فرآیند برنامه ریزی مالی در مقایسه با رویکرد سنتی پس انداز و سرمایه گذاری کمی سازماندهی شده است. در طول برنامه ریزی مالی، یک برنامه جامع به گونه ای ایجاد می شود که نیازها و اهداف فرد در هر مرحله برآورده شود. از این رو، برنامه مالی هر فردی منحصر به فرد است، زیرا بر اساس اهداف او است. اصول راهنمای خاصی وجود دارد که رعایت می شود. با این حال، خود طرح ها منحصر به فرد هستند.
در این مقاله نگاهی دقیق تر به مراحل مربوط به فرآیند تبدیل اهداف مالی به یک برنامه مالی جامع و یکپارچه خواهیم داشت.
تفکیک اهداف بر اساس چارچوب زمانی آنها
در مقاله فرآیند برنامه ریزی مالی به فرآیند شناسایی اهداف به تفصیل اشاره شده است. برای یک برنامه مالی یکپارچه، مهم است که بدانیم همه اهداف به یک اندازه مهم نیستند. اول از همه، اهداف مالی می توانند بازه های زمانی متفاوتی داشته باشند. از این رو، آنها باید به عنوان کوتاه مدت، میان مدت و همچنین بلند مدت طبقه بندی شوند. به همین ترتیب، عواقب ناتوانی در دستیابی به برخی اهداف بسیار شدیدتر از سایر اهداف است. از این رو، اهداف باید بر اساس این محدودیت به عنوان ضروری و اختیاری طبقه بندی شوند. این طبقه بندی اهداف به ایجاد اولویت اهداف ختم می شود. به عنوان مثال، اهدافی که به عنوان کوتاه مدت و ضروری طبقه بندی می شوند، باید فورا محقق شوند.
نگاشت اهداف به وضعیت فعلی شما
سپس اولویت اهداف باید با وضعیت مالی فعلی ترسیم شود. این بدان معناست که پسانداز، سرمایهگذاری و درآمد فعلی با در نظر گرفتن اهداف مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. در این شرایط بسیاری از افراد متوجه می شوند که درآمد آنها برای تحقق تمام اهدافشان کافی نیست. از طرف دیگر، آنها ممکن است متوجه شوند که تحقق یک هدف، مانند داشتن یک ماشین گران قیمت، در واقع تاثیر زیادی بر دیگر اهداف آنها دارد. این مرحله برای منطقی کردن اهداف ایجاد شده در مرحله 1 ضروری است.
شناسایی محدودیت ها
گام بعدی در این فرآیند، شناسایی محدودیتهای احتمالی یا مواردی است که ممکن است اشتباه پیش بروند. به عنوان مثال، مردم همیشه با این فرض شروع به برنامه ریزی می کنند که درآمدشان همیشه افزایش می یابد و تا سن 65 سالگی به کار خود ادامه می دهند. با این حال، ممکن است در بسیاری از نقاط جهان اینطور نباشد، مردم اکنون مجبور به بازنشستگی هستند. زود. اتوماسیون فرآیند رباتیک حجم زیادی از کارهای انسانی را منسوخ می کند. از این رو، درک این نکته مهم است که از دست دادن شغل، بیماری یا سایر رویدادهای منفی می تواند در زندگی یک فرد اتفاق بیفتد. یک طرح خوب دارای بافرهای داخلی برای چنین رویدادهایی است. برای سرمایه گذاران مهم است که بدانند که درازمدت به آنها آسیب می رساند.
انتخاب دنباله
اکنون سرمایهگذار بر اساس اطلاعات درآمد و هزینه و پس از حفظ مقدار مشخصی بافر، باید دنبالهای را که در آن میخواهد به اهداف خود دست یابد، شناسایی کند. به عنوان مثال، آیا آنها می خواهند قبل از اینکه به سمت اهداف بلندمدت تر مانند مالکیت خانه و پس انداز بازنشستگی پیش بروند، ابتدا به تمام اهداف کوتاه مدت خود برسند؟ از طرف دیگر، آنها می توانند بلافاصله شروع به ارسال بخش معینی از پول خود برای بازنشستگی و اهداف دیگر کنند و در عین حال به اهداف کوتاه مدت خود ادامه دهند. برنامه ریزان مالی معمولاً پس انداز فوری برای بازنشستگی را توصیه می کنند. این به این دلیل نیست که رویکرد سرمایه گذاری موازی از نظر مالی سودمندتر است. در عوض، این بر اساس مطالعات رفتاری است. مردم تمایل دارند چندین هدف کوتاه مدت غیرضروری ایجاد کنند و سرمایه گذاری را به اهداف بلندمدت موکول کنند. نتیجه نهایی این است که فرآیند سرمایه گذاری از مسیر خارج می شود و اهداف محقق نمی شوند. از این رو، بر اساس نظم و انضباط سرمایه گذار، می توان یک رویکرد خاص را انتخاب کرد.
شناسایی ابزار سرمایه گذاری مناسب
انتخاب وسیله سرمایه گذاری مناسب در برنامه ریزی مالی از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین، از آنجایی که افق زمانی برای اهداف مشخص است، می توان این کار را به راحتی انجام داد. برای اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی می توان از ابزار ازدواج فرزندان مانند حقوق صاحبان سهام استفاده کرد. مشخص است که ارزش سهام در کوتاه مدت بسیار نوسان است. با این حال، در دراز مدت، یکی از بالاترین نرخ های بازده را فراهم می کند. برای اهداف میان مدت مانند پیش پرداخت مسکن، تحصیل کودکان و غیره می توان از اوراق قرضه بلند مدت استفاده کرد. بسیاری از دولت ها اوراق قرضه بلندمدت منتشر می کنند که نقدینگی کمتری دارند اما نرخ بازدهی بالاتری دارند. از این ابزارها می توان استفاده کرد. برای اهداف کوتاه مدت می توان از وسایل نقلیه ساده مانند حساب جاری، وجوه بازار پول یا گواهی سپرده استفاده کرد. در اینجا هدف تضمین امنیت وجوه است و نه رشد.
همه اش را بگذار کنار هم
نکته اصلی این است که استخراج یک برنامه مالی یکپارچه از مجموعه ای از اهداف مالی بسیار مهم است. این به سرمایه گذار کمک می کند تا به شیوه ای منسجم عمل کند. این به این دلیل است که آنها دائماً به تصویر بلند مدت نگاه می کنند. در نتیجه، بعید است که هدفی را دنبال کنند که به قیمت هدفی که مهم نیست. برنامه ریزی مناسب به سرمایه گذاران این امکان را می دهد تا اهمیت نسبی را که برای هر یک از اهداف خود قائل هستند مقایسه کرده و بر اساس آن وجوه خود را تخصیص دهند.
بدون نظر