دوگانگی بیکاری و ریاضت اقتصادی
وضعیت اروپا و ایالات متحده واقعاً تلخ است. از یک سو، دولتهای منطقه یورو برای کاهش کسریهایی که در طول دههها ایجاد کردهاند، به ریاضت اقتصادی فشار میآورند. از سوی دیگر، بیکاری به دلیل عدم رشد در حال افزایش است. معمای اینجاست که ریاضت اقتصادی رشد را از بین می برد و عدم رشد منجر به بیکاری می شود. آنچه وضعیت را تشدید می کند این است که وقتی دولت ها هزینه های خود را برای خدمات اجتماعی کاهش می دهند، هزینه های شهروندان برای سلامت، بهداشت، برق و سایر خدمات عمومی و اجتماعی افزایش می یابد.
از آنجایی که بسیاری از افراد بیکار هستند، در واقع وضعیت واقعاً ناامیدکننده ای برای اکثریت شهروندان است. صحنه به قدری بد است که در اسپانیا و ایتالیا به غیر از یونان، اعتراضات و تظاهرات منظمی علیه کاهش بودجه و اقدام دولت برای اخراج کارگران برگزار می شود. این سناریویی در اروپا است که هم کارشناسان و هم افراد غیرمعمول را به بحثی داغ در مورد اینکه آیا دولت ها باید به ریاضت اقتصادی متوسل شوند یا اقتصاد را از طریق ابزارهای اقتصادی تحریک کنند، کشانده است.
وضعیت در اروپا
جنبه دیگر در مورد ریاضت مضاعف و بیکاری در غرب و به ویژه اروپا این است که اقشار بالای جامعه در موقعیت نسبتاً مناسبی برای استفاده از این موقعیت قرار دارند. کمکهای مالی بانکها و سایر مؤسسات تضمین کرده است که ثروتمندان به زیان بخشهای دیگر سود میبرند. در واقع، در ایالات متحده و اروپا، آنچه در چند دهه گذشته اتفاق افتاده و در چند سال اخیر سرعت گرفته است، این است که ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر شده اند. این منجر به خشم و خشونت در خیابان ها می شود و اعتراضات منظم و ناآرامی های اجتماعی در اروپا رایج شده است. این بدان معنا نیست که همه کشورهای اروپا رنج می برند، زیرا آلمان ها به دلیل تصمیمات محتاطانه ای که در طول سال ها اتخاذ کرده اند، عملکرد نسبتاً خوبی دارند. بدترین ضربه مربوط به جنوب اروپا یا کشورهایی است که به عنوان حاشیه منطقه یورو شناخته می شوند و از مزایای پیوستن به منطقه یورو از طریق ارز مشترک برخوردار بوده اند که در تمام این سال ها استانداردهای زندگی آنها را به طور مصنوعی افزایش داده است. اگرچه این موضوع مورد بحث نیست، ما احساس کردیم که ارزش آن را دارد که موضوع را در چارچوب قرار دهیم.
وضعیت در ایالات متحده
در ایالات متحده، همین بحث در مورد اینکه آیا ریاضت راه حل است یا رشد جواب می دهد، خودش را نشان می دهد، اما به شیوه ای کمتر افراطی نسبت به اروپا. دلیل اینکه آمریکا تا حدودی وضعیت نسبتاً بهتری دارد این است که از آنجایی که دلار آمریکا ارز ذخیره است، دولت می تواند تسهیلات پولی یا چاپ دلار را انجام دهد که تاکنون منجر به رشد بازارهای سهام شده است اما برای افراد عادی سودی نداشته است. . البته وقتی می گوییم وضعیت تا حدودی بهتر است به این دلیل است که بخشی از نقدینگی که وارد اقتصاد شده است به افزایش قیمت مسکن و سایر طبقات دارایی راه پیدا کرده است. نشانه این است که اقتصاد در حال بهبود است. با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند که این می تواند نشانه ای از ایجاد حباب دیگری در قیمت دارایی ها باشد.
نتایجی که اظهار شده
در نهایت، تنها راه نجات برای همه اقتصادهای جهان و به ویژه غرب، رشد پایداری است که نسلهای آینده را قربانی مصرف کنونی نمیکند. این راه حل معمای اقتصادی است که جهان با آن روبروست، جایی که اکنون باید برای رفاه آینده فداکاری کرد.
بدون نظر