بسیاری از نظریه پردازان بر این باورند که زوال سازمانی ناشی از عوامل بیرونی است. در واقع، برخی به اندازه کافی پیش رفته اند تا مراحل مختلفی را که در آن این کاهش اتفاق می افتد، پیشنهاد کنند. با این حال، درک علل خارجی دقیق اغلب دشوار است. در این مقاله نگاهی خواهیم داشت به برخی از بارزترین علل افول سازمانی.
رقابت
گفته می شود که رقابت عامل شماره یک افول سازمانی است. رقابت جذب صنایعی می شود که در آن سودهای فوق العاده به دست می آید. سپس شرکت های بیشتری وارد چنین صنعتی می شوند. نتیجه نهایی این است که سازمان های موجود با نرخ زوال بیشتری روبرو هستند. این به این دلیل است که رقابت باعث کمبود منابع غیرضروری می شود. همه رقبا در یک صنعت تلاش می کنند تا بهترین زمین، نیروی کار، ماشین آلات و غیره را به دست آورند. از آنجایی که مقدار منابع محدود است، رقابت منجر به افزایش قیمت ها می شود.
تأثیر رقابت بر هر سازمانی توسط مایکل پورتر به تفصیل توضیح داده شده است. با این حال، برای سادگی، مهم است که درک کنیم که یکی از این دو اتفاق می افتد. در هر صورت، رقبا شروع به تصاحب سهم بازار شرکت، با ارائه محصول مشابه یا بهتر با قیمت کمتر می کنند. یا، آن رقبا سازمان را مجبور می کنند تا هزینه های خود را برای ایجاد ارزش پیشنهادی بهتر برای مشتریان افزایش دهد. در هر صورت، نتیجه نهایی یکسان است. تفاوت بین درآمد و هزینه ها کاهش می یابد و شرکت شروع به تولید سود کمتری می کند.
ظهور آمازون و سقوط کتابفروشیها نمونهای عالی از این است که چگونه رقابت میتواند منجر به افول سازمانی شود. آمازون پیشنهاد ارزش بهتری ایجاد کرد زیرا به مردم اجازه می داد با هزینه کمتر کتاب بخرند. همچنین تجربه مرور یک کتاب را با ایجاد ویژگی «به درون نگاه کن» تکرار کرد، که به مشتریان اجازه میدهد قبل از خرید، به قسمتهایی از کتاب نگاه کنند.
به منظور محافظت از خود در برابر اثرات رقابت، شرکت ها سعی می کنند هزینه های سوئیچینگ را ایجاد کنند. هزینه های سوئیچینگ به عنوان یک عامل بازدارنده برای مشتریان در تعامل با رقابت یک سازمان عمل می کند. به عنوان مثال، بانکها معمولاً هزینههای بسته شدن وامها را تحمیل میکنند تا از پرداخت زودهنگام با وامهای بازپرداخت محافظت کنند. به طور مشابه، خطوط هوایی با استفاده از مایلهای پرواز مکرر، هزینههای تعویض را ایجاد میکنند.
تغییر تکنولوژیک
امروزه فناوری بخشی جدایی ناپذیر از تجارت است. بنابراین، ناتوانی در همگام شدن با آخرین فناوری یکی از علل اصلی افول سازمانی امروزه است. نظریه های متعددی در مورد تأثیر فناوری بر تجارت نوشته شده است. یکی از این نظریه ها پیشنهاد می کند که تغییرات تکنولوژیک در دو مرحله اتفاق می افتد. یک مرحله با تغییرات تدریجی مشخص می شود. این بدان معنی است که پیشرفت های کوچکی در فناوری موجود ایجاد شده است. پیشرفت های مستمری که در زمینه ریزتراشه ها اتفاق می افتد را می توان نمونه ای از این مورد دانست. از سوی دیگر، فاز دوم با تغییرات اساسی مشخص می شود. اینجاست که یک تغییر اساسی در روش استفاده از فناوری ایجاد می شود. اختراع خط مونتاژ، که اساساً روش انجام کار را تغییر داد،
تغییرات تکنولوژیکی را می توان به عنوان تغییراتی که منجر به افزایش رقابت می شود یا تغییراتی که رقابت را از بین می برد طبقه بندی کرد. برخی تغییرات تکنولوژیکی باعث ایجاد یک انحصار می شود. از این رو به آنها رقابت نابودکننده تغییرات می گویند. از سوی دیگر، سایر تغییرات تکنولوژیک مانند رایانش ابری منجر به افزایش رقابت می شود. این به این دلیل است که آنها سد هزینه را از بین می برند و فناوری را در دسترس همه قرار می دهند.
تغییرات تکنولوژیکی شرکت ها را تشویق می کند تا نمونه های اولیه زیادی را به مشتری معرفی کنند. در نهایت یکی از انواع به نیروی غالب در بازار تبدیل می شود. شرکتی که آن نمونه اولیه خاص را ایجاد کرد، در بازار سر و صدا پیدا کرد. با این حال، اگر اقدامات مناسبی برای حفاظت از مالکیت معنوی انجام نشده باشد، به زودی سایر شرکت ها شروع به کپی برداری از طرح های خود می کنند.
ایجاد حقوق مالکیت معنوی یکی از بهترین راهها برای غلبه بر چالشهای ناشی از تغییرات تکنولوژیکی است. عدم انجام این کار به طور مداوم یکی از دلایل اصلی تاخیر سازمانی است.
تغییرات نظارتی
تغییرات مقرراتی به سومین منبع مهم زوال سازمانی در دنیای مدرن تبدیل شده است. این به این دلیل است که تغییرات نظارتی قدرت محدود کردن دامنه ای را که محصولات در آن می توانند فروخته شوند را دارند. کلمه دامنه را می توان برای اشاره به مرزهای جغرافیایی یا جمعیتی استفاده کرد. به عنوان مثال، جنگ تجاری بین چین و ایالات متحده به بسیاری از سازمان های خصوصی آسیب وارد می کند. این به این دلیل است که بازارهایی که این شرکت ها مجاز به فروش در آن هستند به طور مداوم در حال بازتعریف است. به طور مشابه، بسیاری از شرکتهای دخانیات به دلیل تأثیر رقابت یا تغییر فناوری شکست خوردهاند. در عوض، آنها شکست خوردهاند، زیرا دولتها در سراسر جهان فروش محصولات تنباکو را بیش از پیش دشوار میکنند. این کار با محدود کردن محیطی که محصول در آن می تواند استفاده شود انجام می شود.
تغییرات مقرراتی هزینه انجام کسب و کار را افزایش می دهد. این هزینههای اضافه مستقیماً از خط پایین گرفته میشوند. این بدان معناست که حاشیه سود به شدت ضربه می خورد و در برخی موارد کاملاً حذف می شود. تنها راه برای غلبه بر یک مانع نظارتی این است که اطمینان حاصل شود که مشتریان هزینه آن را پرداخت می کنند . تعداد کمی از شرکت ها می توانند افزایش قیمت را به مشتریان منتقل کنند. به همین دلیل است که تغییر مقررات عامل اصلی زوال سازمانی است.
بدون نظر