مدل تخفیف سود سهام نیز سهم قابل توجهی از انتقادات خود را دارد. در حالی که برخی آن را غیرقابل انکار و غیر ذهنی ستایش کردهاند، دانشگاهیان و متخصصان اخیر استدلالهایی ارائه کردهاند که باعث میشود شما دقیقا برعکس آن را باور کنید. مطالعات اخیر برخی ایرادات آشکار را در مدلی که به عنوان یک مدل ارزش گذاری کامل در نظر گرفته می شود، کشف کرده است. این مقاله به درک این کاستی ها می پردازد. این دانش به ما کمک می کند بفهمیم که چه زمانی از مدل تخفیف سود سهام استفاده نکنیم.
استفاده محدود: این مدل فقط برای شرکتهای بالغ و باثباتی که سابقه ثابتی در پرداخت سود سهام دارند، قابل استفاده است. در حالی که، در ابتدا، ممکن است چیز خوبی به نظر برسد، یک معامله بزرگ وجود دارد. سرمایهگذارانی که فقط در شرکتهای با ثبات بالغ سرمایهگذاری میکنند، تمایل دارند شرکتهای با رشد بالا را از دست بدهند.
طبق تعریف، شرکت های با رشد بالا با فرصت های زیادی در آینده روبرو هستند. آنها ممکن است بخواهند محصولات جدیدی توسعه دهند یا بازارهای جدیدی را کشف کنند. برای انجام این کار، آنها ممکن است به پول نقد بیشتری از آنچه در دست دارند نیاز داشته باشند. از این رو، چنین شرکت هایی باید سهام یا بدهی بیشتری را افزایش دهند. بدیهی است که آنها نمی توانند از عهده داشتن پول نقد برای پرداخت سود سهام برآیند. بنابراین سرمایه گذارانی که بیش از حد روی سود سهام متمرکز هستند، این شرکت ها را از دست می دهند.
برای مثال، سرمایهگذارانی که از مدل تخفیف سود سهام پیروی میکنند، هرگز در شرکتهایی مانند Google of Facebook سرمایهگذاری نمیکنند. حتی، غول جهانی مانند مایکروسافت تا همین اواخر هیچ سابقه ای در پرداخت سود سهام نداشت. از این رو، طبق مدل تخفیف سود سهام، این شرکت ها اصلا قابل ارزش گذاری نیستند!
بسیاری از سرمایه گذاران یک رویکرد جایگزین را ترجیح می دهند. آنها سعی می کنند زمانی را پیش بینی کنند که شرکت در حال رشد واقعاً به یک تجارت با ثبات بالغ تبدیل می شود و شروع به پرداخت سود سهام می کند. با این حال، این بسیار دشوار است. پیشبینیها بیشتر و بیشتر مخاطرهآمیز میشوند زیرا ما سعی میکنیم دورتر و دورتر از آینده را فرافکنی کنیم. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که مدلهای تخفیف سود دارایی کاربرد محدودی هستند.
ممکن است با سود مرتبط نباشد: یکی دیگر از معایب عمده این واقعیت است که مدل تخفیف سود به طور ضمنی فرض میکند که سود سهام پرداخت شده با سود مرتبط است. این به این معنی است که درآمد بالاتر به سود سهام بالاتر تبدیل می شود و بالعکس. اما، در عمل، تقریباً هرگز چنین نیست. شرکت ها تلاش می کنند تا پرداخت سود سهام را ثابت نگه دارند، حتی اگر با تغییرات شدید در درآمد خود مواجه شوند. مواردی وجود داشته است که شرکت ها به طور همزمان وجه نقد قرض می گیرند و در عین حال سود سهام خود را حفظ می کنند. در این صورت، استفاده نادرست آشکار از منابع است و پرداخت سود سهام، ارزش را از بین می برد. از این رو، فرض اینکه سود سهام به طور مستقیم با ایجاد ارزش مرتبط است، یک فرض معیوب است تا زمانی که توسط داده های مربوطه پشتیبانی شود.
مفروضات بیش از حد: مدل تخفیف سود سهام مملو از مفروضات بیش از حد است. در مورد سود سهام مفروضاتی وجود دارد که در بالا به آنها اشاره کردیم. سپس مفروضاتی در مورد نرخ رشد، نرخ بهره و نرخ مالیات نیز وجود دارد. بسیاری از این عوامل خارج از کنترل سرمایه گذاران است. این عامل نیز اعتبار مدل را کاهش می دهد.
کارایی مالیاتی: در بسیاری از کشورها، پرداخت سود سهام ممکن است کارآمد نباشد. ساختارهای مالیاتی به گونهای ایجاد شدهاند که بر عایدی سرمایه ممکن است مالیات کمتری نسبت به سود سهام اعمال شود. همچنین، بسیاری از ساختارهای مالیاتی ممکن است به جای پرداخت سود سهام، خرید مجدد سهام را تشویق کنند. در این کشورها اکثر شرکت ها سود سهام پرداخت نمی کنند زیرا منجر به کاهش ارزش می شود. هر سرمایهگذاری که صرفاً به مدل تخفیف سود سهام اعتقاد دارد، چارهای جز نادیده گرفتن تمام سهام مربوط به آن کشور خاص نخواهد داشت! این یکی دیگر از دلایلی است که چرا مدل تخفیف سود سهام در هدایت سرمایه گذاران شکست می خورد.
کنترل: در نهایت، مدل تخفیف سود برای سهامداران بزرگ قابل اجرا نیست. از آنجایی که آنها سهام بزرگی در شرکت می خرند، درجاتی از کنترل را دارند و اگر بخواهند می توانند روی سیاست تقسیم سود تأثیر بگذارند. بنابراین، برای آنها، حداقل، سود سهام یک معیار بی ربط است.
بنابراین، مدل تخفیف سود برای سرمایهگذارانی که میخواهند در شرکتهای با بازدهی پرریسک سرمایهگذاری کنند، چندان مفید نیست. همچنین، ممکن است با ساختارهای مالیاتی که برخی کشورها از آن پیروی می کنند، همسو نباشد.
بدون نظر