حال، از آنجایی که می دانیم در واقع چندین مدل وجود دارد که می توان از آنها برای ارزش گذاری هر شرکت یا دارایی استفاده کرد، سؤال بعدی که مطرح می شود این است که از کدام یک استفاده کنیم؟ چگونه بفهمیم که آیا یک مدل ارزش گذاری معین برای یک شرکت معین مناسب تر از بقیه است؟ پاسخ این است که ما به طور قطع نمی دانیم. از آنجایی که ارزشگذاری یک هنر است، تنها چیزی که ما داریم، دستورالعملهای گستردهای هستند که میتوانیم هنگام انتخاب یک مدل ارزشگذاری مشخص، از آنها پیروی کنیم.
بیایید به برخی از این دستورالعمل ها در این مقاله نگاه کنیم:
ویژگی های شرکت:
اولین و مهمترین عامل ویژگی های شرکتی است که ارزش گذاری می شود. این واقعیت را در نظر بگیرید که ما می توانیم شرکتی مانند خودروهای فورد را بر اساس میزان دارایی هایی که آنها کنترل می کنند ارزش گذاری کنیم. با این حال، ما نمیتوانیم از تکنیک مشابهی برای ارزش گذاری شرکتی مانند گوگل استفاده کنیم. اکثر دارایی های تحت کنترل گوگل، معنوی و نامشهود هستند. اگر کامل نباشند، ممکن است هیچ فایده ای برای خریدار نداشته باشند. از این رو، اولین عاملی که باید مشخص شود این است که آیا شرکت می تواند بر اساس دارایی های خود مشمول ارزش گذاری شود یا خیر. اگر شرکت داراییهایی دارد که فقط آنها میتوانند از آن بهره ببرند یا اگر داراییها تا حد زیادی نامشهود هستند، مدل ارزیابی دارایی باید کنار گذاشته شود.
در مرحله بعد، ما همچنین باید در نظر بگیریم که آیا یک شرکت سود سهام پرداخت می کند یا خیر. به عنوان مثال، شرکت های آب و برق همیشه سود سهام پرداخت کرده اند و احتمالاً در آینده قابل پیش بینی این کار را انجام خواهند داد. از سوی دیگر، شرکت هایی مانند مایکروسافت برای بخش بزرگی از وجود خود سود سهام پرداخت نکرده اند. از این رو، در حالی که شرکتهای خدمات شهری میتوانند تحت ارزیابی سود سهام با تخفیف قرار گیرند، شرکتهایی مانند مایکروسافت نمیتوانند به همان شیوه ارزشگذاری شوند.
در نهایت، هدف از تجزیه و تحلیل باید برای شخصی که تمرین ارزش گذاری را انجام می دهد، روشن باشد. ارزش گذاری برای سرمایه گذاری کوتاه مدت با سرمایه گذاری بلندمدت متفاوت خواهد بود. از این رو، به شرکت هایی که مزیت رقابتی دارند، می توان در کوتاه مدت در غیاب هرگونه تهدیدی از جانب رقابت، حق بیمه بالاتری دریافت کرد.
ویژگی های سرمایه گذار:
شاید چندان بدیهی به نظر نرسد، اما ویژگی های سرمایه گذار نیز نقش مهمی در انتخاب مدل برای ارزش گذاری دارد.
به عنوان مثال، مورد یک سرمایه گذار خرد را در نظر بگیرید. یک سرمایه گذار خرد مالکیت دارایی را دارد. با این حال، آنها کنترلی بر دارایی ها ندارند. از این رو، آنها مشمول سیاست تقسیم سود شرکت هستند و نمی توانند جریان های نقدی خود را به روش دیگری پیش بینی کنند. در این مورد، رویکرد سود تقسیمی تنزیل شده ممکن است در مقایسه با سایر رویکردها مناسب تر باشد.
حال، مورد یک سرمایه گذار نهادی را در نظر بگیرید. سرمایه گذاران نهادی جیب های عمیقی دارند و می توانند سهامی را خریداری کنند که به اندازه کافی بزرگ باشد تا مدیریت را وادار به تغییر سیاست پرداخت سود سهام کند. در این مورد، مدل سود تقسیمی تنزیل شده ممکن است چندان کاربردی نباشد. در عوض آنچه اهمیت دارد میزان جریان نقدی آزاد است که می تواند توسط شرکت ایجاد شود. از این رو سرمایه گذاران نهادی بیشتر از مدل های جریان نقدی آزاد با تخفیف استفاده می کنند.
در نهایت، اگر یک شرکت رقیب اقدام به خرید کند، نه تنها میتواند بر سیاست پرداخت سود سهام تأثیر بگذارد، بلکه بر عملکرد روزانه شرکت نیز تأثیر میگذارد. بنابراین ارزش گذاری در اینجا اگر از مدل درآمد باقیمانده تنزیل شده استفاده شود، دقیق تر خواهد بود.
هدف سرمایه گذاری:
در نهایت، هدف سرمایه گذاری نیز نقش عمده ای در مدل ارزش گذاری انتخاب شده ایفا می کند.
به عنوان مثال، زمانی را در نظر بگیرید که یک شرکت کنگلومرا در یک تجارت غیرمرتبط اقدام به خرید کند. در اینجا ارزش به دست آمده توسط سرمایه گذاران به طور مستقیم با ارزش خود دارایی ها مرتبط خواهد بود. مفهوم هم افزایی و افزایش ارزش ممکن است در آنجا قابل اجرا نباشد.
از سوی دیگر، اگر یک شرکت رقیب اقدام به خرید کند، میتواند از صرفهجویی در مقیاس و سایر هم افزاییهایی که با کسب یک کسبوکار حاصل میشود، بهرهمند شوند. از این رو در این مورد مفهوم هم افزایی نیز ممکن است قابل اجرا باشد.
همچنین، گاهی اوقات سرمایهگذاران شرکتهای خصوصی را خریداری میکنند تا بعداً با عمومی کردن آنها از آن خارج شوند. در چنین مواردی ارزش گذاری کاملاً به درک سرمایه گذار خرد از ارزش آن شرکت بستگی دارد. از این رو، ممکن است نیاز به استفاده از یک مدل ارزش گذاری متفاوت باشد.
چند مدل:
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که سرمایه گذاران اغلب به جای استفاده از یک مدل از چندین مدل برای استخراج ارزش یک شرکت استفاده می کنند. مزیت استفاده از چندین مدل این است که تحلیلگر می تواند بررسی کند که آیا آنها معیارهای ارزش یکسان یا مشابهی را از همه مدل ها دریافت می کنند.
اگر برآوردها مشابه نباشند، باز هم درک بهتری از این که علت اصلی ارزش گذاری بالاتر چیست و آیا ارزش حق بیمه اضافی را دارد به دست خواهند آورد.
از این رو، استفاده از مدلهای ارزشگذاری چندگانه همیشه به ارائه یک ارزشگذاری بر اساس یک مدل ترجیح داده میشود.
بدون نظر