صندوق‌های تامینی معمولاً در عملکردشان غیراخلاقی تلقی می‌شوند. این تا حدی به این دلیل است که خشم عمومی در مورد مقدار پولی که برخی از مدیران صندوق می توانند به عنوان درآمد به دست آورند، وجود دارد، حتی اگر ظاهراً باعث ایجاد بحران سیستمی شوند. این واقعیت که نام مدیران صندوق های تامینی در چندین رسوایی مطرح شده است، این تصور منفی را بیشتر تشدید می کند. در این مقاله نگاهی خواهیم داشت به این که صندوق های تامینی چگونه از وظایف امانتداری خود مراقبت می کنند . همچنین نمونه هایی از تضاد منافع احتمالی برای صندوق های تامینی را بررسی خواهیم کرد.

امانتداری

هر یک از صندوق های تامینی نسبت به سرمایه گذاران خود وظیفه امانتداری دارند. این بدان معنی است که قرار است تمام اطلاعات مادی و مرتبطی که ممکن است به منافع سرمایه گذارانی که پول خود را در این صندوق ها قرار می دهند آسیب برساند، افشا کند. بنابراین، حتی اگر صندوق‌های پوشش ریسک تحت حیطه اکثر قوانین مربوط به اوراق بهادار سرمایه‌گذاری قرار نگیرند، همچنان می‌توانند به دلیل پنهان کردن اطلاعات مورد پیگرد قانونی قرار گیرند. چنین پنهان کردن اطلاعات به منزله ارائه نادرست در یک قرارداد است.

گزارش شده است که پرونده هایی که در آن سرمایه گذاران توسط مدیریت صندوق تامینی تقلب شده اند برای محاکمه در سیستم قضایی آمریکا ارائه شده است. برخی از تضاد منافع رایج به شرح زیر است:

مثال ها:

 

  • حروف جانبی:گاهی اوقات صندوق های پوشش ریسک سرمایه گذاران بزرگی را می خواهند که بتوانند مبالغ قابل توجهی از پول را سرمایه گذاری کنند. اگرچه، همه سرمایه گذاری ها در صندوق های تامینی بر اساس استانداردهای معمولی عظیم هستند، مدیریت ممکن است همچنان از یک صندوق تامینی دیگر پول بیشتری بخواهد. در چنین شرایطی، این احتمال وجود دارد که آنها شرایط امتیازی را به این سرمایه گذاران بزرگ اعطا کنند. به عنوان مثال، صندوق سرمایه گذاری ممکن است تنها در صورتی مایل به سرمایه گذاری در یک صندوق تامینی باشد که به آن اولویت نقدینگی داده شود. این بدان معناست که این صندوق مجاز خواهد بود در کوتاه مدت و احتمالاً با هزینه کمتری نسبت به سایر سرمایه گذاران، سرمایه گذاری های خود را برداشت کند. آنها همچنین ممکن است امتیازات اضافی خاصی مانند حق اول برای سرمایه گذاری اضافی را مطالبه کنند، اما نه تعهدات برای انجام این کار. گاهی اوقات ممکن است به آنها اجازه داده شود به اطلاعاتی دسترسی داشته باشند که در اختیار سرمایه گذار عادی قرار نمی گیرد، مانند کتاب های تجاری و غیره. 

    نکته این است که این ترتیب یک سرمایه گذار یا گروهی از سرمایه گذاران را در مزیت قابل توجهی نسبت به سایر گروه ها قرار می دهد. به این “نامه جانبی” گفته می شود و نباید مخفیانه و بدون رضایت سرمایه گذاران دیگر انجام شود. صندوق های تامینی طبق قانون موظفند چنین تضاد منافع را برای سرمایه گذاران بالقوه افشا کنند.

     

  • جیب های جانبی: صندوق های تامینی گاهی اوقات برای مدت زمان کوتاه تری برای سرمایه گذاران پول می گیرند. با این حال، این پول نقد نشده است و برای مدت زمان معینی قابل بازخرید نیست. در عمل مانند یک سپرده ثابت است که به یک صندوق تامینی سپرده می شود. در اصطلاحات صنعتی، این جیب جانبی نامیده می‌شود و توسط صندوق‌های تامینی برای انجام سرمایه‌گذاری‌هایی استفاده می‌شود که نقدشوندگی ندارند و ارزش‌گذاری آن دشوار است. انتظار می رود صندوق های تامینی این جیب های جانبی را برای سرمایه گذاران بالقوه افشا کنند. همچنین، آنها قرار نیست بازده تولید شده از این دارایی ها را طبق عملکرد معمول برای سرمایه گذاران بالقوه پیش بینی کنند. 

     

  • مدیریت همزمان: مدیران صندوق های تامینی مانند افراد مشهور در دنیای مالی هستند. هنگامی که آنها یک سابقه خوب ایجاد می کنند، بسیار مورد توجه قرار می گیرند. ممکن است برخی از مدیران صندوق های تامینی در یک زمان معین روی بیش از یک سبد سرمایه گذاری کار کنند. این وضعیت باید با تأثیر فوری برای سرمایه گذاران افشا شود. این به این دلیل است که یک مدیر صندوق تامینی می تواند به طور مصنوعی عملکرد خود را افزایش دهد اگر مسئولیت دو پرتفوی را بر عهده داشته باشد. او می تواند این کار را با تجارت متقابل بین آنها انجام دهد. بنابراین برای افزایش بازگشت سرمایه (ROI) پورتفولیو، مدیر ممکن است از یک سبد بفروشد و از سبد دیگری با قیمتی متورم خرید کند. این احتمالاً تأثیر نامطلوبی بر یک گروه از سرمایه گذاران دارد در حالی که تأثیر مطلوبی بر گروه دیگر دارد. 

     

  • معاملات داخلی: صندوق های تامینی همچنین برای معاملات داخلی بدنام هستند. از آنجایی که آنها به چنین مبالغ هنگفتی از پول نقد دسترسی دارند و نیازی به افشای اطلاعات ندارند، گاهی اوقات تبدیل به مهره هایی می شوند که مروج های فاسد از آنها استفاده می کنند تا به ضرر سایر سهامداران از آنها سود ببرند. هیچ مقدار افشا نمی تواند مشکل معاملات داخلی را حل کند. با این حال، صندوق های تامینی باید اطمینان حاصل کنند که از سرمایه گذاران با ریسک بالا و همچنین سرمایه گذاران ممنوعه پول نمی گیرند. 

     

  • کمیسیون اصلی: کمیسیون هزینه عملیاتی قانونی کسب و کار است. با این حال حقوق و اجاره بها سربار است. تفاوت زیادی بین سربار و هزینه های عملیاتی وجود دارد و SEC در مورد آن بسیار خاص است. برخی از صندوق های تامینی سعی کرده اند درصدی از سربار خود را در کمیسیون های پرداخت شده به کارگزار اصلی بگنجانند. با این حال، SEC در مورد این واقعیت بسیار هوشیار بوده و هر زمان که چنین موردی آشکار شود، مجازات هایی را در نظر گرفته است. صندوق‌های تامینی موظفند از چنین شیوه‌های فریبنده دوری کنند، در صورت عدم موفقیت آنها سرمایه‌گذاران را گمراه می‌کنند و بنابراین در وضعیت تضاد منافع قرار می‌گیرند. 

منصفانه است که بگوییم صندوق های تامینی به عنوان یک صنعت قربانی تصوری هستند که توسط برخی مدیران غیراخلاقی ایجاد شده است. اغلب اوقات، صندوق های تامینی به روشی کاملا قانونی و اخلاقی اداره می شوند. با این حال، مقاله های خبری گاه به گاه تأثیر بیشتری در ذهن مردم ایجاد می کند و کل صنعت نام بدی پیدا می کند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *