علل خارجی به عنوان دلیل شماره یک سقوط سازمانی در نظر گرفته می شود. با این حال، آنها به تنهایی کار نمی کنند. در واقع، علل زیادی در داخل سازمان نیز وجود دارد. در این مقاله، نگاهی دقیقتر به دو علت داخلی اصلی که بهخاطر ایجاد افت شناخته میشوند، خواهیم داشت.
علت شماره 1: استحکام در سازمان
سازمان ها مانند موجودات زنده هستند. از این رو، درست مانند موجودات زنده، باید دائما رشد و تکامل کنند. عدم انجام این کار سختی نامیده می شود و یکی از علل اصلی افول سازمانی است.
سختی را می توان به عنوان ادامه دنبال کردن سیاست هایی تعریف کرد که در گذشته موفق بوده اند بدون توجه به بازخورد فعلی که از بازار به دست می آید. اگر سازمان در داخل نیز تغییر کند، می توان با تغییرات خارجی در بازار مقابله کرد. این تغییرات داخلی توسط تغییرات نظارتی مهار یا به تعویق میافتد. این امر بر فرآیندی که برای پاسخگویی شرکت به تهدیدات خارجی لازم است تأثیر منفی می گذارد.
سختی داخلی باعث میشود شرکتها از کاوش در بازارهای جدیدتر در زمانی که تغییرات نظارتی بر کسبوکارشان تأثیر میگذارد، جلوگیری میکند. همچنین شرکت ها را از ایجاد هزینه های نوآورانه سوئیچینگ برای محافظت از خود در برابر تغییرات مرتبط با رقابت باز می دارد. مهمتر از همه، از تحقیق و پذیرش فناوری جدیدتر جلوگیری می کند. پیشرفتهای فناوری تنها پس از سرمایهگذاری مقدار قابلتوجهی از قبل اتفاق میافتد. سختی داخلی از بسیج وجوه جلوگیری می کند و در نتیجه از واکنش موثر شرکت مستقر به تهدیدات سازمانی جلوگیری می کند.
مهمتر از همه، سختی می تواند تأثیر منفی بر توانایی سازمان برای یادگیری داشته باشد. سازمان های سفت و سخت معمولاً در گذشته باشکوه خود ضربه می خورند. به این ترتیب، آنها در تشخیص نیاز به یادگیری یک مهارت جدید و حتی در یادگیری واقعی آن کندتر هستند!
علت شماره 2: فقدان نوآوری
از آنجایی که تغییر عامل اصلی انحطاط سازمانی است، بدیهی است که نوآوری بهترین استراتژی برای رویارویی با این چالش است. با این حال، مشکل نوآوری این است که فرآیند دشواری است. نوآوری اغلب نیاز به آزمون و خطا دارد. این بدان معنی است که شرکت ها باید چندین تغییر در محصول و ترکیب توزیع خود ایجاد کنند. چند تغییر اول احتمالا اشتباه هستند. بسیاری از سازمانها نتوانستهاند محصولی پرفروش را در اولین باری که تغییر ایجاد کردند، عرضه کنند.
مشکل سازمان هایی که با افول مواجه هستند این است که زمان و منابع لازم را ندارند. همچنین، مطالعات نشان دادهاند که سازمانهایی که چندین محصول را به طور همزمان عرضه میکنند، در مقایسه با سازمانهایی که از نوآوری افزایشی استفاده میکنند، با خطر شکست بیشتری مواجه هستند.
بنابراین، سازمان هایی که با افول مواجه هستند، با یک چالش منحصر به فرد روبرو هستند. آنها نیاز به نوآوری دارند. با این حال، اگر بازخورد بازار چندان خوب نباشد، آنها همچنین باید بتوانند نوآوری را به عقب برگردانند. اینجاست که مفهوم نوآوری انعطاف پذیر و انعطاف ناپذیر مطرح می شود. نوآوری انعطاف پذیر به شرکت ها اجازه می دهد محصولات و خدمات جدیدی را به بازار تولید کنند که در آن طراحی به گونه ای باشد که حتی پس از معرفی محصول به بازار نیز بتوان تغییراتی ایجاد کرد. از سوی دیگر، یک نوآوری انعطاف ناپذیر جایی است که شرکت ها باید منابع قابل توجهی را سرمایه گذاری کنند و پس از معرفی محصول در بازار، گزینه های زیادی برای ایجاد تغییرات ندارند.
شرکت هایی که با کاهش مواجه هستند در بازارهای بی ثبات هستند. از این رو، آنها قادر به پیش بینی ماهیت تقاضای مشتری نیستند. در چنین مواردی، تخصیص منابع بیش از حد به یک پروژه میتواند خطرآفرین باشد. می تواند به سرعت به یک پیشنهاد همه یا هیچ تبدیل شود. اگر نیازهای محصول مطابق با نیاز مشتری نباشد، شرکت حتی فرصتی برای تغییر پیدا نمی کند.
بهترین راه برای نوآوری در چنین سناریوهایی استفاده از معماری محصول است که در آن تمایز با تاخیر امکان پذیر است. این اجازه می دهد تا از یک استراتژی عملیاتی مشابه با چندین نسخه از یک استراتژی عملیاتی استفاده شود.
همچنین، باید درک کرد که یک محصول برتر موفقیت را تضمین نمی کند. تاریخچه شرکت مملو از نمونه هایی است که در آنها محصولات برتر به وضوح شکست خورده اند. باید درک کرد که مشتریان با نیازهای محصول سازگار نیستند. همیشه باید راه دیگری باشد.
مهم است که بین دو علت فوق تفاوت قائل شویم. سفتی سازمانی به سختی کل سازمان اشاره دارد، در حالی که مشکل نوآوری ممکن است فقط توسط یک محصول یا خدمات خاص مورد نظر مواجه شود .
نکته اصلی این است که اسکن سازمان خارجی و شناسایی تهدید کافی نیست. برای سازمان مهم است که فرهنگی داشته باشد که به آنها اجازه دهد خود را تغییر دهند و به سرعت با این تهدیدات مذاکره کنند.
بدون نظر