از نظر فنی، اصطلاح صندوق تامینی وجود ندارد. در واقع، اصطلاح صندوق تامینی به هر صندوقی اطلاق می‌شود که به سرمایه‌گذاران خصوصی معتبر فروخته می‌شود و نیازی به دنبال کردن روند تنظیمی نیست! در حال حاضر، مشاوره سرمایه گذاری یک صنعت بسیار تنظیم شده است و قوانین متعددی برای اطمینان از انطباق و به حداقل رساندن بازی نادرست تصویب شده است.

با این حال، صندوق های تامینی از اکثر این قوانین مصون هستند. احتمالاً به همین دلیل است که سرمایه گذاران آنها را ترجیح می دهند. با این حال، اخیراً، کارشناسان لابی کرده اند تا این صنعت صندوق تامینی تریلیون دلاری را تحت نوعی مقررات قرار دهند .

در این مقاله، نگاهی دقیق‌تر به برخی از مقرراتی خواهیم داشت که صندوق‌های تامینی از آن اجتناب می‌کنند و همچنین استدلال‌هایی به نفع و مخالف قرار دادن صندوق‌های تامینی تحت اختیار کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) خواهیم داشت.

قوانینی که مدیران صندوق های تامینی از آنها اجتناب می کنند

 

  • بدون نیاز به بروشور: قانون اوراق بهادار 1933 مقرر می دارد که هر نوع اوراق بهاداری که فروخته می شود باید ابتدا یک دفترچه مشروح از خطرات و پاداش ها به کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) ارسال کند. تنها پس از تایید کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) به وجوه اجازه فروش به سرمایه گذاران داده می شود. با این حال، از آنجایی که صندوق های تامینی فقط به سرمایه گذاران خصوصی معتبر فروخته می شود که تعداد آنها بیش از 99 نفر نباشد، آنها مجبور نیستند از این قانون پیروی کنند. 

    همچنین، آنها از سایر رویه های انطباق مانند ارائه جزئیات تجارت خود برای نظارت و تأیید، حفظ سوابق خود به روش مقرر و مهمتر از همه محدودیت های مقدار پولی که می توانند به عنوان کارمزد دریافت کنند، مستثنی هستند.

     

  • مالیات: اکثر صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک، در صورتی که سرمایه‌گذاران و فعالیت‌های آنها عمدتاً آمریکایی باشند، به عنوان نهادهای آمریکایی در نظر گرفته می‌شوند. این آنها را مشمول قوانین مالیاتی می کند. از این رو، میزان سودی که آنها از طریق کارمزد به دست می آورند به دلیل قوانین مالیاتی سختگیرانه حداقل 30 درصد کاهش می یابد. از سوی دیگر، صندوق های تامینی معمولاً در یک بهشت ​​مالیاتی ادغام می شوند. همچنین، آنها ساختار عملیات خود را به گونه‌ای می‌سازند که مقامات مالیاتی آمریکا نمی‌توانند دست روی آنها بگذارند. تعداد اندک سرمایه‌گذارانی که صندوق‌های تامینی را تشکیل می‌دهند، اجتناب از مالیات و کسب بازدهی بسیار بهتر را ممکن می‌سازد. 

منطق مقررات

 

  • اهرم بیش از حد: صندوق های تامینی با میزان اهرمی که بر عهده می گیرند تعریف می شوند. برخی از این وجوه یعنی صندوق های آربیتراژ معمولاً از اهرم 10:1 استفاده می کنند. این موضوع برای خود صندوق مشکل ایجاد می کند زیرا احتمال رکود افزایش می یابد. با این حال، بر سایر بازیگران نیز تأثیر می گذارد، زیرا صندوق های تامینی طرف مقابل سایر بازیگران تحت نظارت مانند بانک ها و صندوق های سرمایه گذاری مشترک هستند. بنابراین، ناتوانی یک صندوق تامینی در انجام تعهدات خود احتمالاً بر سایر بازیگران نیز تأثیر منفی خواهد داشت. 

     

  • ریسک سیستمیک: با توجه به اینکه صندوق های تامینی از نظر اندازه بسیار بزرگ هستند و اگر قرار باشد تریلیون ها دلار ورشکست شوند و باعث سقوط در بازار شود، به راحتی می توان فهمید که چرا صندوق های تامینی یک ریسک سیستماتیک ایجاد می کنند. به دلیل این خطر است که مخالفان می خواهند صندوق های تامینی به شدت تحت نظارت باشند. در واقع برخی از آنها معتقدند که صندوق های تامینی قادر به ایجاد یک بحران سیستماتیک بین المللی هستند که منجر به فروپاشی اقتصادها و ارزها می شود. 

    صندوق های تامینی مقصر چندین بحران هستند. برخی از مهمترین آنها بحران وام مسکن وام مسکن و بحران LTCM هستند. با این حال، طرفداران صندوق های تامینی بر این باورند که صندوق ها راه طولانی را طی کرده اند و با توجه به شیوه های جدید و بهتر مدیریت ریسک، یک رویداد فاجعه بار که توسط صندوق های تامینی آغاز شده است تقریبا غیرممکن به نظر می رسد.

دلیل عدم وجود مقررات

 

  • SEC منابع ندارد: کمیسیون بورس و اوراق بهادار در حال حاضر کم کار است. آنها پول، مردم یا زمان مورد نیاز برای نظارت بر صنعت سرمایه گذاری پرچین را ندارند. تلاش ها برای تنظیم صنعت صندوق های تامینی بر فرآیند نظارتی در سایر مشاغل مهم مانند صندوق های سرمایه گذاری تاثیر می گذارد زیرا منابع منحرف می شوند. 

     

  • سرمایه گذاران به اندازه کافی پیچیده هستند: بزرگترین استدلال علیه تنظیم صندوق های تامینی این است که سرمایه گذاران معمولاً حداقل صد هزار دلار را برای سرمایه گذاری در این صندوق جمع می کنند. افرادی که چنین پولی دارند، سرمایه گذاران معتبر نامیده می شوند. فرض بر این است که آنها مهارت های لازم برای مقابله با این سرمایه گذاری های پیچیده را دارند. از این رو وضع مقررات با توجه به این واقعیت ها غیر ضروری تلقی می شود. منابع و پول دولت بهتر است صرف افرادی شود که به کمک نیاز دارند و نه برای ابرثروتمندانی که می خواهند با پول خود قمار کنند. 

     

  • صندوق های تامینی به خارج از کشور منتقل می شوند: صندوق‌های سرمایه‌گذاری همیشه زمین بازی ابرثروتمندان بوده است و احتمالاً همین‌طور باقی خواهند ماند. در صورتی که دولت شروع به مداخله بیش از حد کند و مقرراتی را وضع کند، احتمالاً تجارت به کشور دیگری منتقل می شود. زیرا هم سرمایه گذاران و هم مدیریت طرفدار عدم رعایت مقررات هستند. در واقع تنها دلیلی که آنها در صندوق های تامینی سرمایه گذاری می کنند، فقدان مقررات است. 

    آمریکا امروز بازار اصلی صندوق های تامینی است. با این حال، این وجوه به سایر مراکز مالی منطقه ای مانند لندن، هنگ کنگ و حتی سنگاپور نیز سرایت می کند. اگر دولت آمریکا بر مقررات پافشاری کند، صندوق‌ها ممکن است تجارت خود را به خارج از کشور منتقل کنند و در این صورت تنها مقامات مالیاتی بازنده واقعی خواهند بود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *