است و سایر بدهی های بلند مدت. مدلسازان مالی همچنین تمایل دارند اجارههای سرمایه را به عنوان بدهی بلندمدت تلقی کنند. این اجاره نامه ها نیز اغلب به دو دسته تقسیم می شوند. اجاره های سرمایه ای سررسید یک ساله و سایر اجاره های سرمایه ای. این دسته بندی دقیق به مدل سازی مالی دقیق تر کمک می کند.
صدور و بازنشستگی
شرکت ها به ندرت سطح بدهی ثابتی دارند. در عوض، کل مبلغ بدهی آنها را می توان به مراحل مختلف تقسیم کرد. اگر شرکتی برای مدت معینی در تجارت بوده باشد، آنگاه مقداری بدهی خواهد داشت که تقریباً هر ماه سررسید میشود. در اصطلاح مالی، این “بازنشستگی بدهی” نامیده می شود و کل بدهی های معوق را کاهش می دهد. از نقطه نظر مدل سازی مالی، بازنشستگی را می توان به راحتی مدل کرد. مبالغی که برای بازنشستگی باید پرداخت شود ثابت است. از این رو، آنها را می توان به سادگی در مدل کدگذاری کرد.
با این حال، بسیاری از شرکت ها بدهی خود را از جریان نقدی خود بازپرداخت نمی کنند. در عوض، آنها ترجیح می دهند بدهی خود را کنار بگذارند. این بدان معناست که آنها بدهی های قدیمی را با بدهی جدید با نرخ بهره فعلی بازپرداخت می کنند. از منظر مالی، هرگونه معرفی بدهی جدید را صدور می نامند. صدور مدل سازی کمی دشوارتر است زیرا مقدار بدهی که ممکن است باید صادر شود ثابت نیست. ممکن است بر اساس تعدادی از عوامل متفاوت باشد و بازنشستگی یکی از آنهاست.
سطوح بدهی پیشنهادی
زمانی که سطوح بدهی پیشنهادی یک شرکت مشخص شود، مدل سازی ساختار بدهی بسیار آسان می شود. برخی از شرکت ها سیاستی دارند که در آن می خواهند درصد مشخصی از ارزش خالص خود را به عنوان بدهی حفظ کنند. سایر شرکت ها می خواهند بدهی خود را به کمترین میزان ممکن کاهش دهند. اگر مدل ساز مالی یک شرکت داخلی نیست، باید حدس بزند که سیاست بدهی شرکت واقعا چیست. با این حال، برخی از شرکت ها مانند وال مارت وجود دارند که به وضوح سطح بدهی پیشنهادی خود را در گزارش های سالانه خود ذکر می کنند.
سطوح بدهی پیشنهادی تأثیر زیادی بر وضعیت مالی کلی شرکت دارد. سطح بدهی بر پول نقدی که شرکت در اختیار دارد، پرداخت های بهره ای که شرکت باید بپردازد و همچنین کل ارزش خالص شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر شرکت مستقیماً به سیاست خود در مورد سطوح بدهی پیشنهادی اشاره نکند، مدلساز مالی باید دادههای چندین سال گذشته را بررسی کند. بر اساس اقدامات شرکت می توان یک حدس تحصیلی انجام داد. با این حال، این اطلاعات از منظر مدل سازی مالی بسیار مهم است.
حتی اگر دو شرکت سود یکسانی کسب کنند، جریان نقدی یک شرکت اهرمی میتواند به طور چشمگیری در مقایسه با جریان نقدی یک شرکت بدون اهرم متفاوت باشد.
استخراج نرخ بهره
درست مانند سیاست بدهی پیشنهادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، نرخ بهره پرداخت شده توسط شرکت نیز باید استخراج شود. این به این دلیل است که شرکت ها به طور کلی سودی را که به بدهی خود می پردازند افشا نمی کنند مگر اینکه بدهی به صورت عمومی منتشر شده باشد.
تعیین نرخ بهره را می توان با روش های زیادی انجام داد، از جمله روش های اساسی مانند تقسیم سود پرداختی بر متوسط بدهی معوق (تراز ابتدایی + مانده پایانی/2). هنگامی که نرخ بهره استخراج شد، میتوان از آن به عنوان ورودی توسط مدلساز مالی برای پیشبینی جریانهای خروجی آتی مربوط به بدهی استفاده کرد.
جریان نقدی موجود برای بازپرداخت بدهی
بسیاری از اوقات شرکت ها اعلام می کنند که می خواهند در اسرع وقت از شر بدهی خود خلاص شوند. سرعت بازپرداخت بدهی به جریان نقدی آزاد که در دسترس شرکت است بستگی دارد. مدلسازان مالی باید اطمینان حاصل کنند که همیشه این جریان نقدی آزاد را به عنوان یک معیار جداگانه نمایش میدهند. یک مدل ساز مالی خوب چندین سناریو را با توجه به برنامه بدهی در نظر می گیرد. مدلسازان مالی میتوانند نرخهای مختلف بازپرداخت بدهی را برای تعیین اینکه آیا شرکت باید از نقدینگی مازاد برای پرداخت بدهی استفاده کند یا اینکه آن پول باید در جای دیگری سرمایهگذاری شود، در نظر بگیرند.
نکته اصلی این است که میزان بدهی یک شرکت به روش های مختلفی بر ارزش گذاری آن تأثیر می گذارد. به همین دلیل است که مدلسازی مالی دقیق انجام می شود و جدول بدهی ایجاد می شود. این به مدلسازان کمک میکند تا تحلیل کنند سطوح مختلف بدهی چگونه بر شرکت تأثیر میگذارد.
بدون نظر