درست مانند ادغام ها و ادغام ها، مدل سازی برای خریدهای اهرمی (LBOs) نیز به مهارت و دانش خاصی نیاز دارد. در این مقاله، نگاهی دقیق‌تر به نحوه عملکرد خریدهای اهرمی و همچنین نحوه استفاده از تکنیک‌های مدل‌سازی مالی برای برآورده کردن نیازهای سرمایه‌گذارانی که به LBO می‌پردازند، خواهیم داشت .

خرید اهرمی چیست؟

خرید اهرمی نوع خاصی از خرید است. همانطور که از نام آن پیداست، این نوع تملک شامل استفاده گسترده از اهرم، یعنی بدهی است. از این رو، اگر شرکتی شرکت دیگری را با استفاده از مقادیر زیادی بدهی برای تأمین مالی فرآیند تصاحب کند، آن تراکنش خرید اهرمی نامیده می شود. هیچ تعریف استانداردی از میزان بدهی که یک خرید اهرمی را تشکیل می دهد وجود ندارد. با این حال، اگر بیش از 50٪ از قیمت خرید با استفاده از بدهی تامین شود، به طور کلی به خرید به عنوان خرید اهرمی گفته می شود.

طی سال های گذشته، خریدهای اهرمی جامعه سرمایه گذاری را دو قطبی کرده است. برخی از افراد در این صنعت هستند که به سودمندی خریدهای اهرمی سوگند یاد می کنند. از سوی دیگر، افراد دیگری نیز وجود دارند که معتقدند خریدهای اهرمی به جز افرادی که آنها را تأمین مالی می کنند، به نفع هیچ کس نیستند. این به این دلیل است که خریدهای اهرمی مانند یک قمار با ریسک بالا هستند که در آن شرکت خود را ملزم به پرداخت بدهی های کلان طی چندین سال می کند. اگر آنها بتوانند جریان های نقدی خود را برای بازپرداخت وام ها افزایش دهند، همه چیز به خوبی انجام می شود. در غیر این صورت، حتی شرکت‌های مستقر نیز به دلیل از دست دادن مقادیر زیادی از ارزش حقوق صاحبان سهام به دلیل پرداخت بدهی‌ها به ورشکستگی پایان می‌دهند.

خریدهای اهرمی چگونه ارزش ایجاد می کنند؟

یک مدل ساز مالی باید درک روشنی از نحوه ایجاد ارزش خریدهای اهرمی داشته باشد. این درک مهم است زیرا وظیفه مدل ساز مالی این است که محرک های ارزش در مدل را به وضوح برجسته کند. تصمیم گیرندگان نباید زمان زیادی را صرف درک چگونگی ایجاد ارزش پیشنهادی کنند. در عوض، مدل باید شهودی و قابل درک باشد. معمولاً LBOها به یکی از دو روشی که در زیر ذکر شده است، ارزش ایجاد می کنند.

 

  1. افزایش ارزش شرکت: خریدهای اهرمی شامل استفاده از مقادیر زیادی از وجوه قرض گرفته شده برای افزایش ظرفیت تولید است. یکی از راه های ایجاد ارزش، افزایش سهم پای یعنی درآمد است. اثر کاهشی به این معنی است که ارزش سهام برای سهامداران نیز به سرعت افزایش خواهد یافت. 

     

  2. کاهش بدهی: از سوی دیگر، زمانی که شرکت در یک صنعت بالغ فعالیت می‌کند، استراتژی دیگری به کار گرفته می‌شود و دستیابی به رشد سطح بالا آسان نیست. در چنین شرایطی، سرمایه گذاران به شدت برای یافتن راه هایی برای کاهش هزینه ها تلاش می کنند. هر دلار اضافی که در طول کاهش هزینه ها پس انداز می شود، بلافاصله به سمت کاهش بدهی پرتاب می شود. هنگامی که بدهی کاهش می یابد، ارزش به طور خودکار به سهام اضافه می شود. 

چرا مدل سازی برای خریدهای اهرمی دشوار است؟

به طور کلی، شرکت ها فقط بدهی کوتاه مدت و بلند مدت می گیرند. از این رو، جریان نقدی آنها به راحتی قابل پیش بینی است. مدل ساز فقط باید بدهی معوقه را با نرخ بهره ضرب کند. بعداً، برای بدهی‌های جدید افزایش‌یافته و بازپرداخت بدهی‌های موجود، اصلاحاتی انجام می‌شود. با این حال، پیچیدگی کم است. از این رو مدل سازی خیلی سخت نیست.

با این حال، این مورد در مورد خریدهای اهرمی صادق نیست. از آنجایی که شرکت ها به بدهی زیادی نیاز دارند، معمولاً آن را از منابع مختلف با شرایط و ضوابط بسیار متفاوت دریافت می کنند. از این رو، پیش بینی جریان نقدی به یک کار چالش برانگیز تبدیل می شود. برخی از انواع بدهی که معمولاً در خرید اهرمی استفاده می شود در زیر توضیح داده شده است.

 

  • استهلاک بدهی: استهلاک بدهی به این معناست که شرکت هر ماه بخشی از اصل سرمایه را همراه با بهره پرداخت می کند. این پرداخت ها بر اساس برنامه استهلاک توافق شده بین وام دهنده و وام گیرنده محاسبه می شود. معمولاً وام های بلند مدت مستهلک می شوند. همچنین وام‌های مستهلک شده با توجه به اینکه بازپرداخت‌ها هر ماه انجام می‌شود، دارای نرخ سود کمتری هستند و ریسک کمتری در آن وجود دارد. 

     

  • بدهی غیراستهلاکی: خریدهای اهرمی شامل استفاده از انواع دیگر بدهی است. در اینجا فقط پرداخت سود به صورت دوره ای انجام می شود. اصل در پایان دوره برگردانده می شود. به این می گویند بدهی غیر مستهلک یا بدهی با بازپرداخت گلوله. این معمولا کوتاه مدت است و نرخ بهره بالاتری دارد. 

     

  • بدهی گردان: در حالی که شرکت ها درگیر خریدهای اهرمی هستند، از سرمایه گذاران برای تسهیلات بدهی گردان نیز درخواست می کنند. این تسهیلات مانند اضافه برداشت عمل می کند. بنگاه ها به میزان ثابتی تحریم می شوند که در صورت تمایل می توانند آن را برداشت کنند. با این حال، آنها باید فقط به میزان بدهی که واقعاً تعهد کرده اند، بهره بپردازند. این به یک چالش برای مدل سازهای مالی تبدیل می شود. مدل ساز مالی باید یک رقم ذخیره در مدل ایجاد کند. اگر جریان نقدی کمتر از این رقم باشد، شرکت آن را با استفاده از بدهی گردان پر می کند. سپس مدلسازان باید میزان بدهی گردان و زمان بازپرداخت سود و اصل را محاسبه کنند! 

     

  • بدهی قابل تبدیل: در نهایت، خریدهای اهرمی نیز شامل استفاده از بدهی قابل تبدیل است. این بدان معنی است که در صورت رعایت شرایط خاص، بدهی به طور خودکار به حقوق صاحبان سهام تبدیل می شود. مدل‌ساز مالی باید این منطق را در مدل ایجاد کند، زیرا جریان نقدی شرکت با تأثیر زیادی مواجه می‌شود، وقتی که بخش عظیمی از بدهی دیگر لازم نیست بازپرداخت شود. 

درک این نکته مهم است که فقط انواع بدهی در بالا ذکر شده است. برای هر نوع بدهی، شرکت دارای قسط های زیادی است و شرایط و ضوابط مختلفی برای هر قسط وجود دارد. این همان چیزی است که مدل سازی مالی برای خریدهای اهرمی را به طرز شگفت انگیزی پیچیده می کند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *