فهرست 100 شرکت فورچون از 100 شرکت برتر جهان از نظر اندازه، درآمد و ارزش بازار تشکیل شده است. فهرستی که سالانه منتشر می‌شود، نگاهی به برترین شرکت‌هایی که اقتصاد جهانی را اداره می‌کنند، می‌دهد. در واقع، بسیاری از مفسران بیان کرده اند که 10 شرکت برتر جهان از بسیاری از کشورهای مستقل و دولت های آنها قدرتمندتر هستند. این در ادامه نشان می دهد که چگونه اقتصاد جهانی رهبران تجاری و مدیران عاملی را تولید کرده است که قدرت بیشتری نسبت به نخست وزیران و روسای جمهور بسیاری از کشورها دارند. البته، این بدان معنا نیست که تنها رهبران شرکت‌ها این کار را انجام می‌دهند، زیرا افراد دیگری در اقتصاد جهانی مانند اتاق‌های فکر، ایده‌پردازان و شخصیت‌های سیاسی قدرتمند هستند.

علاوه بر این، این واقعیت است که 20 شرکت برتر جهان، اقتصاد جهانی را کنترل می کنند، همانطور که از الگوهای هلدینگ و مالکیتی که در شرکت ها در جهان نفوذ می کند، قابل مشاهده است.

تحقیقات و مطالعات محققان سوئیسی نشان داده است که 20 شرکت برتر جهان الگوهای مالکیت و مالکیت تقریباً تمام شرکت های جهان را کنترل می کنند . این کار از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری، شرکت‌های پیشرو، سهام خصوصی و هلدینگ‌های سهام تقریباً در تمام شرکت‌های بزرگ جهان انجام می‌شود. این شرکت‌ها به نوبه خود، در ردیف‌های بعدی شرکت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند که منجر به ساختار ماتریسی مالکیت می‌شود که در نهایت به بالای 100 توده فورچون ختم می‌شود. از این رو عنوان این مقاله در مورد قدرت فوق العاده ای است که شرکت های برتر در اقتصاد جهانی دارند.

ارتباط با تجارت بین‌المللی این است که این شرکت‌های برتر می‌توانند سرعت و سرعت جهانی‌سازی را دیکته کنند و از این رو کارآفرینان می‌توانند به خوبی به سیگنال‌های منتشر شده از این شرکت‌ها در مورد جهت‌گیری اقتصاد جهانی توجه کنند. پیامدهای کنترل جهان نیز وجود دارد زیرا شرکت های بزرگ می توانند سیاست ها و قوانینی را که کشورها و دولت ها از آنها پیروی می کنند دیکته کنند. البته با توجه به مسئولیت اجتماعی شرکت ها، شرکت های برتر قدرت تأثیرگذاری بر ابتکارات اجتماعی و زیست محیطی را دارند. آنچه مایه تاسف است این است که به نظر می رسد هیچ توافقی بین رهبران ارشد تجارت در مورد اقداماتی که باید برای کاهش نگرانی های اجتماعی و زیست محیطی انجام شود وجود ندارد.

در نهایت، شرکت‌های برتر در سیاست‌های پولی و مالی که کشورها دنبال می‌کنند نیز حرفی برای گفتن دارند و عملاً شرایطی را تعیین می‌کنند که بانک‌های مرکزی بسیاری از کشورها از آن پیروی می‌کنند. این بدان معناست که خوب یا بد، جهان باید با این واقعیت زندگی کند. عامل شگفت‌انگیز در زمان‌های اخیر، اضافه شدن شرکت‌هایی از چین و هند به فهرست قدرتمندان و محرک‌ها و تکان‌دهنده‌های دنیای تجارت بوده است. در واقع، اگر هر چه باشد، این روند باید عنصری از دموکراتیزه شدن را در ساختار اقتصاد جهانی معرفی کند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 2 =