پیش بینی تغییرات نرخ بهره در آینده تنها برای معامله گرانی که در بازارهای مالی سرمایه گذاری می کنند مهم نیست. در عوض، برای افراد تجاری معمولی نیز مهم است. برای کسب و کارهای کوچک اهمیت دارد زیرا افزایش و کاهش تقاضا به نرخ سودی مربوط می شود که بانک مرکزی تعیین می کند.

مشکل این است که اکثر بانک های مرکزی در سراسر جهان اهداف خود را به وضوح اعلام نمی کنند.مورد فدرال رزرو را در نظر بگیرید که بانک مرکزی آمریکا و احتمالاً مهم ترین بانک در جهان است. در سال 2013، فدرال رزرو نرخ بهره خود را تقریباً به صفر کاهش داده بود، صحبت هایی در مورد رفتن به قلمرو منفی وجود داشت. با این حال، این هرگز اتفاق نیفتاد. فدرال رزرو در چند سال آینده نرخ بهره خود را به میزان قابل توجهی افزایش نداد. تنها در سال 2017، فدرال رزرو حرکتی تهاجمی به سمت افزایش نرخ بهره انجام داد. اکنون، در سال 2018، انتظار می رود فدرال رزرو همچنان به افزایش نرخ بهره ادامه دهد.

مشکل این است که این نرخ های معیار تعیین شده توسط فدرال رزرو بر همه افراد از جمله مشاغل کوچک تأثیر می گذارد. به همین دلیل است که صاحبان مشاغل کوچک باید بیشتر از وضعیت آگاه باشند. در این مقاله توضیح خواهیم داد که چگونه چرخه رونق و رکود ممکن است با دستکاری نرخ بهره توسط بانک‌های مرکزی مرتبط باشد.

بانک های مرکزی و چرخه های تجاری

باید درک کرد که قبل از تأسیس بانک های مرکزی، چرخه های تجاری بسیار اندکی وجود داشت. زمانی که نرخ های بهره توسط بازار تعیین می شد، رونق و رکود امری رایج تلقی نمی شد. از زمان ایجاد فدرال رزرو در سال 1913، جهان تحت سیطره چرخه های رونق و رکود بوده است. دوره‌های رونق طولانی‌تر به این معنی است که عبور از رکود به همان اندازه سخت خواهد بود. این تأثیر از نظر انسانی ویرانگر بوده است و درآمدهای پایین‌تر تبدیل به هنجار می‌شود و بیکاری از سقف می‌گذرد.

نرخ بهره چگونه باعث چرخه های تجاری می شود؟

مشکل این است که تاجر خرد فکر می کند که آنها فقط باید در دوره رکود مراقب باشند. هنگامی که اقتصاد در دوره رونق است، آنها تمایل دارند که توسط خوش بینی غرق شوند و در نهایت تصمیمات عجولانه بگیرند. در واقع، هر شکوفایی در درون خود، بذر یک رکود را به همراه دارد.

زیرا در دوره رونق، نرخ بهره به طور مصنوعی توسط بانک مرکزی کاهش می یابد. در نتیجه، پروژه هایی که قبلاً قابل اجرا نبودند، برای صاحبان مشاغل کوچک قابل اجرا به نظر می رسند. این زمانی است که آنها برای توسعه تجارت خود پول قرض می کنند. این نرخ‌های بهره همیشه با نرخ‌های بهره پایین گرفته می‌شوند. با این حال، این وام های کم بهره به طور دوره ای مطابق با نرخ های رایج بازار بازنشانی می شوند. برای مدتی، کسب و کارها به دلیل نرخ بهره پایین درآمد کسب می کنند. گسترش کسب و کار درآمد بیشتری را فراهم می کند که به نوبه خود منجر به افزایش سود می شود.

میزان بدهی موجود در ترازنامه مشاغل کوچک با سرعت ثابتی در حال افزایش است. در برهه ای از زمان در آینده، بانک مرکزی روند ارائه نرخ های بهره پایین را معکوس می کند. این منجر به افزایش هزینه بدهی برای اکثر مشاغل کوچک می شود. بسیاری از اوقات، مشاغل قادر به مقابله با این افزایش هزینه بدهی نیستند. این جریان نقدی آنها را از بین می برد و در یک دوره زمانی منجر به ورشکستگی می شود.

مشکل این است که این مورد واقعاً زمانی رخ نداد که نرخ بهره افزایش یافت. در واقعیت، مشکل زمانی رخ داد که برای اولین بار نرخ بهره به طور مصنوعی کاهش یافت. این زمانی است که پروژه هایی که در وهله اول غیرقابل اجرا بودند، ناگهان شروع به عملی شدن کردند. از این رو، برای صاحبان مشاغل کوچک مهم است که تأثیر حساسیت نرخ بهره را بر بودجه خود در نظر بگیرند. آنها فقط در صورتی باید وام بگیرند که نسبتاً مطمئن باشند که حتی در صورت افزایش نرخ بهره قادر به پرداخت بدهی خواهند بود.

اثر گله

سوال بعدی که مطرح می شود این است که “چرا کسب و کارها نمی توانند افزایش نرخ بهره توسط بانک را پیش بینی کنند؟” پاسخ به این امر در امور مالی رفتاری نهفته است. انسان ها تمایل دارند رفتار یکدیگر را تقلید کنند. هنگامی که نرخ بهره برای اولین بار کاهش می یابد، برخی از صاحبان مشاغل پرخطر پول قرض می کنند و در نهایت به دلیل آن مبالغ هنگفتی به دست می آورند. این باعث ایجاد ترس از دست دادن در بین افراد دیگر می شود. در نتیجه، افراد بیشتری شروع به قرض گرفتن و سرمایه گذاری در پروژه های غیرقابل تحمل می کنند. در پایان مرحله رونق، حتی سرسخت ترین مخالفان بدهی تصمیم می گیرند پول قرض کنند، زیرا به نظر می رسد این تصمیم سودآور باشد. از این رو، فشار همتایان نقش مهمی در بدهکار شدن تعداد زیادی از صاحبان مشاغل دارد.

زمان بندی بازار

در نهایت، برخی از تجار می‌دانند که بانک‌ها در مقطعی از زمان در آینده نرخ بهره را افزایش خواهند داد. با این حال، آنها معتقدند که می توانند بازار را زمان بندی کنند و قبل از افزایش نرخ بهره بدهی خود را پرداخت کنند. مشکل این است که برخی از آنها گاهی اوقات قادر به انجام این کار هستند. با این حال، در بیشتر موارد، زمان‌بندی بازار واقعاً یک استراتژی قابل اجرا نیست و در درازمدت منجر به شکست عظیم می‌شود.

به طور خلاصه، مهم است که کسب و کارهای کوچک به نرخ بهره ای که با آن وام می گیرند توجه کنند. همچنین مهم است که آنها تجزیه و تحلیل حساسیت انجام دهند و فرض کنند که تقاضا کاهش می یابد و نرخ بهره افزایش می یابد. آنها فقط در صورتی باید برای سرمایه گذاری پول قرض کنند که مطمئن باشند پروژه آنها به اندازه کافی قوی است تا چنین طوفانی را از بین ببرد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *