ما اغلب می خوانیم که چگونه تجارت الکترونیکی و مبتنی بر نرم افزار در بازارهای سهام یا سهام و همچنین ارز و سایر بازارهای مالی معمول است. در واقع، هر کسی که از راه دور با بازار سهام یا هر بازار مالی ارتباط دارد، میداند که سیستمهای معاملاتی و نرمافزار معاملاتی وجود دارند که به سرمایهگذاران و معاملهگران کمک میکنند تا در مورد سهام، ارز یا محصول مالی برای خرید و فروش تصمیم بگیرند.
علاوه بر این، حتی کسانی که به طور فعال در بازارها مشارکت ندارند، می دانند که تجارت الکترونیکی به پایه اصلی بازارهای مالی امروزی تبدیل شده است.
بنابراین، این سیستم ها چیست و نرم افزار زیربنایی که روی آن اجرا می شود چیست؟ برای شروع، اکثر نرم افزارها و سیستم های معاملاتی مبتنی بر مدل های مالی و اقتصادی هستند که به نوبه خود مبتنی بر مفاهیم نظری هستند. به عنوان مثال، دانشجویان اقتصاد می دانند که رابطه مستقیمی بین رشد و بازده وجود دارد.
به طور مشابه، متخصصان امور مالی میدانند که بین میزان ریسکی که فرد آماده پذیرش آن است و بازده ناشی از چنین ریسکهایی همبستگی وجود دارد. این بدان معناست که هر سیستم معاملاتی در هسته خود باید این مفاهیم و مفاهیم دیگر را برای سرمایهگذاران و معاملهگران در نظر بگیرد تا بتوانند درآمد کسب کنند.
بدون اینکه نرم افزار معاملاتی مبتنی بر مفاهیم اقتصادی و مالی باشد، ایجاد بازده و حفظ تجارت در طولانی مدت دشوار می شود.
بنابراین، آنچه ما داریم مفاهیم اقتصادی و مالی است که زیربنای سیستم های معاملاتی است. علاوه بر این، مدلهایی که سیستمهای معاملاتی سهام و مالی بر آنها تکیه میکنند، علاوه بر تحلیل نسبت و صورتهای مالی، توسط نظریه احتمال، قانون میانگینها و سایر مفاهیم آماری مانند واریانس میانگین و مقادیر میانه نیز پشتیبانی میشوند.
علاوه بر این، مدلهای معاملاتی باید پیچیدگی و تنوع و همچنین تحرکات جهانی و اخبار و بهروزرسانیهای بلادرنگ را در نظر بگیرند که میتواند بر ارزش داراییهای مالی و سهام و همچنین ارزها تأثیر بگذارد. در واقع، این باعث ایجاد نرمافزار پیچیدهای شده است که بسیار فراتر از هر مدلسازی است که انسان میتواند انجام دهد و اصطلاح تجارت الگوریتمی را به وجود آورد. » را به وجود آورده است و سرعت محاسبه نرمافزار باعث ایجاد اصطلاح «تجارت با فرکانس بالا» شده است.
با این اوصاف، اینطور نیست که نرم افزار و سیستم های معاملاتی همیشه درست بوده یا همیشه در برآورد و حسابداری ریسک از انسان ها بهتر هستند. به عنوان مثال، سیستم های معاملاتی آنقدر سریع و عمیق هستند که هر عنصر عدم اطمینان و ریسک منجر به رفتاری می شود که می تواند به عنوان “ذهنیت گله الکترونیکی” طبقه بندی شود.
البته، حتی قبل از استفاده از این سیستمهای معاملاتی، معاملهگران انسانی نیز مستعد ذهنیت گلهای بودند و زمانی که حرکت ناگهانی بازار و رخدادهای تکاندهنده بازار اتفاق میافتد، بر اساس «بوی ترس» باعث سقوط بازار میشدند.
با این حال، چیزی که با سیستم های معاملات الکترونیکی متفاوت است این است که آنها “به سرعت سبک می شوند” و به قدری “به شدت عمیق” هستند که هر گونه نوسان بیش از ثانیه طول نمی کشد تا در رفتار معاملاتی منعکس شود.
بنابراین، آنچه ما داریم، بازارهای مالی هستند که توسط مدلهای پیچیده دیکته میشوند و با فناوری پیشرفته قدرت میگیرند که به سادگی میتوانند ثروت معاملهگران و سرمایهگذاران را در بازههای زمانی کوتاه ایجاد یا شکست دهند.
در واقع، شواهدی از این موضوع پس از ورشکستگی Lehmann Brothers در سال 2008 مشاهده شد که بدترین زیانهای تاریخ را در بازارهای سهام به همراه داشت، زیرا مدلهای مالی و اقتصادی در هسته سیستمهای معاملاتی نمیتوانستند پیشبینی کنند که تا چه حد یکپارچه و عمیقاً در هم تنیده شدهاند. نظام مالی جهانی بود و این امر به وحشت و آشفتگی در بازارهای جهانی منجر شد.
نکته ای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که علیرغم پیشرفت های تکنولوژیکی و خوب فکر شده و مدل های مالی و اقتصادی خوب طراحی شده، گاهی اوقات بهتر است به تصمیم گیری های انسانی و تجارت مبتنی بر انسان تکیه کنیم، زیرا هنوز در مرحله ای نیستیم که ماشین ها بتوانند تصمیم گیری کنند. ما همیشه
در واقع، اگرچه هوش مصنوعی یا هوش مصنوعی پیشرفت کرده است، اما در مواقع بحرانهایی مانند آنچه در بالا توضیح داده شد، بهتر است انسانها به جای اینکه به ماشینها دیکته کنند و منجر به هرج و مرج و سردرگمی شوند، زمام امور را در دست بگیرند.
علاوه بر این، هر نظریه اقتصادی یا مدل مالی تنها در مواقعی که خطرات سیاسی آشکار است میتواند این کار را انجام دهد. علاوه بر این، مشخص شده است که ریسکهای ژئوپلیتیکی به طور مشابه برای اکثر سیستمهای تجاری «قیمتگذاری» نمیشوند و از این رو، همانطور که در بالا ذکر شد، باید در جایی تعادلی داشته باشیم که در آن «خط قرمز» وجود داشته باشد که ماشینها نباید فراتر از آن باشند. اجازه عبور داده شد
در واقع، این در شرایط کنونی بسیار مرتبط است، زیرا به نظر می رسد دنیای مالی شاهد تکرار بحران 2008 باشد، زیرا اکثر بازارها در چند ماه گذشته در حال سقوط بوده اند و از این رو، بسیار مهم است که اشتباهات مشابه را مرتکب نشویم. که در آن زمان به وحشت بازار منجر شد.
بنابراین، در مواقع نوسان، برای کاهش هراس، یا باید سیستمهای معاملاتی «به اندازه کافی هوشمند» شوند تا تصمیمات مناسب اتخاذ کنند یا اجازه دهند افراد و افرادی که معاملهگران و سرمایهگذاران تصمیمگیری را به دست میگیرند، در حال تصمیمگیری باشند.
علاوه بر این، توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که ریسکهای سیاسی و ژئوپلیتیکی تا حد امکان در تصمیمات تجاری به جای اتکا به آنچه که اصطلاح مورد علاقه اقتصاددانان که نظریه مبتنی بر عقلانیت به تنهایی پیشبینی میکند، لحاظ میشود.
برای نتیجه گیری، همانطور که اقتصاددانان به خاطر تبدیل همه چیز به مفاهیم «خشک» مورد انتقاد قرار می گیرند، مدل هایی که معاملات را دیکته می کنند باید «احساسات» را نیز در معادله لحاظ کنند.
بدون نظر