تولید ناخالص داخلی (GDP) یکی از موضوعات مهمی است که رسانه ها بر آن تاکید می کنند. رسانه ها بی وقفه ما را با اطلاعات مربوط به تولید ناخالص داخلی بمباران می کنند. در نظر گرفته می‌شود که معیار «همه تمام باشند». اخبار مربوط به افزایش تولید ناخالص داخلی با اشتیاق فراوان گرفته می شود در حالی که اخبار مربوط به کاهش تولید ناخالص داخلی فضای بدبینی را ایجاد می کند.

نیازی به گفتن نیست که هر موضوعی که برای اقتصاد بسیار مهم باشد، سیاسی خواهد شد. بنابراین تولید ناخالص داخلی نیز قدرت ایجاد یا شکستن دولت ها را دارد. به همین دلیل است که دولت‌ها در سراسر جهان همیشه در طول رژیم خود وعده افزایش تولید ناخالص داخلی را می‌دهند.

وقتی تمام سر و صدای اقتصادی و وعده های سیاسی را جمع کنید، سناریویی به دست می آید که در آن انتظار داریم تولید ناخالص داخلی تا ابد رشد بی پایان داشته باشد! وقتی این واقعیت را در نظر بگیریم که رشد تولید ناخالص داخلی ناشی از مصرف منابع طبیعی است و این منابع محدود هستند، پوچ بودن این انتظار آشکار می شود.

بنابراین، این سؤال مهمی را برای ما ایجاد می کند: “آیا ممکن است تولید ناخالص داخلی برای همیشه به افزایش خود ادامه دهد؟” این مقاله به منظور بحث در مورد این موضوع با جزئیات بیشتر است.

انتظارات غیر واقعی از رشد دائمی:

ضرب المثل معروفی وجود دارد که می گوید: “کسی که انتظار رشد دائمی دارد یا دیوانه است یا یک اقتصاددان” این جمله در توصیف پدیده تولید ناخالص داخلی مناسب ترین کاربرد خود را پیدا می کند.

رکود یک وضعیت منفی برای اقتصاد تلقی می شود. تنها ذکر کلمه «ر» برای ایجاد ترس در دل کارگران در سراسر جهان کافی است. رکود در سراسر جهان با از دست دادن شغل و فقر برابری می‌کند و از این رو احساسات منفی زیادی را به خود جلب می‌کند. پسر عموی نزدیک کلمه “r” کلمه “s” است. از آنجایی که کاهش سرعت نشانه یک رکود در آینده است، ذکر کلمه کند شدن نیز احساسات بسیار منفی و واکنش های نامطلوبی را به دنبال دارد.

اکنون، تعریف کتاب درسی از کندی، کاهش نرخ رشد تولید ناخالص داخلی است. اگر تولید ناخالص داخلی در سال گذشته 10 درصد رشد داشت و امسال 9 درصد رشد کرد، ما به آن می گوییم کندی! از آنجایی که کلمه کاهش سرعت دارای چنین بار منفی است، همه اقدامات برای جلوگیری از استفاده از آن انجام می شود.

بنابراین، جامعه ما به طور ضمنی انتظارات رشد دائمی را با سرعت فزاینده ای در سر می پروراند!

رشد دائمی در مقابل منابع محدود:

مشکل واقعی رشد دائمی زمانی برجسته می شود که در مقابل آن چیزی که طبیعت واقعاً هست قرار گیرد. رشد تولید ناخالص داخلی تا حد زیادی به منابع طبیعی وابسته است. زمینی که داریم، میزان سوخت های فسیلی، مقدار زغال سنگ، سنگ معدنی و غیره که در دست داریم. درست است که فناوری می تواند نقش بسیار مهمی در بهره برداری بهتر از این منابع ایفا کند، اما جامعه ما هنوز به طور کامل به این منابع وابسته است.

این منابع توسط قوانین طبیعی اداره می شوند. فرآیند ایجاد این منابع سال ها و گاهی حتی قرن ها طول می کشد. بنابراین ما با مقدار محدودی از منابع طبیعی در دستان خود سروکار داریم.

بنابراین، انتظار رشد دائمی با سرعت فزاینده ای به طرز وحشتناکی از پایه خارج است و اگر با واقعیت ها روبرو شویم، پشتوانه منطقی ندارد!

جریمه کاهش رشد:

مشکل واقعی این انتظار نادرست، تأثیر سیاسی آنهاست. این چرخه به طور کلی با نقاشی رسانه ای تصاویر روزهای غم انگیزی که در راه است آغاز می شود. به زودی شیدایی شروع می شود و احساسات منفی به یک امر عادی تبدیل می شود. بارها این امر منجر به خروج دولت ها از سمت خود شده است.

بنابراین، شرکت ها، دولت ها و افراد انگیزه ای برای به تاخیر انداختن رکود اقتصادی تا حد امکان دارند. به کلمات مشوق درک شده توجه کنید. در واقعیت هیچ انگیزه ای وجود ندارد، اما ادراک آن را واقعی می کند.

حفره هایی برای به تاخیر انداختن رشد نزولی:

بنابراین، دولت‌ها در سراسر جهان به ترفندهای بسیاری متوسل شده‌اند تا اطمینان حاصل کنند که می‌توانند شروع رکود را تا حد امکان به تاخیر بیندازند. این مشوق ها بعداً در این ماژول به تفصیل مورد بحث قرار خواهند گرفت.

در حال حاضر درک این موضوع مهم است که تولید ناخالص داخلی هزینه‌ها را اندازه‌گیری می‌کند و اگر دولت‌ها بتوانند راهی برای ادامه هزینه‌ها بیابند، حداقل می‌توانند به طور موقت جهانی ایجاد کنند که در آن تولید ناخالص داخلی به طور نامحدود با نرخی فزاینده افزایش یابد.

عواقب انجام این کار در آینده شدید خواهد بود. با این حال، حداقل به صورت لحظه ای می توان به اهداف درک شده دست یافت و رکود را به تعویق انداخت.

نتیجه نهایی این ایده که تولید ناخالص داخلی باید همیشه افزایش یابد:

این ایده که تولید ناخالص داخلی همیشه باید افزایش یابد، در درازمدت پیامدهای فاجعه باری دارد. برخی از این پیامدها در زیر ذکر شده است:

  1. افزایش روزافزون کسری مالی و مارپیچ بدهی
  2. هزینه های هنگفت و بیهوده دولت
  3. فساد عظیم و غارت پول مالیات دهندگان در حین انجام مخارج دولت
  4. سرمایه گذاری های نادرست شرکتی
  5. بار بدهی خانوار روز به روز در حال افزایش است

با پیشرفت در این ماژول، هر یک از این پیامدها با جزئیات بیشتری مورد بحث قرار خواهد گرفت. در حال حاضر، درک این نکته مهم است که ایده تولید ناخالص داخلی در حال افزایش یک اشتباه اساساً ناقص است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *