تولید ناخالص داخلی بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل، سونامی و طوفان را برای اقتصاد مطلوب می داند . به این واقعیت اضافه کنید که مردم عادی از این بلایا متنفرند و به درستی دعا می کنند که این ویرانی تا حد امکان به ندرت اتفاق بیفتد. بار دیگر، به دلیل اصول ضعیف سیستم تولید ناخالص داخلی، کل علم اقتصاد به عنوان ضد اجتماعی شناخته می شود. بار دیگر، مبانی واقعی اقتصادی مورد توجه قرار نمی گیرد وگرنه این مسئله که علم اقتصاد یک علم ضد اجتماعی است مطرح نمی شود. در این مقاله ابتدا دیدگاه رایج را بررسی می کنیم و سپس افسانه های مربوط به آن را رد می کنیم.

دیدگاه رایج: اقتصاد ضعیف در مقابل اقتصاد ثروتمند

سیستم تولید ناخالص داخلی، بلایای طبیعی را بسته به اینکه چه کسی از آنها رنج می برد، خوب یا بد می بیند. به گفته آنها، اگر بلایای طبیعی در اقتصاد توسعه یافته ای مانند ایالات متحده اتفاق بیفتد، در نهایت باعث تقویت اقتصاد می شود، یعنی اعداد تولید ناخالص داخلی را افزایش می دهند. با این حال، اگر همان فاجعه در کشوری مانند افغانستان اتفاق بیفتد، اقتصاد را کاهش می دهد، یعنی تولید ناخالص داخلی را کاهش می دهد.

بنابراین دیدگاه رایج بر این باور است که بلایایی که باعث تلفات جانی و آوارگی هزاران انسان می شود در شرایط خاص می تواند خوب باشد.

حس تولید ناخالص داخلی: بلایای طبیعی برابر با رشد است!

منطق ارائه شده در پشت این توضیح ابتدا این واقعیت را تصدیق می کند که بلایای طبیعی باعث تخریب می شوند. این تصدیق بیشتر شبیه یک پاورقی برای محاسبه است، زیرا در واقع هرگز به محاسبات اصلی راه پیدا نمی کند. زیان ناشی از بلایا هرگز از اعداد تولید ناخالص داخلی کم نمی شود.

با این حال، در همان زمان، فعالیت های ساخت و ساز عظیم و منابع عظیمی که برای بازسازی آن چیزی که قبلاً وجود داشت، لازم است، بخشی از رشد محسوب می شود. این یک پاورقی برای محاسبه نیست بلکه خود محاسبه اصلی است. تمام زمین، نیروی کار، سرمایه و شرکتی که برای بازسازی زیرساخت های شکسته استفاده می شود، به تولید آن سال اضافه می شود و در نتیجه باعث ایجاد جهش در اعداد تولید ناخالص داخلی می شود. از این رو کشورهایی مانند ایالات متحده که ممکن است منابع لازم برای بازسازی زیرساخت های شکسته را داشته باشند، در صورت وقوع این بلایا شاهد افزایش تولید ناخالص داخلی هستند، در حالی که اقتصادهای کمتر توسعه یافته که نمی توانند چنین منابعی را در یک اطلاعیه کوتاه جمع آوری کنند، کاهش تولید ناخالص داخلی خود را تجربه می کنند.

کنایه از وضعیت، برخورد نامتقارن با ضرر و زیان است. زیان به سادگی از محاسبه حذف می شود در حالی که سود به طور کامل به حساب می آید. یک محاسبه منصفانه و منطقی یا هر دو را به حساب می آورد یا هیچ کدام را به حساب نمی آورد. با این حال، تولید ناخالص داخلی یک سیستم منصفانه و منطقی نیست.

عقل سلیم: بلایای طبیعی برابر با خسارات عمومی است

مردم عادی وقتی از این محاسبه مطلع می شوند، کلام خود را از دست می دهند. اکثر مردم نمی توانند رمزگشایی کنند که چگونه تخریب می تواند برای اقتصاد مفید باشد و به نوبه خود اقتصاد را به عنوان یک علم ترسناک در نظر می گیرند که باعث رشد به قیمت خوشبختی انسان می شود. مطمئناً اینطور نیست. اصول واقعی اقتصادی، زمانی که در نظر گرفته شود، اشتباهات را آشکار می کند. برخی از مغالطات در زیر ذکر شده است:

اشتباه شماره 1: ساخت و ساز یا بازسازی:

تمام منابع طبیعی و انسانی که پس از وقوع فاجعه صرف بازسازی اقتصاد می شود به عنوان هزینه های ساخت و ساز محاسبه می شود. اکنون، در شرایط عادی، ساخت و ساز به این معنی است که چیزی جدید ساخته شده است. در این صورت اگر بخواهیم از اقتصاد پیش از فاجعه و پس از بازسازی عکس بگیریم، چیزی تغییر نمی کرد! مبالغ هنگفت پولی که صرف می شود در واقع ضرر را جبران می کند. مثل این است که یک اسکناس 100 دلاری را در طوفان از دست بدهید و سپس سخت کار کنید تا همان 100 دلار را به دست آورید. واقعاً پوچ است که ضررها به سادگی نادیده گرفته شوند و سودها به عنوان رشد ثبت شوند!

اشتباه شماره 2: هزینه های فرصت:

احتمالاً بزرگترین اشتباهی که در این محاسبات انجام شده است، نادیده گرفتن این واقعیت است که منابع همیشه کمیاب هستند. از این رو هنگامی که یک بلای طبیعی رخ می دهد، زمین، نیروی کار و سرمایه کمیاب برای بازسازی استفاده می شود. از آنجایی که همه این منابع کمیاب هستند، کاربردهای جایگزین نیز دارند. بنابراین، اگر فاجعه رخ نمی داد، منابع برای اهداف دیگری استفاده می شد و از این رو اقتصاد وضعیت بهتری داشت! با این حال، محاسبه هزینه فرصت همیشه از سیستم تولید ناخالص داخلی حذف می شود. دیدگاه اتخاذ شده باعث می شود باور کنید که منابع زیربنایی بی نهایت هستند. در بسیاری از کشورها استفاده بی رویه از این منابع طبیعی در حال حاضر باعث کمبود در آینده می شود و این امر را می توان تا حد زیادی به سیستم تولید ناخالص داخلی نسبت داد.

اشتباه شماره 3: نادیده گرفتن از دست دادن جان انسان ها:

همچنین نیروی کار یکی از منابع اصلی هر اقتصادی است. بلایای طبیعی باعث آوارگی، مرگ و میر و معلولیت هزاران نفر می شود. از این رو بهره وری نیروی کار به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد. درست است که سایر ابزارهای تولید نیز تحت تأثیر قرار می گیرند، اما نیروی کار بدترین ضربه را می بیند.

یک بار دیگر، سیستم تولید ناخالص داخلی هیچ حسابی از پتانسیل نیروی کار از دست رفته، یعنی ساعات از دست رفته کار و واحدهایی که تولید نشده اند، نمی کند، زیرا تولیدکنندگان آنها در موقعیتی نیستند که این کار را انجام دهند.

مردم مهمترین عامل در علوم اجتماعی و نیروی کار حاصل از مردم مهمترین عامل در اقتصاد است. از این رو هر دو علم واقعاً همسو هستند. سیستم تولید ناخالص داخلی مبتنی بر اصول شبه اقتصادی مغشوش این واقعیت را ربوده و تحریف هایی ایجاد می کند.

از این رو، هنگامی که یک دیدگاه اقتصادی واقعاً دقیق در نظر گرفته شود، نتیجه این است که بلایای طبیعی بلایای انسانی هستند و بنابراین طبق تعریف، بلایای اقتصادی نیز هستند. فرقی نمی کند کشوری ثروتمند باشد یا فقیر، یک فاجعه هرگز نمی تواند یک سناریوی اقتصادی مطلوب باشد!

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 + سه =