سیستم مالی جهانی به هیچ وجه کامل نیست. با این حال، به نظر می رسد اکثر عیوب جزئی هستند. به طور کلی، افراد و شرکت‌ها در انجام معاملات و سرمایه‌گذاری بر اساس قوانین تعریف شده در سیستم فعلی احساس امنیت می‌کنند.

این امر به این دلیل امکان پذیر است که سرمایه داران مدرن امروزی فیل را در اتاق نادیده می گیرند، که این تضاد منافع ذاتی در نحوه تعیین نرخ های بهره است. در نحوه تعیین این نرخ‌ها مشکلات اساسی وجود دارد. در این مقاله به تعارض منافع مربوط به تعیین نرخ سود خواهیم پرداخت.

تعارض منافع در تعیین نرخ بهره

LIBOR یکی از قابل توجه ترین نرخ های بهره در جهان است. LIBOR مخفف نرخ پیشنهادی بین بانکی لندن است. این بدان معناست که LIBOR چیزی نیست جز میانگین نرخ های بهره که توسط بانک های بزرگ لندن نقل می شود. LIBOR تنها نرخ بهره ای نیست که به این روش به دست می آید. همه نرخ های بهره اصلی در نقاط مختلف جهان به یک روش استخراج می شوند.

مشکل این رویکرد این است که به بانک‌ها اجازه می‌دهد همزمان هم قیمت‌گیرنده و هم قیمت‌ساز شوند. بانک‌هایی که نرخ‌های مورد نیاز برای تعیین نرخ بهره را نقل‌قول می‌کنند نیز بانک‌هایی هستند که دارای موقعیت‌هایی هستند که بسته به نرخ بهره‌ای که ذکر می‌شود، ارزش افزایش یا از دست می‌دهند. بنابراین بدیهی است که اگر بانک‌ها بتوانند نرخ سودی را که نقل می‌کنند کنترل کنند، می‌توانند سود یا ضرری را که در معامله متحمل می‌شوند کنترل کنند. توانایی تعیین نرخ بهره به بانک ها دست برتر را نسبت به سایر معامله گران در بازار می دهد.

دستکاری نرخ بهره توسط بانک های مشارکت کننده یک ساختار نظری نیست. این یک ریسک بسیار واقعی است که بانک های مختلف در جهان چندین بار از آن به نفع خود استفاده کرده اند. بانک بارکلیز در بریتانیا و همچنین بانک ANZ در استرالیا معروف هستند که نرخ بهره را تنها با هدف کسب سودهای کلان تقلب کرده اند.

چگونه بانک ها با تقلب در نرخ های بهره سود می کنند؟

ارزش بازار بسیاری از اوراق بهادار مشتقه بر اساس نوسانات نرخ بهره است. به عنوان مثال، اکثر اوراق بهادار مشتقه که در ایالات متحده معامله می شوند بر اساس LIBOR هستند. همانطور که در بالا ذکر شد، بانک هایی مانند بانک بارکلیز در مورد نرخ LIBOR نظر دارند. در عین حال، بانک‌هایی مانند بانک بارکلیز نیز مجاز هستند در اوراق بهاداری که تحت تأثیر حرکت LIBOR قرار می‌گیرند، موقعیت‌هایی داشته باشند. اگر بانک ها بتوانند حرکت نرخ های بهره را در هر جهت پیش بینی کنند، می توانند از این مزیت استفاده کنند.

 

    • به عنوان مثال، بانک هایی مانند بارکلیز یک کارتل تشکیل می دهند و مواضع مشابهی را اتخاذ می کنند. در بسیاری از موارد، به عنوان یک گروه، شرط می‌بندند که ارزش این اوراق بهادار کاهش می‌یابد. سپس مخفیانه گروهی تشکیل می دهند و نرخ بهره را بالاتر می برند. با انجام این کار، آنها واقعاً می توانند ارزش امنیت اساسی را کاهش دهند و دستاوردهای زیبا را در این فرآیند تضمین کنند.

 

 

    • در بسیاری از موارد، بانک‌ها کارتلی را برای کاهش مصنوعی نرخ بهره تشکیل می‌دهند. این معمولاً به منظور ارائه تصویر قوی تر از بانک انجام می شود. بانک‌ها با بهره‌گیری از نرخ‌های بهره مصنوعی پایین‌تر، می‌توانند در صورت نیاز به پول، منابع مالی را با نرخ‌های پایین‌تر افزایش دهند.

 

مطالعه روند، ناسازگاری های آشکار را آشکار می کند. این فرآیند برای همه اعضای بازار بی طرفانه نیست. برخی از بازیکنان هستند که به دلیل عدم تقارن اطلاعاتی که به نفع آنها عمل می کند همیشه دست برتر را خواهند داشت.

چرا دستکاری نرخ بهره ادامه دارد؟

دستکاری نرخ بهره واقعا ایده جدیدی نیست. مدت زیادی است که در حال انجام است. بسیاری از بانک های بزرگ به دلیل دستکاری در نرخ بهره جریمه شده اند. مجموع جریمه ها و جریمه های جمع آوری شده بیش از 9 میلیارد دلار بوده است. صدها تاجر به دلیل تلاش برای دستکاری نرخ بهره تعلیق یا از کار خود اخراج شده اند. بیش از بیست تاجر به زندان فرستاده شده اند که برخی از آنها به یازده سال می رسد! با این حال، به نظر نمی رسد که دستکاری نرخ بهره متوقف شود.

بعد از هر چند ماه، دسته جدیدی از معامله گران شروع به تبانی برای دستکاری نرخ بهره می کنند. این اغلب اتفاق می افتد زیرا اثبات تبانی دشوار است. تا زمانی که شواهد واضحی از تبانی مانند ایمیل یا مکالمات تلفنی ضبط شده وجود نداشته باشد، اثبات تبانی تقریبا غیرممکن است. این به این دلیل است که قضات و هیئت‌های منصفه در سرتاسر جهان تصور می‌کنند که معامله‌گران با حسن نیت کار می‌کردند و نرخ‌های بهره اعلام‌شده توسط آنها نشان دهنده ریسک واقعی در آن زمان بود.

در حال حاضر، سرمایه گذاران در سراسر جهان در آشفتگی هستند. این به این دلیل است که آنها هنوز سیستمی ندارند که بتوان آن را جایگزینی برای سیستم مبتنی بر LIBOR در نظر گرفت. اعتماد سرمایه گذاران به بانک ها و کل این سیستم بسیار اندک است. با این حال، به دلیل عدم وجود گزینه، سیستم همچنان به کار خود ادامه می دهد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *