برنامه ریزی سنگ بنای است که امپراتوری های تجاری حول آن ساخته می شوند. کسب و کارهایی که در درازمدت زنده می مانند و شکوفا می شوند، اغلب کسب و کارهایی هستند که با پشتکار محیط بیرونی خود را پیگیری کرده و به برنامه ریزی از قبل ادامه داده اند. از بسیاری جهات، برنامه ریزی برای انسان شهودی است.
هر فرد حقوق بگیر برنامه ریزی می کند که چگونه صورتحساب را هر ماه پرداخت کند. هر خانم خانهداری برنامهریزی میکند که چگونه میخواهد محصولات مختلف مورد نیاز برای مصرف خانگی را به مقرونبهصرفهترین روش تهیه کند. این برنامه ریزی خانه اغلب به راحتی با کمک محاسبات پشت پاکت انجام می شود.
برنامه ریزی انجام شده توسط مشاغل بزرگ نیز از بسیاری جهات مشابه است. تنها تفاوت این است که تعداد متغیرهایی که بر مشاغل بزرگ تأثیر می گذارند بسیار بیشتر است. به عنوان مثال، مشاغل بزرگ باید تأثیر تغییرات قیمت در چندین بازار، تغییرات احتمالی در سیاست های مالیاتی، افزایش یا کاهش تقاضای مصرف کننده و بسیاری موارد دیگر را در نظر بگیرند. بنابراین، محاسبات ساده پشت پاکت که برای نیازهای خانوار کافی است برای این شرکت ها کافی نیست.
در عوض، این شرکت ها به یک مدل ریاضی پیچیده نیاز دارند که در آن می توان تأثیر چندین متغیر را در نظر گرفت. به بیان ساده، یک مدل مالی چیزی نیست جز شکل پیشرفتهتری از محاسبات که به شرکتها کمک میکند برنامهریزی کنند و تصمیمات مالی مناسب بگیرند. سپس این تصمیمات آنها را قادر می سازد تا حاشیه سود، سهم بازار خود را افزایش دهند یا به سایر اهداف تجاری از پیش تعیین شده خود برسند.
ویژگی بارز مدل سازی مالی این است که آینده نگر است. صورتهای مالی مانند ترازنامه و صورتهای درآمد در صورتی به عنوان مدلهای مالی در نظر گرفته میشوند که برای تاریخ آتی بر اساس مفروضات اساسی خاص ایجاد شوند.
تعریف مدلسازی مالی
همانطور که در بالا ذکر شد، مدل سازی جهان به محاسبات پیچیده ریاضی اشاره دارد. بنابراین، مدل های مالی به ایجاد نمایش های انتزاعی از صورت های مالی یک شرکت اشاره دارد. ایده پشت ایجاد این مدل ها این است که تصمیم گیرندگان بتوانند تصمیمات خود را شبیه سازی کنند و در نهایت تاثیر آن را بر روی امور مالی شرکت ببینند .
یک مدل مالی به شرکت اجازه می دهد تا درآمدها و هزینه های خود را تحت شرایط مختلف شبیه سازی کند. به همین دلیل است که مدلهای مالی به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند زمانی که شرکتها تصمیمهای بزرگی مانند راهاندازی یک خط محصول جدید، ورود به بازار جدید یا به دست آوردن یک رقیب را میگیرند.
رویکردهای مدلسازی مالی
دو رویکرد متداول وجود دارد که در طول مدلسازی مالی استفاده می شود. هر دوی آنها مزایا و معایب خاص خود را دارند. رویکرد دقیق بسته به بودجه و پیچیدگی فنی شرکتی که این فرآیند را انجام می دهد، انتخاب می شود. این دو رویکرد در مقاله زیر به تفصیل توضیح داده شده است:
- رویکرد بالا به پایین: رویکرد بالا به پایین رویکردی بیرونی برای مدلسازی مالی دارد. این بدان معنی است که رویکرد با در نظر گرفتن بازار به عنوان یک کل آغاز می شود. سپس مدلساز مالی باید با حدسزنی آگاهانه درباره چگونگی شکلگیری بازار کلان در آینده نزدیک شروع کند. به عنوان مثال، درصد رشد، موانع ورود و غیره به عنوان نقطه شروع مدل مالی در نظر گرفته می شود.
هنگامی که اندازه و ویژگی های بازار مشخص شد، شرکت سعی می کند موقعیت خود را در مقابل رقابت تعیین کند. در نهایت فروش، درآمد و هزینه بر اساس این محاسبات به دست می آید. نقاط قوت و کاستی های شرکت در پرتو بازار کلان بررسی می شود.
از آنجایی که این رویکرد به مدل سازی مالی توجه زیادی به متغیرهای خارجی دارد، اعداد به دست آمده از این مدل اغلب بسیار دقیق هستند. همچنین، این مدل برای شرکت هایی با بودجه بسیار خوب کار می کند. این به این دلیل است که برای کارکرد این مدل به حجم داده های نقطه فروش نیازی نیست. همچنین، این رویکرد شرکت ها را مجبور می کند تا روندهای کل بازار را مشاهده کنند. این به آنها کمک می کند تا پتانسیل سودآوری بلندمدت شرکت را با توجه به محیط خارجی بهتر ارزیابی کنند.
- رویکرد پایین به بالا: پایین به بالا دقیقا برعکس رویکرد بالا به پایین است. این رویکرد با تجزیه و تحلیل متغیرهای داخلی مانند محصول یا خدمات ارائه شده آغاز می شود. بر اساس این متغیرهای داخلی، برنامه ریزی عملیاتی انجام می شود که امکان تعیین بودجه و ظرفیت تولید از نظر بخش را فراهم می کند. تجزیه و تحلیل از پایین به بالا برای شرکت هایی که در بازار باثباتی فعالیت می کنند که بعید است شرایط خارجی در یک دوره زمانی کوتاه به شدت تغییر کند، بهتر عمل می کند.
رویکرد پایین به بالا پیش بینی را بر اساس خط به خط ارائه می دهد. در نتیجه، کسبوکارها میتوانند درباره ترکیب محصول خود تصمیم بگیرند و منابع خود را در داخل همسو کنند. همچنین، داده ها در رویکرد پایین به بالا توسط کارمندان سطح پایین جمع آوری می شود که درک بهتری از فرآیند دارند. از این رو، در صورت وجود هرگونه مغایرت یا فرضیات نادرست در فرآیند برنامه ریزی، فوراً به منصه ظهور رسیده و اصلاح می شود.
با این حال، بسیاری از شرکت ها نمی توانند رویکرد پایین به بالا را بپردازند زیرا به این معنی است که داده های نقطه فروش باید جمع آوری و تجزیه و تحلیل شوند. این همان چیزی است که آن را به یک پیشنهاد گران قیمت تبدیل می کند.
از این رو، منصفانه است که بگوییم مدلسازی مالی به طیف وسیعی از وظایف و روشها اطلاق میشود که بسته به تواناییها و موقعیت مالی شرکتها برای برنامهریزی توسط شرکتها استفاده میشود. همچنین منصفانه است که بگوییم مدل سازی مالی سنگ بنای تصمیم گیری سخت کوش است و از این رو امروزه به طور گسترده توسط مشاغل مورد استفاده قرار می گیرد.
بدون نظر