هر کسی که حتی از راه دور با اقتصاد پایه آشنا باشد به شما خواهد گفت که اقتصاد آلمان قوی تر از اقتصادهای اسپانیا، یونان، ایتالیا و سایر اقتصادهای اروپا بود. با این حال، این در مورد عقل سلیم است و همانطور که قبلاً از مقالات قبلی می دانیم، عقل سلیم با عقل تولید ناخالص داخلی بسیار متفاوت است.
از این رو، اگر بخواهیم به اعداد تولید ناخالص داخلی نگاه کنیم، برای پنج سال قبل از بحران اقتصادی، اعداد داستان بسیار متفاوتی را به شما میگویند. اقتصاد یونان یکی از سریعترین اقتصادهای در حال رشد اروپا در آن زمان (بر اساس سیستم تولید ناخالص داخلی) بود. نرخ رشد یونان در این دوره 5 ساله چندین بار از نرخ رشد آلمان پیشی گرفته بود.
بنابراین، اگر سیستم تولید ناخالص داخلی را باور کنیم، یونان در آن سالها عملکرد بسیار خوبی داشت. با این حال، ناگهان اقتصاد یونان با بدهی غیرقابل تصور سقوط کرد. هیچ علامت هشدار دهنده ای وجود نداشت که از یک عذاب قریب الوقوع خبر دهد. در عوض، سیستم تولید ناخالص داخلی به طرز فریبنده ای این باور را ایجاد کرد که همه چیز در یونان و سایر اقتصادهای اروپایی خوب پیش می رود.
هنگامی که بحران شروع شد، بسیاری از تحلیلگران شروع به این سوال کردند که سیستم فعلی چه مشکلی دارد و چگونه یک فاجعه به این بزرگی می تواند از زیر رادار عبور کند و در زمانی که کمترین انتظار را داشت، ناگهان ظاهر شود. بیشتر پاسخ های یافت شده مستقیماً به سیستم تولید ناخالص داخلی مرتبط هستند.
در این مقاله به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت:
بحران اروپا: مثالی از چه چیزی اشتباه است؟
درک این نکته مهم است که بحران اروپا ممکن است یک شبه در رسانه ها ظاهر شده باشد، با این حال، بنیادهای اقتصادی اساسی یک شبه تغییر نکردند. بذر بحران اروپا سال ها قبل از ظهور آن کاشته شد. بیایید یونان را به عنوان نمونه در نظر بگیریم. اتفاقی که در دیگر کشورهای اروپایی افتاد کمابیش همین است. با این حال، این در مقیاس گسترده در یونان اتفاق افتاد و آن را به یک مطالعه موردی جالب تبدیل کرد.
✓ وعده های انتخاباتی
با انتخابات یونان آغاز شد. هر دو حزب سیاسی در یونان وعده های انتخاباتی پوچ می دادند. وعده اجناس و مشاغل دولتی در ازای رای یک امر عادی بود و هر دو حزب سیاسی میخواستند در ارائه رایگانها از دیگری پیشی بگیرند.
مردم یونان نیز به این مفتها علاقه داشتند و به هر کسی که حداکثر مزایا را به قدرت ارائه میکرد رای میدادند. و اگر سیاستمدار می خواست در قدرت بماند، باید به وعده های خود عمل می کرد.
اتفاقی که در یونان افتاد. حدود 35 درصد از جمعیت در سن کار یونان در دوران قبل از بحران یونان در مشاغل دولتی مشغول به کار بودند. مشاغل دولتی دستمزد و مزایایی را ارائه می کردند که بخش خصوصی نمی توانست با آن رقابت کند. جالب ترین چیز این بود که تعداد زیادی از این مشاغل در وهله اول مورد نیاز نبودند. آنها صرفا برای تحقق وعده های انتخاباتی دولت ایجاد شده اند. ناگفته نماند که بلاعوض توزیع شده در جریان انتخابات و ایجاد مشاغل، خزانه داری را تا حد زیادی تحت فشار قرار داده است.
حالا دولت که وعده های گزاف می دهد و با هزینه های بیهوده عمل می کند، مشکل سیستم تولید ناخالص داخلی نیست. با این حال، سیستم تولید ناخالص داخلی هیچ پرچم قرمزی را در زمانی که این اتفاق میافتاد نشان نداد. در واقع همه آن حقوقی که با قرض گرفتن پول به مشاغلی که در وهله اول مورد نیاز نبودند پرداخت می شد به عنوان یک افزایش در تولید ناخالص داخلی نشان داد، یعنی چیز خوبی که چرخه اتلاف را بیشتر تقویت می کند!
✓ زیرساخت های بیهوده
دولت یونان نیز مبالغ هنگفتی پول برای ایجاد یک زیرساخت عمومی وام گرفت. ریلهای مترو و آزادراهها در سراسر کشور آمدند. مشکل این است که در بسیاری از این مکان ها این زیرساخت ها مورد نیاز نبود و پروژه ها به سادگی غیرقابل اجرا بودند. با این حال، یک بار دیگر دولت از اعتراف به این امر خودداری کرد و با پول قرض گرفته شده، اقدام به ایجاد این پروژه ها کرد.
امروزه بسیاری از این پروژه ها در حال اجرا هستند. با این حال، اکثر پروژه ها جریان نقدی کافی برای پرداخت وام هایی که برای ایجاد آنها گرفته شده است، ایجاد نمی کنند. از این رو، این پروژهها امروزه باعث تخلیه پول مالیات دهندگان میشوند و همچنان به بحران اروپا اضافه میشوند.
بار دیگر سیستم تولید ناخالص داخلی از طرف دولت تصمیمات اشتباهی نمی گیرد. با این حال، زمانی که یک دولت تصمیم اشتباهی می گیرد، سیستم تولید ناخالص داخلی به آن انگیزه می دهد. همه این پروژه ها بخشی از نرخ رشد قابل توجهی بود که یونان برای پنج سال قبل از بحران به نمایش گذاشت.
✓ بازی های المپیک
دولت یونان در زمان میزبانی المپیک 2004 هزینه های بسیار زیادی را متحمل شد. بازی های المپیک از یونان سرچشمه گرفته بود و به همین دلیل به قلب مردم یونان بسیار نزدیک بود. با این حال، دولت یونان این را بیش از حد انجام داد.
مبالغ زیادی برای ایجاد زیرساخت های ورزشی هزینه شد. مسیرهای مسابقه و استخرهایی وجود داشت که مخصوص این رویداد ساخته شده بودند. خزانه داری یونان که بیش از حد سنگین بود پول این رویداد را نداشت. یک بار دیگر، آنها مبالغ هنگفتی را وام گرفتند و برای میزبانی المپیک هزینه کردند.
هر جستجویی در اینترنت امروز همین زیرساخت را نشان خواهد داد که ویران شده است. این ماهیت بیهوده هزینه ها را به تصویر می کشد. یونان نه به استخرهای المپیکی نیاز داشت و نه پولی برای پرداخت هزینه آنها داشت. با این حال، زمانی که دولت یونان این مبالغ هنگفت پول را وام می گرفت، همه آن به طور مثبت در تولید ناخالص داخلی منعکس شد و این توهم را ایجاد کرد که در زمانی که اینطور نبود، همه چیز خوب پیش می رفت.
تمام هدف این مقاله نشان دادن این است که تولید ناخالص داخلی به هیچ وجه به یک معیار قابل اعتماد نزدیک نیست. وقتی تولید ناخالص داخلی بیان می کند که همه چیز با اقتصاد خوب پیش می رود، احتمال زیادی وجود دارد که اینطور نباشد. بحران یونان و بزرگتر اروپا گواه این واقعیت است.
در مقاله بعدی شاهد پیامدهایی خواهیم بود که مردم یونان و اروپا به لطف پیروی از هدف حداکثرسازی تولید ناخالص داخلی متحمل شدند.
بدون نظر