هنگامی که درباره جهانی شدن بحث می کنیم، اغلب این واقعیت را در نظر می گیریم که هر دو کشوری که در تجارت شریک هستند از این مبادله سود می برند. این بدان معناست که کشور A که در یک کالا یا خدمات خاص تخصص دارد می تواند با کشور B که در کالا یا خدمات دیگری تخصص دارد تجارت کند. به این ترتیب، هر دو کشور با وارد کردن کالاهای ارزانتر به کشور دیگر و صادرات کالاهایی که تولید ارزانتر در کشورهای خود هستند، سود خواهند برد. این نسخه کلاسیک وضعیت برد-برد است که جهانی شدن و تجارت آزاد روی میز آورده است.
با این حال، این یک توضیح ساده از پدیده جهانی شدن است و همانطور که تجربیات بسیاری از کشورها نشان می دهد، تجارت بین المللی خطی نیست، بلکه فعالیتی پیچیده است که با لفاظی های حمایت گرایانه، یارانه به کشاورزان و بازرگانان و همچنین قوانین و مقررات نادرست همراه است.
توماس فریدمن، نویسنده و تشویقکننده مشهور جهانیسازی، در کتاب خود به نام «جهان مسطح است» استدلال میکند که جهانیسازی به دلیل «مسطح شدن جهان» به سرعت پیش میرود. منظور او این است که با ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات یکپارچه، هر کشوری در جهان که دارای مجموعهای از کارگران تحصیلکرده است، میتواند آرزو داشته باشد که به مسیر جهانیسازی بپرد و از حذف موانع ورود سود ببرد . نکته اینجاست که کشورهایی مانند هند با موفقیت از قدرت فناوری اطلاعات و ارتباطات برای جهش در مرحله میانی قدرت تولیدی که برای تبدیل شدن اقتصادها به نیروگاه های کامل لازم است استفاده کرده اند.
با این حال، جنبه ای که در تحلیل فریدمن گم شده است، این واقعیت است که مگر اینکه یک فرد خاص حداقل آموزش لازم و دسترسی به فناوری اطلاعات را داشته باشد. او نمی تواند از قدرت جهانی شدن استفاده کند. نکته اینجاست که حتی با هموار شدن جهان، جهانی شدن فقط برای افراد ممتاز کار می کند و منافع اکثریت را از بین می برد. این استدلال مخالف فرضیه فریدمن در مورد اینکه چگونه جهانی شدن یک وضعیت برد-برد است.
البته این بدان معنا نیست که جهانی شدن به طور کلی به نفع جهان نبوده است. به عنوان مثال، مطالعات نشان داده اند که جهانی شدن موفق شده است میلیون ها (اگر نگوییم یک میلیارد) از مردم را از فقر نجات دهد و تضمین کند که آنها زندگی مناسبی دارند. ناگفته نماند که مزایای جهانی شدن اگرچه کمی کج است، اما به بخش بزرگی از بشریت رسیده است. از این رو، در این زمینه، منصفانه است که بگوییم جهانیسازی بهجای اینکه یک بازی حاصل جمع صفر باشد، واقعاً یک بازی برد-برد بوده است.
در نهایت، باید به این نکته اشاره کرد که مانند هر پدیده اقتصادی دیگری، جهانی شدن نیاز به فشار و فشار از سوی دولت ها دارد تا اطمینان حاصل شود که زمینه بازی برابر وجود دارد و از این رو، اگر دولت های جهان تصمیم به گسترش آن بگیرند، این روند می تواند سود بیشتری داشته باشد. کمک به افراد کم برخوردار و در نتیجه اطمینان از اینکه آنها قادر به بالا رفتن از نردبانی هستند که از طریق آن می توانند در این روند شرکت کنند.
بدون نظر