در مقالات قبلی، ما به اجبارهای سیاست داخلی در ایالات متحده و اروپا در بحث برون سپاری و BPO نگاه کردیم. ما همچنین بررسی کرده‌ایم که چگونه رکود فعلی درخواست‌ها برای حفظ مشاغل در ایالات متحده را در مقایسه با مشاغلی که به خارج از کشور ارسال می‌شوند، تجدید می‌کند. این مقاله به اعتراضات ناشی از برون سپاری می پردازد و این موضوع را از دیدگاه های مختلف مورد بحث قرار می دهد تا به درک پویایی که منجر به اعتراضات می شود برسد .

برای شروع، بسیاری از مفسران در ایالات متحده فعالانه برای برون سپاری بیشتر به دلیل صرفه جویی در هزینه های هنگفتی که شرکت ها هنگام برون سپاری به دست می آورند، تلاش می کنند و سپس می توانند برای کار مولدتر و با ارزش افزوده بالاتر مستقر شوند. به عنوان مثال، اقتصاددان برجسته جاگدیش باگواتی در تحقیقات خود نشان داده است که برون سپاری یک وضعیت برد-برد برای هر دو طرف مبادله است و در واقع، ایالات متحده به جای ضرر از این معامله، سود می برد.

اصل بحث این است که برون سپاری فرصت هایی را برای شرکت ها و کارگران ایجاد می کند تا در منحنی بالا حرکت کنند و این منجر به ایجاد خالص شغل می شود نه از دست دادن شغل. با این حال، اعتراضات پر سر و صدا از طرف دیگر به نرخ ناگوار ایجاد شغل و از دست دادن رقابت پذیری آمریکا اشاره دارد. آنها به این واقعیت اشاره می کنند که برون سپاری منجر به سود برای مدیران عامل و نخبگان می شود، اما برای کارگران معمولی نه. وقتی این موضوع در پس‌زمینه رکود اقتصادی قرار می‌گیرد، جایی که مشاغل به سختی به دست می‌آیند، برای هر سیاستمداری سخت است که برون‌سپاری کار را توجیه کند. مفسران برجسته در این سمت لو دابز و اخیراً شخص رئیس جمهور اوباما هستند. استدلال آنها این است که به جای ارسال مشاغل آمریکایی به خارج از کشور، شرکت های آمریکایی می توانند در ایجاد فرصت های بیشتری برای تبادل برد-برد در خارج از کشور سرمایه گذاری کنند.

این همان دستور کار است که پرزیدنت اوباما را در سفر خود به هند وادار کرد تا سرمایه گذاری شرکت هایی مانند جنرال الکتریک را برای سرمایه گذاری در هند و به نوبه خود جذب سرمایه گذاری از هند به گونه ای که در هر دو مکان شغل ایجاد شود، تحت فشار قرار دهد. آنچه این دو طرف بحث منعکس می کنند، تمایل به ایجاد و حفظ شغل در کشورهای مربوطه است، در مقابل برون سپاری که یک بازی حاصل جمع صفر است. چیزی که به نظر نمی رسد دو طرف بر سر آن توافق داشته باشند مکانیسم دقیقی است که این مبادله باید انجام شود. این جنبه خاردار بحث و چیزی است که حل آن نیازمند رهبری فکری و اخلاقی است.

جهانی شدن و برون سپاری نیازی به بازی های حاصل جمع صفر ندارند، بلکه می توانند یک موقعیت برد-برد برای هر دو طرف باشند. این سطح پایه ای است که همه باید بدون این که طعمه لفاظی و موضع گیری شوند آرزوی رسیدن به آن را داشته باشند. در خاتمه، حقوق کارگران چه در آمریکا و چه در آسیا بسیار مهم است و از این رو، هیچ سیاستمدار یا رهبر تجاری نمی تواند این واقعیت اساسی را نادیده بگیرد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *