بحران اقتصادی جهانی که در سال 2008 آغاز شد، کل جهان را فراگرفته و روند جهانی سازی را که توسط بسیاری به عنوان عامل اصلی بحران سرزنش می شود، به هدر داده است. پس از اینکه بانک سرمایه گذاری آمریکایی، برادران لمان در سپتامبر 2008 اعلام ورشکستگی کرد، کل سیستم مالی جهانی به دلیل ماهیت یکپارچه و به هم پیوسته اقتصاد جهانی در معرض خطر سقوط قرار گرفت. این موضوع سؤالاتی را برانگیخت که آیا این خبر پایان جهانی شدن است یا خیر.
بسیاری از کارشناسان به این واقعیت اشاره کردند که بحرانی که در آمریکا ایجاد شد، همه کشورها را تحت تاثیر قرار داده است، صرفاً به این دلیل که فرآیندهای جهانی شدن باعث شده است که اگر آمریکا عطسه کند، بقیه جهان سرما میخورند . از این رو، از آنجایی که این پدیده به طور گسترده به عنوان کمک به فقیر شدن بسیاری از افراد به قیمت از دست دادن تعداد معدودی تلقی میشد، در بسیاری از کشورهای جهان، واکنشها علیه جهانیسازی افزایش یافت.
با این حال، منصفانه نیست که بگوییم جهانی شدن به تنهایی مسئول این بحران است و دولتها نقشی در تضمین اینکه اقتصادشان به خوبی تنظیم شده و از شوکهای جهانی محافظت میشود، دارند. این خط فکری بر این عقیده است که اگرچه اقتصاد جهانی یکپارچه است، اما ترکیبی از سیاستهای طراحی شده برای کنترل جریانهای پول و سرمایه داغ و تضمین مقررات مناسب میتواند راه طولانی را در ایزوله کردن اقتصادهای جهان در برابر اقتصادهای جهان داشته باشد. پس لرزه های بحران اقتصادی جهانی علاوه بر این، به جای واکنشهای زانو زده، دولتها در سراسر جهان میتوانستند شاهد وقوع بحران باشند که از اوایل سال 2007 در حال شکلگیری بود.
با این حال، افزایش تمایلات حمایت گرایانه در بسیاری از کشورهای جهان به این واقعیت اشاره دارد که جهانی شدن به برخی از جنبه های بحران کمک کرده است. به عنوان مثال، تجارت مشتقات که بر اساس الگوریتمهای ریسک و بازده همراه با حرص و طمع بیش از حد و ریسکپذیری مدلسازی میشوند، بدین معناست که کشورهایی که جریانهای مالی جهانی را مجاز میدانستند، پس از فروپاشی بازار مشتقه تحت تأثیر قرار گرفتند. در واقع، این قطعاً یک نقص سیستم مالی جهانی است که امروزه وجود دارد، زیرا ارتباطات نزدیک بین اقتصادهای جهان به این معنی است که اختلال در یک بخش از اقتصاد جهانی به سرعت به سایر بخشهای سیستم سرایت میکند.
در نهایت، در حالی که درست است که جهانی شدن نقش مهمی در گسترش اثرات بحران اقتصادی جهانی در سراسر جهان ایفا کرد، اما همین طور است که زمانی که گام هایی برای جلوگیری از شتاب گرفتن بحران برداشته شد، اقتصاد جهانی از لبه پرتگاه عقب نشینی کرد. . اگر در این تجربه برای همه ما درسی وجود دارد، این است که باید درهای خود را به روی بادهای همه کشورها باز کنیم، اما نباید توسط بادهای آنها رانده شویم. از این رو، ضمن استقبال از جهانی شدن، باید خود را از جنبه های مخرب این پدیده نیز مصون سازیم.
بدون نظر