این یک واقعیت شناخته شده است که جهان به پروژه های زیرساختی و در نتیجه به تامین مالی زیرساخت نیاز زیادی دارد. کشورهای در حال توسعه برای اولین بار باید زیرساخت های خود را ایجاد کنند. برای جذب سرمایه های بیشتر باید این کار انجام شود. با این حال، حتی کشورهای توسعه یافته نیاز به ساخت پروژه های زیرساختی بیشتری دارند. این به این دلیل است که جمعیت در کشورهای توسعه یافته به طور پیوسته در حال افزایش است. در نتیجه، زیرساخت هایی که چند سال قبل کافی بود، دیگر کافی نیست. همچنین فرسودگی و فرسودگی معمولی ساخت پروژه های زیربنایی را ضروری می کند.

نکته اصلی این است که پروژه های زیرساختی در سراسر جهان نیاز به بودجه زیادی دارند. تخمین زده می شود که بیش از 96 تریلیون دلار برای تأمین مالی پروژه های زیرساختی تا سال 2030 مورد نیاز است. در حال حاضر، بودجه سالانه در دسترس برای تأمین مالی زیرساخت در سراسر جهان نزدیک به 2.5 تریلیون دلار تا 3 تریلیون دلار است. است. با این حال، مقدار واقعی بودجه مورد نیاز بیش از دو برابر مقدار موجود است. همچنین مشکل اینجاست که بیشتر این کمبود بودجه در کشورهای کم درآمد و متوسط ​​وجود دارد.

بودجه به این بزرگی نمی تواند توسط هیچ منبعی به تنهایی تامین شود. به همین دلیل است که زیرساخت ها باید توسط منابع متعددی که جیب های عمیق دارند تامین شود. برخی از رایج ترین منابع تامین مالی زیرساخت در زیر فهرست شده اند:

مالیه عمومی

بودجه دولتی یکی از بزرگترین منابع تامین مالی برای تامین مالی زیرساخت است. دلارهای مالیاتی جمع آوری شده در سرتاسر جهان به مقدار زیادی صرف ایجاد زیرساخت می شود. به طور کلی، کشورها بین 5 تا 14 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف توسعه و حفظ زیرساخت ها می کنند. مقدار زیادی از این پول صرف پروژه های غیرقابل دوام مالی می شود که ارزش اجتماعی برای جامعه دارد.

در بسیاری از موارد، دولت بخش خصوصی را برای اجرای پروژه از جانب خود متعهد می‌سازد. با این حال، ممکن است این کار برای افزایش کارایی پروژه انجام شود. بخش خصوصی فقط تخصص لازم را برای تحویل به موقع پروژه به ارمغان می آورد. در مقابل، دولت تمام بودجه را زمانی که نقاط عطف توسعه تکمیل می شود، فراهم می کند. در اصل، دولت ها در سراسر جهان از خدمات بخش خصوصی به عنوان پیمانکاران فرعی استفاده می کنند.

با این حال، باید درک کرد که پروژه‌های مالی زیربنایی که توسط دولت تمویل می‌شوند به دلیل فساد بدنام هستند. از آنجایی که مالیات دهندگان در حال پرداخت صورت حساب هستند، در بسیاری از مواقع، هزینه های توسعه به شدت افزایش می یابد و تمام پولی که در این پروژه ها صرف می شود به دست مافیایی می رسد که توسط سیاستمداران فاسد کنترل می شود.

موسسات مالی فوق ملی

نهادهای فراملی مانند بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، بانک توسعه آسیایی و غیره نیز از منابع مهم تامین مالی پروژه های زیربنایی هستند. با این حال، چنین سازمان‌هایی تمایل دارند که فقط پروژه‌هایی را تامین کنند که از نظر مالی قابل دوام هستند. در نتیجه، پروژه‌های شهری مانند ریل‌های مترو، پل‌ها، پل‌های هوایی و غیره تمایل دارند که توسط این مؤسسات تأمین مالی شوند. نرخ بازده داخلی (IRR) مورد نیاز این مؤسسات مالی به طور کلی در مقایسه با سایر مؤسسات بخش خصوصی کمتر است.

موسساتی مانند بانک جهانی و بانک توسعه آسیایی نیز خدمات دیگری را برای امکان اجرای بهتر پروژه های زیربنایی ارائه می کنند. این بدان معناست که حتی اگر مستقیماً پروژه ای را تأمین مالی نکنند، با ارائه خدمات مشاوره ای مانند ضمانت وام، خدمات مشاوره ای برای ایجاد سیاست های مناسب و … سعی در ایجاد ارزش افزوده دارند که در بسیاری از موارد این مؤسسات خدمات خزانه داری را نیز به زیرساخت ها ارائه می کنند. پروژه ها. این کار برای امکان استفاده بهینه از منابع مالی انجام می شود.

امور مالی خصوصی

دولت‌ها در سرتاسر جهان به شدت به دنبال مداخله پول خصوصی برای کمک به پر کردن شکاف بودجه‌ای که برای پروژه‌های زیربنایی با آن مواجه است، هستند. در نتیجه، بسیاری از صندوق های مشترک خصوصی برای این منظور راه اندازی شده است. دولت ها سعی می کنند با ارائه معافیت های مالیاتی به افرادی که پول خود را در چنین پروژه هایی سرمایه گذاری می کنند، این سرمایه گذاری ها را جذاب تر کنند. طیف گسترده ای از ابزارهای مالی (هم بدهی و هم دارایی) برای کمک به هدایت پس انداز عموم مردم به سمت پروژه های زیربنایی استفاده می شود. همچنین تلاش می‌شود تا سرمایه‌گذاران نهادی مانند شرکت‌های بیمه و صندوق‌های بازنشستگی را جذب کنند تا میزان بودجه در دسترس را افزایش دهند.

مشارکت عمومی و خصوصی

مدل مشارکت عمومی-خصوصی نیز به طور گسترده در تأمین مالی زیرساخت استفاده می شود. این مدل متفاوت از بودجه عمومی عمل می کند. در اینجا، به جای اینکه دولت از پول خود برای هزینه اولیه استفاده کند، بخش خصوصی این کار را انجام می دهد. ایده ایجاد یک مشارکت است که در آن دولت زمین و سایر منابع را وارد می کند و در آن طرف خصوصی تخصص فنی را به ارمغان می آورد. طرف خصوصی پس از آن حقوق خاصی در مورد دارایی ای که به توسعه آن کمک کرده است دارد. برای چند سال، دولت به طرف خصوصی اجازه می‌دهد تا پول جمع‌آوری کند تا بتواند درآمد ایجاد کند و سرمایه‌گذاری خود را به اضافه مقدار معقولی سود بازپرداخت کند. سپس این دارایی در نهایت به دولت بازگردانده می شود، که می تواند تصمیم بگیرد که آیا می خواهد به جمع آوری درآمد برای نگهداری پروژه ادامه دهد یا خیر. تنها مشکل این مدل این است که تنها زمانی می‌توان برای جمع‌آوری سرمایه از آن استفاده کرد که پروژه زیربنایی بسیار قابل دوام باشد، به‌عنوان مثال، IRR ارائه می‌کند که توسط سرمایه‌گذاران خصوصی به دنبال آن است. در غیر این صورت، سرمایه گذاران خصوصی به سادگی به آن مجوز می دهند.

واقعیت ساده این است که مبالغ بسیار زیادی برای پروژه های زیربنایی مورد نیاز است. یک منبع مالی واقعا نمی تواند به رفع شکاف کمک کند. در واقع، همه منابع مالی، با هم، ممکن است کافی نباشند. بسیاری از دولت ها در جهان هستند که تلاش می کنند تا جایی که می توانند برای پروژه های زیربنایی پول کنار بگذارند .

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *