در هر شرکتی، مدیریت موجودی یکی از حوزههایی است که مدیریتها همیشه بر روی آن تمرکز میکنند که به بهبود کارایی کسبوکار و کاهش هزینهها میرسد. یک محرک کاهش موجودی همیشه نتایجی را به همراه دارد که قابل مشاهده است و پول نقد را به تجارت باز می گرداند. آیا این بدان معناست که مدیریت موجودی ناکارآمد است؟ پاسخ می تواند یک بله و یک نه باشد.
عملکرد مدیریت موجودی به عملیات فیزیکی شامل مکانها و آژانسها و فرآیندهای متعدد وابسته است. وابستگی متقابل به تراکنشهایی که متوالی و موازی هستند، موجودی را مستعد ناکارآمدیهایی میکند که در یک دوره زمانی در عملیات، معاملات و اسناد رخ میدهد.
یکی دیگر از عوامل احتمالی که می تواند کارایی موجودی را مختل کند، راه اندازی سیستمی است که برای مدیریت موجودی استفاده می شود. اغلب اوقات می توان متوجه شد که راه اندازی سیستم و فرآیند تعریف شده در سیستم کاربر پسند و دست و پا گیر نیست. یک سیستم کارآمد باید فرآیند فیزیکی و همچنین فرآیند مستندسازی را تعریف و هدایت کند. فرآیند سیستم باید به نوبه خود بر اساس نیاز فرآیند کسب و کار توسعه یابد. در بسیاری از موارد، عملیات مطابق با راهاندازی سیستم انجام میشود، که در حال حاضر به شکلی اولیه وجود دارد و برای فرآیند تجاری خاص موجود نیست.
راهاندازی ضعیف سیستم که با راهاندازی انبار طبقه مغازه مطابقت ندارد، عملیات را کارآمد میکند. بسیار متداول است که با شکایات کاربران در رابطه با در دسترس نبودن ویژگی ها برای کار در اطراف فرآیندها مواجه می شویم. گاهی اوقات فرآیندها طولانی و دست و پا گیر هستند که منجر به تاخیرهای عملیاتی می شود. در دسترس نبودن گزارشها و حلقهها و باگهای مختلف در سیستم اغلب میتواند تیمهای عملیات را به سمت یافتن روشهای میانبر برای عبور از فرآیندهای سیستم و ادامه کار سوق دهد، که در نتیجه موجودی ناکارآمد و همچنین عملیات ناکارآمد است.
در مواردی که یک شرکت مدیریت موجودی را به یک ارائه دهنده خدمات شخص ثالث واگذار کرده است، عوارض مدیریت موجودی چندین برابر افزایش می یابد. شما از یک طرف ERP یا سیستم موجودی شرکت و از طرف دیگر سیستم مدیریت موجودی یا سیستم انبار ارائه دهندگان خدمات را دارید. در هر نقطه از زمان، هر دو باید دقت موجودی یکسانی را منعکس کنند و همچنین با موجودی فیزیکی موجود در طبقه فروشگاه مطابقت داشته باشند، اما همیشه اینطور نیست. در مواردی که سیستم ها بیش از حد به هم متصل هستند، موجودی در یک سیستم نمی تواند منعکس کننده دیگری باشد و تطبیق معاملات بین دو سیستم می تواند دست و پا گیر و زمان بر باشد.
سلامت دقت موجودی و همچنین مدیریت موجودی می تواند به استراتژی موجودی شرکت و چشم انداز آن بستگی داشته باشد.
تعداد کمی از شرکتها موجودی را یک شر ضروری میدانند و تقریباً از مطابقت فرآیندها و انجام ممیزی موجودی به طور منظم اطمینان میدهند. آنها با موجودی به عنوان یک دارایی مهم که نیاز به مدیریت و بازنگری دارد تا ناب و دقیق نگه داشته شود، برخورد نمی کنند.
آن شرکتهایی که از پیامدها و مزایایی که یک شیوه مدیریت موجودی ناب میتواند بر کسبوکارشان داشته باشد آگاه هستند، تلاش میکنند تا شیوههای مدیریتی خوبی ایجاد کنند و به یافتن راههایی برای بهینهسازی فرآیندها ادامه دهند. هر کارایی که با تغییر در فرآیندها ایجاد شود، به سود شرکت می افزاید. از این رو آنها به راهبرد و شیوههای مدیریت موجودی توجه میکنند و روی آن سرمایهگذاری میکنند، که در مقایسه با بهترینها در صنعت محک میشوند.
تصمیمگیری در رابطه با سطح موجودی که باید انجام شود، چه کسی موجودی را در زنجیره تامین مالک و حمل میکند، برخی از تصمیمهای کلیدی هستند که کارایی را در مدیریت موجودی افزایش میدهند. علاوه بر این، این فناوری همچنین می تواند باعث بهبود فرآیندها و سرعت بخشیدن به فرآیندهای فروش و تحویل شود و تا حدی منابع نیروی انسانی و هزینه های مرتبط را نیز کاهش دهد.
مدیریت موجودی یک فرآیند مداوم و پویا است. برای جلوگیری از ناکارآمدی در سیستمها، فرآیندها و عملیات فیزیکی، مشارکت فعال مدیریت و بهبود مستمر در کلیه فرآیندها و سیستمهایی که در مدیریت موجودی دخیل هستند، میطلبد.
بدون نظر