ورشکستگی اغلب به عنوان یک پدیده مالی تعریف می شود. به حالتی گفته می شود که در آن یک شرکت دارایی کافی برای پرداخت بدهی های خود را ندارد. با این حال، اگرچه تعریف ورشکستگی مالی است، اما فرآیند اعلام ورشکستگی در واقع قانونی است. این فرآیند شروع نمی شود مگر اینکه طلبکار درخواستی برای انحلال دارایی های شرکت فعلی در دادگاه ارائه کند.
بنابراین، مهم است که بدانیم دادگاه ها نقش بسیار مهمی در روند ورشکستگی دارند. از این رو، هیچ مطالعه ای در مورد ورشکستگی تا زمانی که دیدگاه دادگاه درک نشده و مورد توجه قرار نگیرد، عملاً کامل نمی شود.
این مقاله برخی از اصولی را که بر اساس آن قوانین ورشکستگی در سراسر جهان طراحی شده است را توضیح می دهد .
ورشکستگی یک پدیده کاملاً تجاری است
مهم است که بدانیم ورشکستگی یک موضوع کاملا قانونی نیست. این مانند یک مورد کلاهبرداری یا قتل نیست که یکی از طرفین به وضوح مقصر باشد و دیگری ممکن است متضرر شود. وظیفه دادگاه مداخله و یافتن کار درست اخلاقی نیست. در عوض، وظیفه دادگاه اجرای قراردادهایی است که قبل از ورشکستگی شرکت امضا شده اند.
دادگاه های ورشکستگی باید بین نیازهای متضاد تعادل ایجاد کنند
برای دادگاه ها مهم است که متوجه شوند که ذینفعان مختلف در دادگاه ورشکستگی ممکن است نیازهای متفاوتی داشته باشند. به عنوان مثال، سهامداران یک شرکت ممکن است بخواهند شرکت ادامه یابد، در حالی که طلبکاران ممکن است بخواهند شرکت را منحل کنند. هیچ طرف آسیب دیده مشخصی وجود ندارد. در عوض، احزاب ممکن است نیازهای بسیار متفاوت و متضادی داشته باشند. ایجاد تعادل بین این نیازها بر اساس تفسیر قانون شرکت ها وظیفه دادگاه ورشکستگی است. گاهی اوقات، پرونده های ورشکستگی پیچیده می شوند. این زمانی اتفاق میافتد که ذینفعان مختلف پروندههایی را علیه یکدیگر تشکیل میدهند و ادعا میکنند که اقدامات طرفهای مختلف زیان آنها را تشدید کرده است.
وظیفه دادگاه به حداکثر رساندن ارزش است
بسیاری از سرمایهگذاران احساس میکنند که وظیفه دادگاههای ورشکستگی، راهاندازی و راهاندازی کسبوکار است. به هر حال، این چنین نیست! دادگاه های ورشکستگی مراکز توانبخشی نیستند. در حالت ایدهآل، آنها نباید علاقهای به ادامه حیات کسبوکار داشته باشند یا خیر. وظیفه دادگاه این است که اطمینان حاصل کند که ارزش شرکت به حداکثر می رسد. این بدان معنی است که تمام سهامداران شرکت یعنی. باید به مشتریان، فروشندگان، کارمندان و غیره فرصتی داده شود تا ارزش را به حداکثر برسانند. اگر تعطیلی یک شرکت بلافاصله ارزش را به حداکثر برساند، دادگاه باید برای انجام این کار آماده باشد.
با این حال، در واقعیت، شرکتها تنها زمانی ورشکست میشوند که بدهیهایشان در مقایسه با داراییهایشان به میزان هنگفتی افزایش یابد. در چنین مواردی، تنها راهی که طلبکاران می توانند به دریافت حقوق امیدوار باشند این است که کسب و کار برای مدتی ادامه یابد و درآمد کافی برای بازپرداخت بدهی ها داشته باشد. این دلیلی است که دادگاه ها ترجیح می دهند تجارت را ادامه دهند. با این حال، باید درک کرد که دادگاه ها این کار را فقط به این دلیل انجام می دهند که این بهترین گزینه است و جریان نقدی را برای همه به حداکثر می رساند. دادگاه ها هیچ تاکیدی بر وظیفه بشردوستانه برای اطمینان از ادامه فعالیت تجارت ندارند.
وظیفه دادگاه تخلیه بدهی است
وظیفه دادگاه ورشکستگی این است که دارایی های شرکت را تحت کنترل درآورد و طبق اولویتی که در قراردادها تعیین شده است، بدهی ها را تخلیه کند. این وظیفه دادگاه نیست که تصمیم بگیرد چه کسی اولویت دارد. به عنوان مثال مواردی وجود داشته است که مروجین بنگاه که مسئول سقوط شرکت بوده اند، حقوق دریافت کرده اند. این به این دلیل است که آنها در شرکت اوراق قرضه داشتند. بنابراین، با توجه به اینکه شرکت و مروج اشخاص حقوقی مجزا هستند، مروج پرداخت شد زیرا بدهی آنها نسبت به بدهی دیگران از اولویت بیشتری برخوردار بود.
در بسیاری از موارد، قربانیان سوختگی و قربانیان مسمومیت با آزبست از پرداخت غرامت محروم شدهاند، در حالی که بانکهای تجاری اجازه دارند حقوق خود را حفظ کنند. از نقطه نظر انسان دوستانه، این ممکن است مانند یک فاجعه به نظر برسد. این در حالی است که وظیفه دادگاه ها فقط پرداخت بدهی است. اولویت این بدهی ها بر اساس قانون کشور و قراردادهایی که مقدم بر ورشکستگی هستند تعیین می شود.
اولویت مطلق
در اکثر کشورها، ترتیب پرداخت بدهی ها مشخص شده است. ترتیب به شرح زیر است. در ابتدا، پرداخت های مربوط به سازمان های دولتی و همچنین مالیات ها باید پرداخت شود. سپس بدهی های وثیقه ای که اولویت اول را دارد باید بازپرداخت شود. در مرحله بعد، بدهی بدون وثیقه باید پرداخت شود. بعداً باید به طلبکاران تجاری و دعاوی حقوقی پرداخت شود.
اگر تمام بدهی ها پرداخت شود و پول هنوز باقی بماند، آنگاه پول بین سهامداران تقسیم می شود. در اینجا نیز، سهامداران ترجیحی در اولویت پرداخت بدهی هستند. اگر در هر مرحلهای، پول باقیمانده برای پرداخت کل قسط کافی نباشد، به همه افراد در همان سطح به نسبت پرداخت میشود.
نکته اصلی این است که دادگاه به دلایل بشردوستانه توجهی ندارد. درعوض، باید از اصول دستورالعمل پیروی کند و به حداکثر رساندن ارزش شرکت در حین حفظ قراردادهایی که قبل از مراحل ورشکستگی امضا شده اند، کمک کند .
بدون نظر