مشارکت خصوصی و دولتی مکانیزم رایجی است که هنگام ایجاد پروژه های زیرساختی استفاده می شود . به طور کلی، مشارکت دولتی-خصوصی شامل سرمایه گذاری مشترک بین یک نهاد دولتی و یک شرکت خصوصی است. با این حال، چندین روش مختلف وجود دارد که از طریق آنها امکان همکاری این دو نوع شرکت وجود دارد. در برخی از انواع قراردادها، نهادهای دولتی نقش غالب را ایفا می کنند، در حالی که در انواع دیگر قراردادها، طرف های خصوصی نقش غالب را ایفا می کنند. در این مقاله، انواع قراردادهایی که معمولا مورد استفاده قرار می گیرند و همچنین ویژگی های آنها را فهرست می کنیم.

قراردادهای بهره برداری و نگهداری

قراردادهای عملیات و تعمیر و نگهداری مکانیزم بسیار رایجی است که در پروژه های زیربنایی مورد استفاده قرار می گیرد. بر اساس این مکانیسم، تسهیلاتی که قرار است نگهداری شود، متعلق به دولت است. به طرف خصوصی قراردادهای دوره ای داده می شود تا این امکانات را در شرایط کاری مناسب حفظ کند. راه های متعددی وجود دارد که در آن این ترتیب انجام می شود. به عنوان مثال، در یک نوع ترتیبات، دولت می تواند در ازای حفظ تسهیلات، هزینه ثابتی را به پیمانکار ارائه دهد. از سوی دیگر، قراردادهای لیزینگ وجود دارد که در آن دولت تسهیلات را به یک شخص خصوصی اجاره می دهد. از این رو، دولت مبلغ ثابتی را به عنوان درآمد از پروژه دریافت می کند. سپس به طرف خصوصی این حق داده می شود که هنگام استفاده از تسهیلات، از عموم مردم پول جمع آوری کند.

از نقطه نظر یک شخص خصوصی، ریسک این پروژه حداقل است. این به این دلیل است که تمام پول و دارایی هایی که قرار است در این پروژه استفاده شود متعلق به دولت است. با این حال، این بدان معناست که دولت طرف مقابل غالب است و از این رو، آنها حداکثر کنترل را بر عملیات پروژه و همچنین امور مالی آن دارند.

قراردادهای توانبخشی

در بسیاری از نقاط جهان، زیرساخت ها از قبل وجود دارد. اما با گذشت زمان کهنه و فرسوده شده است. نوسازی و بازسازی این گونه پروژه های زیربنایی مستلزم سرمایه گذاری زیادی است. دولت ها در سراسر جهان عموماً با کمبود پول مواجه هستند. در نتیجه، چنین پروژه هایی با تاخیر مواجه می شوند.

قراردادهای احیا مکانیزم بزرگی را ارائه می دهد تا اطمینان حاصل شود که این پروژه ها به تأخیر نمی افتند و هیچ بار اضافی به بودجه دولت اضافه نمی شود. بر اساس این قراردادها، دولت کنترل یک دارایی عمومی را برای یک دوره از پیش تعریف شده واگذار می کند. در مقابل، طرف خصوصی برای بازسازی دارایی سرمایه گذاری می کند. به طور معمول، یک دارایی بازسازی شده جریان نقدی بیشتری ایجاد می کند. سپس طرف خصوصی برای چند سال آینده حق دریافت این جریان نقدی افزایش یافته را دارد.

در این نوع قراردادها نیز دولت همچنان طرف مسلط است. این به این دلیل است که آنها مالک دارایی و بنابراین اکثریت سهام پروژه هستند.

ساخت قراردادهای انتقال عملیات

انتقال عملیات ساخت، قراردادهای گرینفیلد هستند. در این نوع قراردادها طرف خصوصی غالب است. زیرا در چنین قراردادهایی، دولت زمین مورد نیاز برای ساخت پروژه را تامین می کند. با این حال، طراحی، ساخت و مدیریت پروژه باید توسط شخص خصوصی انجام شود. این قراردادها عموماً به این دلیل است که طرف های خصوصی دارای مجموعه مهارت های خاصی هستند که دولت ندارد! از این رو، دولت بیشتر به طرف خصوصی وابسته است.

همچنین، در بیشتر موارد، طرف خصوصی مجبور است پول خود را برای شروع پروژه سرمایه گذاری کند. تنها پس از رسیدن پروژه به نقاط عطف خاص، دولت بودجه را پرداخت می کند. از این رو، پول طرف خصوصی برای مدتی در پروژه قفل می شود. بنابراین، منصفانه است که بگوییم ریسک مربوط به قراردادهای انتقال عملیات ساخت نیز بیشتر است.

واگذاری ها

در نهایت، دولت و طرف های خصوصی با استفاده از قراردادهای واگذاری با یکدیگر همکاری می کنند. بر اساس این قرارداد، دولت منابع خود را به طور کامل می فروشد. از این رو، اگر دولتی زمینی داشته باشد که در آن می‌خواهد پل توسعه یابد، زمین را به یک شخص خصوصی می‌فروشد به شرطی که پل در یک بازه زمانی معین توسعه یابد. در بسیاری از موارد، دولت به سادگی دارایی های خود را بدون هیچ گونه قید و شرطی می فروشد. این معمولا زمانی اتفاق می‌افتد که دولت بدهی زیادی دارد و برای بازپرداخت وام‌های خود به بودجه نیاز دارد. از طرف دیگر، می‌تواند راهی برای کاهش تمرکز بر حوزه‌های غیر اصلی و استفاده از درآمد حاصله برای افزایش تمرکز بر مناطق اصلی باشد.

در اینجا، حزب خصوصی بازیکن غالب است زیرا آنها آزادی و استقلال زیادی دارند. همچنین، از آنجایی که آنها باید پول خود را در پروژه سرمایه گذاری کنند، طرف خصوصی باید ریسک زیادی را متحمل شود.

چهار ترتیب قراردادی فوق صرفاً نمایش طیف گسترده ای از قراردادها هستند که در مشارکت های دولتی و خصوصی استفاده می شوند. با این حال، اساس یکسان باقی می‌ماند، طرفی که بیشترین ریسک را می‌پذیرد نیز بیشترین کنترل را بر پروژه دارد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *