جهانی شدن، بومی سازی، و جهانی سازی
این یک جنبه شناخته شده از جهانی شدن است که مشاغلی که در سراسر جهان فعالیت می کنند باید همزمان با سیاست های جهانی و مقررات محلی مقابله کنند. به عبارت دیگر، این مشاغل بین المللی نه تنها باید از قوانین جهانی تعیین شده توسط نهادهای تجارت جهانی مانند WTO (سازمان تجارت جهانی)، GATT (توافقنامه عمومی تعرفه ها و تجارت) و سازمان ملل متحد پیروی کنند، بلکه باید از مقررات محلی نیز تبعیت کنند. در کشورهایی که در آن فعالیت می کنند. گاهی اوقات از این به عنوان ازدواج جهانی شدن و بومی سازی یاد می شود، که اصطلاح جهانی سازی را به وجود می آورد که توسط تشویق کننده مشهور جهانی سازی، توماس فریدمن، رایج شد. پیامدهای این انطباق این است که اغلب، بسیاری از کسبوکارهای بینالمللی باید از مقدار سودی که میتوانند از بازاری که در آن فعالیت میکنند بازگردانند، پیروی کنند. بازگشت به کشور به عمل بازگرداندن سود حاصل از کشورهایی که این مشاغل بینالمللی در آنها هستند به کشور خود اشاره دارد. به عنوان مثال، غولهای جهانی محصولات مصرفی، Unilever و Proctor and Gamble باید اطمینان حاصل کنند که قوانین کشورهایی که در آن فعالیت میکنند باید در طول فعالیتهای تجاریشان رعایت شود.
چند نمونه دنیای واقعی
این امر باعث شده است که این شرکت های غول پیکر دارای شعبه های جداگانه در کشورهای آسیایی و آفریقایی باشند که در آنجا حضور دارند تا از انطباق کامل با مقررات محلی اطمینان حاصل کنند. جنبه دیگر در مورد تجارت بین المللی مربوط به سیاست های داخلی است. به عنوان مثال، بسیاری از شرکتهای چندملیتی سیاستهای جهانی منابع انسانی (HR) دارند که باید در همه واحدها دنبال شوند. با این حال، قوانین کار در کشورهای خاصی که در آنها فعالیت می کنند باید در هنگام تدوین سیاست برای این واحدها نیز در نظر گرفته شوند. به عنوان مثال، در بسیاری از کشورهای آسیایی از جمله چین و هند، قوانین کار سختگیرانه ای وجود دارد که ساعات کار را برای زنان الزامی می کند و اصرار دارد که شرکت ها در صورت ساعات کاری طولانی تر، حمل و نقل را فراهم کنند. این بدان معناست که کسب و کارهای بین المللی باید از این قوانین آگاه بوده و از آنها نیز تبعیت کنند. در واقع، بسیاری از شرکت های چندملیتی اغلب شکایت دارند که توسط قوانین و مقررات محلی محدود شده اند. پاسخ مقامات محلی این است که اینها هزینه های انجام تجارت در آن کشور است.
استخدام و اخراج کارگران و قوانین کار محلی
شاید هیچ جنبه ای از مشاغل بین المللی و نیاز به تطابق با قوانین محلی مهمتر از استخدام و اخراج کارمندان نباشد. در غرب، معمولاً شرکتها در زمان رونق اقتصادی کارمندان خود را استخدام میکنند و زمانی که رونق میافتد، آنها را اخراج میکنند. با این حال، در بسیاری از کشورهای آسیایی، استخدام و اخراج کارگران باید با مقررات سختگیرانه مطابقت داشته باشد و شرکتها باید شواهدی را نشان دهند که تعدیل نیرو یا اخراج کارگران ضروری بوده است. روی دیگر سکه این است که بسیاری از شرکتهای غربی از قوانین ضعیف کار در کشورهایی مانند بنگلادش، تایلند و اندونزی برای راهاندازی واحدهایی به نام «عرقفروشی» یا واحدهای تولیدی استفاده میکنند که میتوانند طبق شرایط شرکتهای غربی فعالیت کنند.
افکار بسته
در هر طرف بحث که باشید، این واقعیت باقی می ماند که هماهنگ کردن قوانین جهانی و مقررات محلی در واقع یک چالش برای شرکت های غربی است که به دنبال تجارت در سایر نقاط جهان هستند. علاوه بر این، این واقعیت است که در آفریقا، بسیاری از شرکت های غربی متهم به سرقت منابع یا بهره برداری از ثروت معدنی و نفتی در آن کشورها شده اند که منجر به مقاومت شدید مردم محلی شده است. در نهایت، ما در این مقاله به موضوعات بسیاری پرداختهایم و هر یک از آنها موضوع جداگانهای برای بحث است زیرا پویایی بین قوانین جهانی و مقررات محلی جنبههای جالبی از نحوه عملکرد شرکتهای چندملیتی به خود میگیرد.
بدون نظر