مدیریت ریسک به عنوان یک مفهوم در تمامی صنایع مورد مطالعه و اجرا قرار گرفته است. در طول سال‌ها، حتی شرکت‌هایی با پیش پا افتاده‌ترین کسب‌وکار، اجرای شیوه‌های مدیریت ریسک را آغاز کرده‌اند. با این حال، نمی توان این واقعیت را انکار کرد که مدیریت ریسک به عنوان یک رشته در صنعت خدمات مالی بیش از هر صنعت دیگری کاربرد دارد. ماهیت فعالیت های انجام شده توسط این شرکت ها به گونه ای است که کوانتومی ریسک به شدت بالا می رود.

در این مقاله، نگاهی دقیق‌تر به این خواهیم داشت که چرا صنعت خدمات مالی با ریسک بالاتری مواجه است و چگونه می‌توان از شیوه‌های مدیریت ریسک برای اطمینان از عملکرد مؤثر صنعت استفاده کرد. بیایید با درک اینکه چگونه فعالیت های اساسی شرکت خطرات بیشتری نسبت به کسب و کار متوسط ​​ایجاد می کند شروع کنیم.

بسیج اعتبارات:بانک ها، اتحادیه های اعتباری و سایر صنایع خدمات مالی از مردم پول جمع می کنند. این بدان معناست که آنها به طور معمول از مردم به صورت سپرده مدت دار یا سپرده عواضه پول جمع آوری می کنند. حجم وجوهی که توسط بانک‌ها جمع‌آوری می‌شود بسیار بیشتر از سهامی است که در اختیار دارند. داشتن نسبت اهرمی 40 برای بانک ها غیرمعمول نیست! یعنی به ازای هر 1 دلاری که بانک سهام دارد، 40 دلار بدهی دارند! کارگزاری ها نیز به همین صورت است. اغلب، آنها به مشتریان خود کمک می کنند تا با پول قرض گرفته شده، قرارداد بخرند. مشتری فقط مارجین پول را ارائه می کند در حالی که بقیه توسط کارگزار تنظیم می شود. در چنین مواردی، مدل کسب و کار پایه به گونه ای است که مقادیر بیش از حد اهرم بخشی از عملیات روزانه است. در صنایع معمولی، نسبت اهرمی 5 نیز بسیار بالا در نظر گرفته می شود، اما در صنعت خدمات مالی چنین نیست. بنابراین، شرکت‌های خدمات مالی مجبور می‌شوند در حین افزایش سرمایه، ریسک‌های زیادی را متحمل شوند.

صندوق های سرمایه گذاری:هنگامی که بنگاه‌ها سرمایه‌های خود را بسیج کردند، مرحله بعدی فرآیند سرمایه‌گذاری این وجوه است. بانک ها و سایر موسسات مالی طبق قانون موظفند مبلغ مشخصی از پول را در اوراق بهادار دولتی سرمایه گذاری کنند. با این حال، وجوه موجود می تواند برای وام دادن پول به شرکت ها و همچنین افراد مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا نیز مؤسسات مالی مجبور به ریسک بیش از حد هستند. شرکت های مالی باید با طیف گسترده ای از وام گیرندگان و مشتریان سر و کار داشته باشند. اغلب اوقات، آنها اطلاعات صحیحی در مورد این وام گیرندگان ندارند. در نتیجه، آنها با عدم تقارن اطلاعاتی مواجه می شوند و در نهایت به افراد نامناسب وام می دهند. این بدان معنی است که همیشه یک ضرر ذاتی از بدهی های بد وجود دارد. موسسات مالی شروع به اشتراک گذاری داده ها و ایجاد سیستمی از رتبه بندی اعتباری برای ارزیابی بهتر اعتبار وام گیرندگان کرده اند. با این حال،

سیستم های پرداخت: بانک ها و شرکت های مالی در سراسر جهان از سیستم های پرداخت برای کمک به مشتریان خود برای انتقال پول به مکان های مختلف استفاده می کنند. بار دیگر، مقدار پولی که منتقل می شود چندین برابر بیشتر از ارزش خالص چندین بانک است. همچنین روزانه میلیون ها تراکنش انجام می شود. از این رو، احتمال خطا نیز وجود دارد. اینجاست که ریسک برای مؤسسات خدمات مالی چندین برابر افزایش می یابد. شرکت هایی که در مشاغل دیگر مشغول به کار هستند مجبور نیستند با چنین خطراتی روبرو شوند.

ریسک های ارزی: بانک ها و مؤسسات مالی ضمن تسهیل پرداخت ها برای مشتریان خود، مجبور به ارتباط با مؤسسات سایر کشورها هستند. آنها همچنین ملزم به معامله با ارزهای دیگر هستند و در نتیجه باید ذخایر خاصی از این ارزها را نگهداری کنند. نتیجه نهایی این است که موسسات مالی در معرض خطرات طرف مقابل و همچنین ریسک های ارزی در مقیاس بزرگ قرار دارند. در مقایسه با سایر صنایع، این ریسک ها در صنایع خدمات مالی بیشتر است.

ضمانت نامه های بانکی: موسسات مالی نیز با ارائه ضمانت نامه های بانکی، تجارت بین طرفین را امکان پذیر می سازند. این بدان معناست که اگر دو طرف به یکدیگر اعتماد نداشته باشند، باز هم می توانند معامله کنند. این به این دلیل است که، در واقع، هر دوی آنها در حال معامله با موسسه مالی هستند. از این رو، اعتبار طرف مقابل نباید مهم باشد. با این حال، نتیجه نهایی این ضمانت‌های بانکی این است که بانک در بسیاری از معاملات به طرف مقابل تبدیل می‌شود. این میزان ریسک روی دفاتر آن را افزایش می دهد. درست است که بانک ها سیستم هایی برای مدیریت این ریسک ها دارند. با این حال، روی کاغذ، همیشه خطر ورشکستگی یا زیان مالی شدید به دلیل ادعاهای ناشی از این تضمین ها وجود دارد.

با توجه به نکات فوق الذکر مشخص می شود که فعالیت های مدیریت ریسک در وجود بانک ها محوریت دارد. اجرای ضعیف سیاست های مدیریت ریسک می تواند بقای بانک ها را تهدید کند یا حداقل منجر به کاهش سودآوری شود. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که صنعت خدمات مالی تحت تأثیر تغییر نرخ های بازار مانند نرخ بهره قرار می گیرد. آنها همیشه وام می گیرند و پول قرض می دهند و از اسپرد بین این دو درآمد کسب می کنند. اگر نرخ بهره تغییر کند، کل محاسبه آنها از سود دریافتنی و سود قابل پرداخت تغییر می کند! به همین دلیل است که صنعت خدمات مالی همیشه در خط مقدم تحول در شیوه های مدیریت ریسک بوده است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *