در دنیای جدید که با پیشرفت های سریع علم و فناوری و محدود شدن مرزها به سرعت در حال تغییر است، دانشگاهیان مجبور شده اند نظریه های قدیمی مدیریت را کنار بگذارند و قوانین را دوباره از نو بنویسند. صرف نظر از اصول بازاریابی، مدیریت منابع انسانی یا فرآیندهای تجاری، هر موضوعی باید در پرتو تغییرات دنیای بیرونی بازتعریف و بازنویسی شود. اساس فلسفه سازمانی و همچنین تجارت تغییر کرده است. بیشینه سازی سود و مدیریت کیفیت جامع با تئوری های جدید شامل بهبود فرآیند کسب و کار، همکاری رقابتی و ایجاد جریان های سود بر مبنای بلندمدت بر اساس برند و گسترش تجارت جایگزین شده است. .

چهار دهه پیش، سازمان ها و مردم چاره ای جز تطبیق با کامپیوتر نداشتند. ترس از اینکه رایانه‌ها جایگزین نیروی انسانی شوند مدتی طول کشید تا با درک جدیدی که رایانه‌ها به خودکارسازی و فعال‌سازی سریع‌تر کار کمک می‌کنند، جایگزین شد، بنابراین به بهره‌وری کمک می‌کند. با بهبود فناوری، ما متوجه شدیم که رایانه ها برای مدیریت و هدایت برخی از فرآیندها عمدتاً در تولید، برنامه ریزی موجودی و سیستم های حسابداری مورد استفاده قرار می گیرند.

در فاز فعلی، ما سیستم‌های ERP را داریم که شامل سیستم‌های برنامه‌ریزی منابع سازمانی یکپارچه و تعاملی است که به ستون فقراتی تبدیل می‌شود که کل کسب‌وکار بر روی آن اجرا می‌شود و سازمان‌ها عملیات تجاری را مدیریت می‌کنند. سیستم های ERP شامل فرآیندهای دقیق برای هر یک از عملکردها و بخش ها از جمله تدارکات، برنامه ریزی تولید، کنترل تولید، برنامه ریزی موجودی، مدیریت و کنترل، مدیریت زنجیره تامین، لجستیک و همچنین حسابداری دقیق و مدیریت مالی و همچنین مدیریت منابع انسانی است. همه این توابع به هم مرتبط و یکپارچه هستند. این سیستم ها، فرآیندهای عملیاتی را تعریف، مدیریت و کنترل می کنند که استانداردسازی را ممکن می سازد، علاوه بر این که سازمان ها را قادر می سازد تا حجم بیشتری را با وابستگی کمتر به افراد مدیریت کنند.

بهبود فرآیند کسب و کار تنها در مورد استفاده از سیستم ها و فناوری نیست، بلکه افراد و شیوه های تجاری را نیز در بر می گیرد. فرآیندهای تجاری سازمان را در هر مرحله از معامله با مشتری درگیر می کند و این امکان را برای سازمان فراهم می کند تا انتظارات مشتری را هماهنگ کرده و درک کند. این واقعیت که ژاپنی‌ها در میان حضور غول‌های خودروسازی در ایالات متحده، نفوذ زیادی به بازار ایالات متحده کرده‌اند، به دلیل انعطاف‌پذیری و هوشیاری آن‌ها در درک، برنامه‌ریزی، توسعه و ارائه طرح‌های بهبود یافته و فناوری بهبود یافته با سرعتی سریع‌تر از آمریکایی است. غول های خودرو چه استفاده از گیربکس پنج سرعته اتوماتیک یا زمان بندی سوپاپ ورودی مبتنی بر فناوری دور موتور، ژاپنی ها معیار را در تطبیق فناوری های جدید خودرو و ارائه آن به بازارها سریعتر از شرکت های آمریکایی تعیین کرده اند.

مهندسی و بهبود فرآیندهای کسب و کار، نگاه سازمان ها به نیروی انسانی خود را تغییر می دهد. کسانی که تفکر جدید را پذیرفته اند، منابع انسانی خود را یکی از عناصر یا عوامل کلیدی می دانند که در ایجاد شایستگی اصلی آنها نقش اساسی دارد . از این رو سازمان ها شروع به آموزش، پرورش و توانمندسازی کارکنان خود کرده اند و سیستم ها و برنامه هایی را برای ایجاد انگیزه، اعتماد و رشد کارکنان خود طراحی می کنند و در کنار آن سازمان، اهداف فردی آنها را با اهداف سازمانی تلفیق می کند.

سازمان‌ها امروزه به مشکلات کارکنان نگاه نمی‌کنند، بلکه مشکلات را در فرآیند جستجو و شناسایی می‌کنند و نه شخص. نمایه و محتوای شغلی بر اساس تناسب کلی و ارتقای کل فرآیند طراحی شده است که نقش فردی جزء فرعی آن است. اندازه گیری فرآیند مقدم بر سنجش عملکرد فردی است. سازمان‌ها نیاز به هزینه کردن یا سرمایه‌گذاری برای ارائه مهارت‌های فنی و غیر فنی یا نرم برای آموزش نیروی انسانی خود را در کنار تلاش برای رفع موانع و افزایش توانایی کاری و همچنین محیط داخلی که به آنها کمک می‌کند تیمی را که قادر به پرورش دادن است، تشخیص داده‌اند. سازمان را به سطح بعدی برساند. عامل مهم دیگری که توجه می‌شود این است که همه شرکت‌ها شروع به تمرکز و آموزش نیروی انسانی خود کرده‌اند تا نسبت به مشتری حساس باشند و نسبت به آنها جهت‌گیری کنند و نه در نهایت. هر مدیر اجرایی در سازمان مدرن تنها یک عامل مهم را می داند که باید روی آن تمرکز کند که مشتری است. بقیه در ادامه خواهد آمد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *