مدل های مالی تقریباً هر روز توسط شرکت ها استفاده می شود. این مدل ها در هنگام گرفتن چندین تصمیم استراتژیک کلیدی کمک می کنند. به عنوان مثال، اگر شرکتی قصد دارد وارد کشور جدیدی شود یا حتی شرکت دیگری را تصاحب کند، این احتمال وجود دارد که ابتدا یک مدل مالی ایجاد کند. این مدل راهی برای تولید اطلاعات «چه میشد» است که در حالت ایدهآل باید بخشی از هر بررسی لازم باشد. با این حال، مدل سازی مالی نیز کامل نیست. این پاسخی به تمام مشکلاتی نیست که بخش مالی هیچ شرکتی با آن مواجه است. بنابراین، قبل از استفاده از مدل سازی مالی، ضروری است که دانش آموز از مزایا و معایب آن آگاه شود.
در این مقاله، برخی از مزیتهای مهم و همچنین بزرگترین محدودیتهایی که کاربران در استفاده از مدلهای مالی با آن مواجه هستند را توضیح خواهیم داد .
مزایای مدل سازی مالی
برخی از مزایای عمده استفاده از مدل های مالی به شرح زیر است:
- درک بهتر از کسب و کار: توسعه یک مدل مالی نیاز به درک پیچیده ای از کسب و کار دارد. فرآیند ایجاد مدل، کسبوکار را مجبور میکند تا در مورد محرکهایی که بر جنبههای مختلف کسبوکار تأثیر میگذارند فکر کند و فهرست کند. این فرآیند همچنین کسب و کار را وادار می کند تا در مورد تغییرات مختلفی که ممکن است در داخل و همچنین در محیط خارجی رخ دهد فکر کند. از این رو، منصفانه است که بگوییم شرکتهایی که مدلهای مالی ایجاد میکنند، به نحوی مجبور هستند که در مقایسه با همتایان خود دقت بیشتری انجام دهند. این باعث می شود درک بهتری از تجارت ایجاد شود. بنابراین، ایجاد مدلهای مالی یک اثر سرریز دارد که منجر به درک بهتر کسبوکار اساسی میشود.
- به تصمیم گیری در مورد استراتژی تأمین مالی کمک می کند: وقتی شرکت ها مدل های مالی را توسعه می دهند، می توانند به وضوح درک کنند که وضعیت جریان نقدی آنها چگونه خواهد بود. الزامات جریان نقدی که شرکت با آن مواجه است و همچنین توانایی استقراض و پرداخت بهره را می توان به راحتی مشخص کرد. این به شرکت کمک می کند تا یک استراتژی تامین مالی مناسب را انتخاب کند. به عنوان مثال، شرکت های نوپا درآمد نامشخصی دارند. با این حال، هزینه های آنها کم و بیش ثابت است. با استفاده از مدلسازی مالی، آنها میتوانند در مورد مقدار پولی که باید در دست داشته باشند تصمیم بگیرند تا اطمینان حاصل کنند که تا زمانی که درآمد شروع به جریان میکند، زنده بمانند. بنابراین، شرکتهای راهانداز میتوانند میزان سهامی که باید بفروشند را تعیین کنند برای رسیدن به نقطه عطف بعدی
- به دستیابی به ارزش گذاری صحیح کمک می کند: مدل سازی مالی به شرکت ها اجازه می دهد ارزش واقعی خود را درک کنند. در غیاب مدلسازی، ارزش یک شرکت با استفاده از مدلهای جریان نقدی با تخفیف تعیین میشود. برخی از این مدلها روابط خطی بین درآمدها و هزینهها را فرض میکنند که درست نیست. مدلهای مالی امکان تعیین مقدار دقیق جریان نقدی آزاد را که در مقاطع زمانی مختلف به شرکت تعلق میگیرد، ممکن میسازد. این به شرکت ها کمک می کند تا ارزش دقیق خود را در هنگام فروش سهام خود به سرمایه گذاران شخص ثالث مانند بانکداران سرمایه گذاری و صندوق های سرمایه گذاری خصوصی بدانند.
معایب مدل سازی مالی
فرآیند مدلسازی مالی با معایبی نیز همراه است. برخی از موارد مهم در زیر ذکر شده است.
- زمانبر : اولاً، درک این نکته مهم است که مدلسازی مالی یک تمرین زمانبر است. این به این دلیل است که ایجاد یک مدل مالی پروژه ای است که انجام آن به چندین کار نیاز دارد. دادهها باید جمعآوری شوند، عوامل زمینهای باید شناسایی شوند، و مدل باید برای بینظمیهای مالی و فنی آزمایش شود. سپس این مدل باید بصری و کاربرپسند باشد. نیازی به گفتن نیست که همه اینها زمان و هزینه زیادی دارد. بسیاری از شرکت ها، به ویژه شرکت های کوچکتر، ممکن است منابع لازم برای صرفه جویی در این تمرین را نداشته باشند. از این رو، در بسیاری از موارد، مدل های مالی کاربرد بسیار محدودی دارند.
- نادرست: در بسیاری از موارد، مدل های مالی به طرز غم انگیزی ناکافی هستند. بحران وام مسکن گران قیمت در سال 2008 به طور گسترده نقل می شود و در تلاش برای توضیح این نکته است. با این حال، باید درک کرد که عدم دقت در خود مدل وجود دارد. هیچ کس دانش لازم برای پیشبینی عواملی مانند نرخ بهره، نرخ مالیات و سهم بازار را با نهایت دقت ندارد. اگر یک نفر چنین توانایی داشت، با معامله در بازار سهام و مشتقات دست به کشتار می زد و نیازی به ایجاد مدل های مالی نداشت! بنابراین، اعداد ارائه شده توسط مدل مالی باید با کمی نمک در نظر گرفته شوند. اگر اعدادی در آینده دور پیش بینی می شوند، تقریباً می توان مطمئن بود که این اعداد برآورده نمی شوند.
- عوامل نرم در نظر گرفته نشده اند: در نهایت، بسیاری از ادغام ها به دلیل عوامل نرمی مانند مشکلات یکپارچه سازی فرهنگ دو شرکت خریداری شده با شکست مواجه شده اند. ساخت چنین عواملی در مدل های مالی غیرممکن است. از یک سو، مدل ها هم افزایی هایی را در نظر می گیرند که با کاهش هزینه ها در نتیجه ادغام ایجاد می شود. اما از سوی دیگر هزینه هایی که به دلیل عدم تطابق فرهنگی ایجاد می شود را در نظر نمی گیرند. این امر در بلندمدت منجر به ارزش گذاری بیش از حد دارایی ها می شود. بسیاری از ادغام ها در گذشته با شکست مواجه شده اند، حتی اگر مدل های مالی پیش بینی کرده بودند که این مدل ها موفق خواهند بود.
هر دانشجوی مدل سازی مالی باید تلاش کند تا از نقاط قوت ذکر شده در بالا استفاده کند. با این حال، آنها همچنین باید در هنگام تصمیم گیری بر اساس داده های حاصل از مدل، به محدودیت های مدل توجه داشته باشند.
بدون نظر