دیدگاه گسترده ای وجود دارد که تخریب خلاقانه علت همه چرخه های تجاری است. از این توضیح برای متقاعد کردن افراد مبنی بر اینکه چرخه های تجاری پدیده خوبی هستند استفاده می شود. از سوی دیگر، این توضیح هیچ بینشی در مورد اینکه چرا چرخه های تجاری حداکثر برای چند قرن وجود داشته اند، ارائه نمی دهد. قبل از 1800، مفهوم چرخه های تجاری وجود نداشت، حتی اگر مفهوم سرمایه داری و سرمایه گذاری آزاد وجود داشت.

در این مقاله نگاهی دقیق‌تر به این خواهیم داشت که چرا این باور که تخریب خلاق باعث چرخه‌های تجاری می‌شود اساساً ناقص است.

تخریب خلاق چیست؟

تخریب خلاق اصطلاحی است که توسط اقتصاددان معروف جوزف شومپیتر ابداع شده است . او بر این عقیده بود که سرمایه داری پویا است. هرگز نمی تواند ساکن باشد. هدف سرمایه داری یافتن راه های جدیدتر، بهتر و کارآمدتر برای تولید یا حمل و نقل کالا است.

برای درک بهتر این مفهوم، باید یک بازار بالغ را تصور کرد. یک بازار بالغ دارای شرکت های با تجربه ای است که برای تعداد زیادی از مردم اشتغال ایجاد می کنند. تخریب خلاقانه به این معنی است که هر چند سال یکبار، یک فناوری جدید بازار جدیدی را به موازات این بازار بالغ ایجاد می کند .

در ابتدا، بازار جدیدتر بسیار کوچکتر از بازار بالغ است. این به این دلیل است که مصرف کنندگان برای تغییر از یک فناوری قدیمی به فناوری مدرن وقت صرف می کنند. با این حال، در یک دوره زمانی، این تغییر اتفاق می افتد. در جریان این تغییر، بازارهای جدید به تدریج بزرگتر و قدرتمندتر می شوند در حالی که بازارهای قدیمی ورشکسته می شوند. این ورشکستگی و رونق متعاقب آن به عنوان فرآیند تخریب خلاق نامیده می شود. ایده این است که تخریب خلاق برای اقتصاد خوب است. زیرا در کوتاه مدت باعث تخریب می شود. با این حال، در دراز مدت، استفاده بسیار بهتر و کارآمدتری از منابع ایجاد می کند.

نمایی تاریخی از تخریب خلاق

شومپیتر این نظریه تخریب خلاق را ایجاد کرده است تا هر رویداد گذشته را در پرتو این تخریب تفسیر کند. مورخان اقتصادی سپس استدلال کرده اند که این پدیده ای است که باعث رشد اقتصادی در دوره های شناخته شده تاریخ اقتصادی شده است. به عنوان مثال، گفته می شود که ماشین چاپ یک کار تخریب خلاقانه است و همینطور ماشین های دیگر در طول انقلاب صنعتی. همچنین گفته می شود که راه آهن باعث تخریب خلاقانه شده است. بعداً گفته می‌شود که صنعت نفت، آهن، فولاد و خودروسازی همگی از طریق همین فرآیند تخریب خلاقانه، ثروت خلق کرده‌اند.

خلط بین علت و معلول

اقتصاددانان جریان اصلی با واقعیت فوق موافق هستند. با این حال، این نظریه نیز در معرض انتقادات متعددی قرار گرفته است. یکی از بزرگترین آنها این است که علت و معلول با این نظریه اشتباه گرفته می شود. تئوری تخریب خلاق استدلال می کند که تغییرات در فن آوری باعث ایجاد پدیده رونق و رکود عمومی می شود. منتقدان استدلال می کنند که علیت دقیقاً در جهت مخالف عمل می کند. این بدان معناست که در عوض، این رونق عمومی است که تغییرات تکنولوژیکی و اختلالات بازار را ایجاد می کند. برخی از این اختلالات برای اقتصاد خوب است در حالی که سایر اختلالات بد هستند. رونق فناوری دلیل چرخه های تجاری نیست. در عوض، خود ناشی از چرخه تجاری است. برای توضیح بهتر، به نکات زیر توجه می کنیم:

پس انداز عامل کلیدی است نه فناوری

فناوری از هوای رقیق ایجاد نشده است. اگر منابع قابل توجهی برای هر مشکلی اختصاص داده شود، علم می تواند راه حلی بیابد. این موضوع در مورد پیشرفت های تکنولوژیکی برای تجارت نیز صادق است. اگر منابع قابل توجهی صرف یافتن راه حل شود، معمولاً راه جدیدتر و بهتری پیدا می شود. بنابراین، مشکل تکنولوژی نیست. در عوض، مشکل واقعی فراهم کردن منابع قابل توجهی است که فناوری را قادر می سازد تا به جلو حرکت کند. در شرایط عادی، مردم ابتدا باید پول کافی پس انداز کنند تا آن را به سمت سرمایه گذاری در فناوری هدایت کنند. با این حال، در جامعه مدرن اعتبار محور، پول از هوا ایجاد می شود. این فراوانی پول است که به نوآوری دامن می زند. در ابتدا، این ممکن است چیز خوبی به نظر برسد.

سیگنال های قیمت اشتباه

ایجاد اعتبار اقتصاد را با عرضه پول پر می کند. در نتیجه، یک احساس عمومی از نشاط غیرمنطقی وجود دارد. ولگردی و ولگردی هزینه های مصرف کننده ناشی از افزایش اعتبار مصرف کننده سیگنال های قیمتی اشتباهی ایجاد می کند. به نظر می رسد قیمت کالاها و خدمات با قیمتی که در نبود اعتبار وجود دارد متفاوت است. قیمت ها فشارسنج اولیه برای نوآوری در بازار هستند. زمانی که قیمت‌های بازار به هم می‌ریزد، نوآوری نیز بالا می‌رود. منابع به سمت حل مشکلات اشتباه یا مشکلاتی که چندان مهم نیستند هدایت می شوند.

سرمایه گذاری های نادرست

بنابراین، نظریه صحیح چنین است: ایجاد اعتبار منجر به رشد اعتبار می شود بدون اینکه رشد پس انداز داشته باشد. در نتیجه، مردم قدرت خرید مصنوعی دارند که هر زمان که ایجاد اعتبار متوقف شود، به ناچار کاهش می یابد. با این حال، در طول دوره رونق، قدرت خرید منجر به سیگنال های قیمت اشتباه می شود. این سیگنال های قیمتی اشتباه اساس تصمیمات سرمایه گذاری را تشکیل می دهد. در نتیجه تصمیمات اشتباه سرمایه گذاری گرفته می شود. این منجر به هدر رفتن منابع برای مشکلات اقتصادی می شود که مهم نیستند. کل این فرآیند را می توان سرمایه گذاری نادرست نامید.

به طور خلاصه، تئوری تخریب خلاق یک دیدگاه مغرضانه و تحریف شده از جهان ارائه می دهد تا چرخه های تجاری را در نور مثبت نشان دهد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *