کلمه “پول” همیشه به معنای امروز نیست. امروزه وقتی از کلمه “پول” استفاده می کنیم به “ارز” اشاره می کنیم. هر دو، پول و همچنین پول تا چند قرن پیش به معنای چیزهای بسیار متفاوتی بودند. قبل از سیستم پولی که امروز داریم، جهان بر روی یک سیستم پولی قرار داشت که به آن “استاندارد طلا” می گفتند. بنابراین، برای اینکه بفهمیم امروز کجا هستیم، باید بفهمیم از کجا آمده ایم. این مقاله استاندارد طلا را توضیح می دهد و اینکه چگونه به دنیای مدرن ارزهای شناور آزاد منجر شده است.
زمان های قدیم
تجارت قرن ها قبل از وجود دنیای مدرن وجود داشته است. تقریباً در تمام تمدن های جهان که تجارت در آنها اتفاق افتاده است، مفهوم پول تکامل یافته است. تکامل مفهوم پول در نهایت باعث شد که آنها روی نوعی کالا که می تواند به عنوان پول استفاده شود، مستقر شوند. تقریباً در تمام تمدن ها، مردم طلا و نقره را به عنوان پول انتخاب می کردند. دلایل این امر بسیار زیاد و متنوع است و از حوصله این مقاله خارج است.
برای ما، مهم است که بدانیم و درک کنیم که تمام تجارتی که در طول قرن هفدهم یا بیشتر اتفاق افتاد، تنها زمانی اتفاق افتاد که طلا دست به دست شد. بنابراین طلا ارز جهانی موجود بود. در سراسر جهان شناخته شد و مورد استفاده قرار گرفت. یک مقایسه تقریبی امروزی، دلار آمریکا است که در همه جا شناسایی و استفاده می شود.
در قرن 18 و 19 زمانی که تجارت بسیار گسترش یافت و حمل و نقل طلا در اطراف آن دشوار بود، نوعی پول کاغذی استفاده می شد. با این حال، پول کاغذی مورد استفاده تنها یک رسید برای طلا بود. به خودی خود پول نبود. نمایندگی بود، رسید پول!
این سیستم پولی که در آن قیمت همه چیز در اقتصاد با طلا تعیین می شد به عنوان استاندارد طلا شناخته می شود. برخی از اقتصاددانان استدلال می کنند که این احتمالا بهترین راه برای مدیریت یک اقتصاد بود.
نرخ ارز طلا
طلا به عنوان یک وسیله مبادله کارآمد در سطح فردی و همچنین در سطح ملی عمل کرد. قیمت تمام ارزها بر حسب وزن آنها به طلا ثابت بود. به عنوان مثال، اگر فرانک فرانسه 1 اونس طلا و پوند انگلیس 1.2 اونس طلا ارزش داشت، آنگاه نرخ مبادله واقعی بین این دو ارز را می توان به سادگی به صورت ریاضی محاسبه کرد. تحت استاندارد طلا، نام ارزها به معنای وعده دولت ها یا احزاب خصوصی برای توزیع وزن از پیش تعیین شده طلا بود.
عدم تعادل
استاندارد طلا از طرق مختلف بسیار کارآمد بود. یکی از راه هایی که کارایی را ارتقا داد این بود که اجازه نمی داد عدم تعادل در بازار رشد کند. به عنوان مثال، اگر تجارت خارجی بین دو ارز وجود داشته باشد و یکی از ارزهای دیگر واردات زیادی داشته باشد، کشور واردکننده باید مقدار زیادی طلا به دیگری بپردازد.
کاهش میزان طلا در کشور واردکننده باعث ایجاد یک وضعیت کاهش تورم می شود و قیمت ها به طور خودکار کاهش می یابد و قیمت های داخلی آن کاهش می یابد و بنابراین واردات گران به نظر می رسد.
به همین ترتیب، کشور صادرکننده شاهد ورود عظیم طلا خواهد بود. افزایش طلا در عرضه پول منجر به تورم و در نتیجه افزایش قیمت کالاها و گرانی صادرات می شود. بنابراین استاندارد طلا به طور خودکار عدم تعادل تجاری ناسالم بین دو کشور را ممنوع می کند.
از دیگر مزایای استاندارد طلا می توان به این واقعیت اشاره کرد که دولت نمی تواند عرضه پول را برای برآوردن نیازهای خود دستکاری کند. عرضه پول با مقدار طلایی که در سیستم وجود دارد ثابت می شود. از این رو، تا زمانی که مقدار طلا در سیستم ثابت بماند، عرضه پول و سطح قیمت ها نیز ثابت است!
نیکسون شوک
استاندارد طلا تا سال 1970 به یک شکل در جهان رایج بود. بارها جایگزین و تجدید شده بود. با این حال، هنوز هم تا دهه 1970 وجود داشت. در سال 1971، ریچارد نیکسون، رئیس جمهور ایالات متحده، پنجره طلایی را بست. بنابراین، او عملاً جهان را از استاندارد طلا خارج کرد. این بدان معنا بود که اسکناسهای ارزی که قبلاً برای وزن ثابت طلا قابل بازخرید بودند، اکنون نمیتوانستند بازخرید شوند و اکنون خود ارزشمند تلقی میشوند. این رویداد به شوک نیکسون معروف است، زیرا چنین حرکت جسورانه ای از سوی کل جهان پیش بینی نشده بود و موجی از شوک به نظام اقتصادی جهانی وارد کرد.
ارزهای شناور آزادانه
وقتی پرزیدنت نیکسون دنیای استاندارد طلا را در اختیار گرفت، ناگهان همه ارزهای دنیا پشتوانه طلا نداشتند. این بدان معنا بود که نرخ مبادله بین آنها را نمی توان به سادگی با استفاده از حساب محاسبه کرد! ارزش یک ارز در حال حاضر به عوامل مختلفی بستگی دارد. بسیاری از این عوامل تحت کنترل دولت ها بود.
از این رو، نیاز به بازاری وجود داشت که در آن نرخ ارز بر اساس اطلاعات جاری در بازارها به صورت لحظه ای تعیین شود. از آنجایی که بازار فارکس جایی بود که ارزها همیشه رد و بدل می شدند، به خوبی آماده ایفای این نقش بود.
بنابراین، بازار فارکس زمانی برجسته شد که جهان از استاندارد طلا خارج شد. به این دلیل که در زمان استاندارد طلا، نرخ ارز برای تعیین وجود نداشت! تنها پس از حذف طلا به عنوان مخرج مشترک بین ارزها بود که همه آنها آزادانه شناور شدند و نیاز به ارزش گذاری آنها در برابر یکدیگر وجود داشت.
بدون نظر