مقدمه: همسویی کسب و کار فناوری اطلاعات چیست و چرا اهمیت دارد؟
ضرب المثلی در مورد مردان کور و فیل که در آن سه مرد نابینا فیل را لمس می کنند و بدون اینکه بدانند فیل است چیزهای مختلفی بیان می کنند، شرکت ها و سازمان ها باید اطمینان حاصل کنند که استراتژی های فناوری اطلاعات و کسب و کار آنها مکمل و مکمل یکدیگر باشد و مانند آن نباشد. مردان نابینا در مثل ذکر شده در بالا.
همسویی کسب و کار فناوری اطلاعات به عنوان تحقق پویا اهداف و مقاصد سازمانی و عملیاتی کردن استراتژی های فناوری اطلاعات با توجه به آن اهداف تعریف می شود. به طور معمول، اهداف سازمانی در قالب بهبود عملکرد مالی و رقابت پایدار در بازار بیان می شود. به عنوان مثال، سازمان ها می توانند بیان کنند که با استفاده از فناوری اطلاعات، امیدوارند فروش و درآمد را تا 20 درصد افزایش دهند و هزینه ها را تا 10 درصد کاهش دهند و سود را تا 15 درصد افزایش دهند و به سوددهی دست یابند. علاوه بر این، سازمانها همچنین ممکن است بخواهند اهداف مبتنی بر بازار خود را مانند افزایش سهم بازار بیان کنند که در آن امیدوارند به بخشهای جدیدتر نفوذ کنند و دسترسی خود را در بخشهای ثابت با فناوری اطلاعات گسترش دهند. بنابراین، همسویی کسب و کار فناوری اطلاعات، ظرفیت سازمانی برای استفاده از اولی برای موفقیت دومی است.
همسویی کسب و کار فناوری اطلاعات به عنوان یک الزام سازمانی برای به فعلیت رساندن رابطه مثبت بین استفاده از فناوری اطلاعات و معیارهای بیان شده و پذیرفته شده عملکرد مالی و تجاری تعریف می شود. با این حال، گفتن همسویی کسب و کار فناوری اطلاعات در عمل آسانتر از انجام آن است، زیرا شکافهای قابل توجهی بین آنچه کسبوکار میخواهد و آنچه که سیستمهای فناوری اطلاعات ارائه میدهند وجود دارد. این عمدتاً به دلیل درک ناکافی از نحوه عملکرد سیستمهای فناوری اطلاعات و نحوه ارائه ارزش و همچنین به دلیل جنبههای فرهنگی و عدم هماهنگی و همکاری بین بخشهای تجاری و فناوری اطلاعات است. اغلب، شکایتی شنیده میشود که کارکنان فناوری اطلاعات با عبارات مخفیانه صحبت میکنند، که در میان مدیران تجاری و شرکتها حرف میزند. از سوی دیگر، کارکنان فناوری اطلاعات به این نکته اشاره میکنند که چگونه بخشهای تجاری و شرکتها از یک سیستم فناوری اطلاعات انتظار ماه را دارند، در حالی که در واقع یک سیستم فناوری اطلاعات کم و بیش آنچه را که الزامات واقعبینانه بیان میکند، ارائه میدهد. بسیاری از CIOها همچنین از این شکایت دارند که مدیران عامل، مدیران ارشد مالی و مدیران ارشد اجرایی اغلب مدیران ارشد فناوری اطلاعات را جادوگرانی می دانند که می توانند به سازمان ها برای رسیدن به ستاره ها کمک کنند. علاوه بر این، آنها همچنین ناامید هستند زیرا در عمل، سیستم های فناوری اطلاعات و عملیاتی شدن آنها مطابق با الزامات پذیرفته شده دوجانبه است و نه چیزی که از هوای رقیق ظاهر می شود.
شش مرحله برای واقعی سازی همسویی کسب و کار فناوری اطلاعات
همسویی کسب و کار فناوری اطلاعات معمولاً به عنوان جام مقدس شناخته می شود که سازمان ها باید برای آن تلاش کنند، زیرا مزایای قابل توجهی از همسویی استراتژی های فناوری اطلاعات و کسب و کار از نظر ارزش قابل توجهی وجود دارد که می تواند به سازمان ها اضافه شود، به شرط اینکه آنها به طور استراتژیک و کارآمد از فناوری اطلاعات استفاده کنند. ، و به طور موثر. برای انجام این کار، سازمان ها می توانند شش کار یا شش ویژگی را انجام دهند که تضمین می کند فناوری اطلاعات و تجارت با یکدیگر همسو هستند. اولین گام، شناخت و درک این موضوع است که فناوری اطلاعات می تواند به عنوان ابزاری تحول آفرین در سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد. برای انجام این، کسبوکارها باید پتانسیل فناوری اطلاعات را برای ادغام عملکردها و فرآیندهای کسبوکار ناهمگون و گسسته در یک جریان کسبوکار کلنگر درک کنند، همانطور که میتوان به آن دست یافت، زمانی که کل چرخه فروش و بازاریابی با مشتریان تماس سرد شروع میشود و شامل مناقصه و نهایی کردن قرارداد میشود و به پایان میرسد. خدمات مشتری پس از فروش در یک زنجیره ارزش واحد خودکار می شود که منجر به حذف موارد اضافی، کاهش تکرار و ساده سازی مراحل پیچیده می شود. مرحله دوم از موارد فوق پیروی می کند که در آن سازمان ها باید از فناوری اطلاعات برای هدف قرار دادن مشتریان از داخل و خارج با استفاده از فناوری اطلاعات استفاده کنند.
سومین جنبه مربوط به روشی است که کارکنان فناوری اطلاعات و کسب و کار باید «با یکدیگر صحبت کنند» به نحوی که قابل درک باشد. قبلاً توضیح داده ایم که چگونه شکاف های ارتباطی قابل توجهی بین این کارکنان وجود دارد. بنابراین، برای تحقق همسویی سختتر در کسبوکار فناوری اطلاعات، سازمان باید کارکنان را بین این وظایف بچرخاند تا آنها دانش کاری و تجربه شخصی از احساسی که در طرف مقابل دارند، داشته باشند. به همین دلیل است که بسیاری از سازمانها متخصصان فناوری اطلاعات را که در مدیریت بازرگانی تخصص دارند و همچنین فارغالتحصیلان مدیریت کسبوکار که در فناوری اطلاعات تخصص دارند، ترجیح میدهند تا نقشهای CIO و تا حدودی در کارکردهای اجرایی شرکتها و کسبوکار را پر کنند.
جنبه بعدی این است که اهداف و مقاصد بخش فناوری اطلاعات را به شیوه ای واضح و منسجم تعریف کنید. این مستلزم مدیریت بر اساس اهداف است که در آن به بخش فناوری اطلاعات، اهداف مالی، عملیاتی و استراتژیک داده می شود که در مدل SMART (ویژه، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقع بینانه و محدود زمانی) بیان شده است. پنجمین و شاید مهمترین جنبه در مسیر تحقق همسویی نزدیکتر کسبوکار فناوری اطلاعات، ابداع بازده سرمایهگذاری (ROI) مطمئن و قابل اندازهگیری از سیستمهای IT است. اغلب، سازمانها در ابداع و تعریف بازگشت سرمایه از سرمایهگذاری فناوری اطلاعات شکست میخورند، که منجر به عدم شفافیت در مورد اینکه آیا فناوری اطلاعات هزینه میکند، ارزش وقت و تلاش را دارد یا خیر.
در نهایت، جنبه ششم این است که همه این جنبه ها را با هم در یک سند (ترجیحا) نوشته شده که استراتژی های فناوری اطلاعات و کسب و کار و نحوه عملکرد آنها با یکدیگر را برمی شمرد. به دلیل خطر تکراری به نظر رسیدن، میخواهیم تأکید کنیم که مگر اینکه به کارکنان فناوری اطلاعات الزامات و یک سند مشخصات داده شود که در آن اولی در اصطلاحات تجاری (توسعه یافته توسط دپارتمانهای تجاری) و دومی در اصطلاحات فنی (توسعه یافته توسط بالاترین) ارائه شود. کارکنان سطح فناوری اطلاعات برای استفاده برنامه نویسان)، سیستم های فناوری اطلاعات حاصل معمولاً شبیه یک تلاش بی نظم و بیهوده هستند. غالباً این اتفاق می افتد که CIO و مدیر عامل یا مدیر ارشد اجرایی با هم می نشینند و الزامات تجاری را ارائه می دهند که سپس توسط هر دو طرف امضا می شود و سپس مشخصات فنی توسط کارکنان فناوری اطلاعات تهیه می شود. که مجدداً توسط CIO امضا شده است. علاوه بر این، ضروری کلیدی در اینجا وجود یک “منبع منفرد حقیقت” است که مصنوع توصیف کننده همسویی کسب و کار فناوری اطلاعات و نحوه تحقق بخشیدن به آن سازمان است.
همسویی، حاکمیت و تحول در کسب و کار فناوری اطلاعات
کلید همسویی موفقیت آمیز کسب و کار فناوری اطلاعات، ایجاد ارزش در هر مرحله از زنجیره ارزش فرآیندهای داخلی و خارجی سازمان است. این ارزش از طریق فناوری و همچنین بهبود فرآیند ایجاد می شود. از آنجایی که در حال بحث در مورد نقش فناوری اطلاعات در ایجاد ارزش هستیم، میتوان فناوری اطلاعات را توانمندساز و تبدیلکننده فرآیندهای سازمانی دانست که منجر به افزایش بهرهوری و ارزش بالاتر در هر زنجیره از زنجیره ارزش داخلی و خارجی برای سازمانها میشود. علاوه بر این، IT توسط بسیاری از سازمانها برای خودکارسازی، ادغام، جذب و ارائه اطلاعات در زمان واقعی در فرآیندهای تجاری استفاده میشود. بنابراین، محرک کسب و کار در این موارد، اهرم هم افزایی بین این فرآیندها است که در غیر این صورت ناکارآمد بودند. علاوه بر این، سازمان ها همچنین از فناوری اطلاعات برای افزایش عملیات خود استفاده می کنند که به عنوان واقعی سازی منافع حاصل از صرفه جویی در مقیاس شناخته می شود. جدای از آن، فناوری اطلاعات برای گسترش به بخشهای جدیدتر بازار جغرافیایی و مجازی استفاده میشود، زیرا خودکارسازی و استفاده از IT اغلب منجر به تجربهای در هر مکان، هر زمان، همه جا و هر زمان برای کاربران نهایی میشود.
برای تحقق همه اینها، کارکردهای فناوری اطلاعات و کسب و کار باید به عنوان یک تیم و به شیوه ای هم افزایی با هم کار کنند. فناوری اطلاعات باید به ابزار تحول و همچنین منبع مزیت رقابتی پایدار تبدیل شود. به عنوان مثال، اگر بانک شما بانکداری مجازی 24 ساعته و همچنین شبکه گسترده ای از دستگاه های خودپرداز ارائه می دهد، آیا رقیبی را ترجیح می دهید که ساعات کار بانکی آن محدود است و شما را مجبور می کند حتی برای تراکنش های جزئی به شعبه مراجعه کنید؟ این قدرت فناوری اطلاعات است و تنها در صورتی می توان به آن دست یافت که استراتژی های تجاری و استراتژی های فناوری اطلاعات مکمل و مکمل یکدیگر باشند.
نتیجه
در سازمانهای دنیای واقعی، معمولاً درگیریهای نفسانی، جنگهای چمن، مقاومت از سوی منافع شخصی، و عقبنشینی مراکز قدرت مستقر برای هر ابتکار جدیدی وجود دارد. با توجه به اینکه فناوری اطلاعات به عنوان یک نیروی مثبت برای تغییر تلقی می شود، به نفع سازمان است که از این نقاط اصطکاک اجتناب کند و در عوض استراتژی های فناوری اطلاعات و کسب و کار خود را برای موفقیت مستمر سازمان همسو کند.
بدون نظر