در چند مقاله قبلی به بررسی تمایز وام بانکی و اوراق زیربنایی پرداختیم. همچنین به این نتیجه رسیده‌ایم که وام‌های بانکی برای مرحله ساخت و ساز پروژه مناسب‌تر است، در حالی که اوراق زیرساخت زمانی مناسب‌تر است که پروژه عملیاتی شده و شروع به ایجاد مقدار مشخصی جریان نقدی کرده باشد.

با این حال، حتی روند انتشار اوراق قرضه زیرساخت نیز ساده نیست. در عوض، چندین تصمیم کلیدی وجود دارد که باید قبل از انتشار اوراق قرضه اتخاذ شود. این مسائل تاثیر طولانی مدتی بر عمر کل پروژه دارد.

در این مقاله نگاهی دقیق‌تر به برخی از این تصمیم‌ها و جایگزین‌های پیش روی شرکت صادرکننده اوراق زیرساخت خواهیم داشت.

نرخ بهره ثابت در مقابل نرخ بهره شناور

مهم ترین تصمیمی که باید توسط هر شرکتی که در مرحله انتشار اوراق قرضه است اتخاذ کند، در مورد نوع نرخ سود اوراق است. پرداخت بهره تنها بزرگترین پرداخت برای بسیاری از شرکت های زیرساختی است. در اینجا شرکت با دو گزینه روبرو است. آنها می توانند یک نرخ بهره ثابت را انتخاب کنند که ممکن است کمی بالاتر باشد زیرا امکان قفل کردن این نرخ را برای مدت طولانی فراهم می کند. ثانیاً، شرکت می تواند نرخ بهره شناور را انتخاب کند. نرخ بهره شناور ممکن است در کوتاه مدت کمتر از نرخ ثابت باشد. با این حال، همیشه احتمال افزایش نرخ بهره در آینده وجود دارد.

در حالت ایده آل، شرکت های زیرساختی نرخ بهره ثابت را ترجیح می دهند. این به این دلیل است که پروژه های زیربنایی عموماً مدت طولانی دارند. در نتیجه، اوراق قرضه زیرساختی به دلیل داشتن دوره تصدی طولانی شناخته شده است. برای تحلیلگران مالی دشوار است که فراز و نشیب نرخ بهره را در یک دوره زمانی طولانی تخمین بزنند. با این حال، سرمایه گذاران نیز به همین دلیل مایل به پذیرش نرخ بهره ثابت نیستند. همچنین، سرمایه گذاران اوراق قرضه با نرخ ثابت را دوست ندارند، زیرا آنها انگیزه ای را برای شرکت ایجاد می کنند تا به محض کاهش نرخ بهره، مجدداً سرمایه گذاری کند. بنابراین، حتی اگر سرمایه‌گذاران با نرخ بهره ثابت موافقت کنند، معمولاً هزینه‌هایی را وضع می‌کنند که باعث می‌شود شرکت از تامین مالی مجدد وام در صورت کاهش نرخ بهره جلوگیری کند. این یک عدم تطابق اساسی بین تامین کنندگان مالی و شرکت زیرساخت ایجاد می کند.

برای مقابله با این مشکل، اکثر شرکت های زیرساختی از سوآپ نرخ بهره استفاده می کنند. این بدان معناست که آنها با سرمایه گذاران قراردادی منعقد می کنند که در آن نرخ بهره شناور را ارائه می دهند. اما همزمان با شخص ثالث قرارداد مبادله ای نیز منعقد می کنند. این قرارداد مبادله جریان های نقدی را در صورت افزایش یا کاهش نرخ های بهره به میزان معینی الزامی می کند. بنابراین، در واقع، شرکت زیرساخت باید یک نرخ سود ثابت بپردازد.

در بسیاری از موارد، جریان درآمد پروژه به طور مستقیم با نرخ تورم مرتبط است. در چنین مواردی، شرکت زیرساخت اوراق قرضه تعدیل‌شده با تورم را ارائه می‌کند که در آن نرخ بهره با افزودن واحدهای درصدی معینی به نرخ تورم اساسی به دست می‌آید.

استهلاک در مقابل بازپرداخت بالن

اوراق قرضه زیرساخت می تواند ماهیت استهلاکی داشته باشد، به این معنی که آنها اصل و همچنین سود را در هر پرداخت کوپنی بازپرداخت می کنند. از طرف دیگر، آنها همچنین می توانند وام هایی با بهره باشند که در آن اصل تا پایان وام بازپرداخت می شود. به این می گویند بازپرداخت بالون.

هر دو ترتیب مزایا و معایب خود را دارند. به عنوان مثال، اگر یک برنامه استهلاک دنبال شود، آنگاه اصل مبلغ در چند قسط کوچک بازپرداخت می شود. این کمک می کند تا از ایجاد یک دنباله جریان نقدی جلوگیری شود که بعداً منجر به مشکلاتی در سرویس دهی بدهی می شود.

با این حال، از دیدگاه سرمایه گذار، بازپرداخت بالونی بهتر است. این به این دلیل است که آنها تا پایان دوره تصدی اصل پرداخت را دریافت نمی کنند. از این رو، آنها مجبور نیستند راه های سرمایه گذاری مجدد را برای جریان های نقدی که به صورت دوره ای دریافت می کنند، بیابند.

یکجا در مقابل کاهش مرتبط با توسعه

درست مانند بازپرداخت، زمان ورود وجه نقد نیز می تواند دوره ای یا یکجا باشد. در حالت ایده‌آل، شرکت‌ها برداشت وجه نقد مرتبط با توسعه را ترجیح می‌دهند. به این ترتیب آنها فقط در صورت نیاز پول نقد دریافت خواهند کرد. همچنین، آنها مجبور به پرداخت سود به وجه نقد اضافی نخواهند بود. مشکل این است که سرمایه گذاران هر بار پرداخت مقادیر اندک پول نقد را راحت نمی یابند.

از این رو، شرکت‌های زیرساختی مجبور می‌شوند یکباره پول نقد دریافت کنند و همان را در دارایی‌های خزانه کم ریسک سرمایه‌گذاری می‌کنند. با این حال، در بیشتر موارد، سودی که آنها از این دارایی های کم ریسک به دست می آورند، کمتر از سودی است که می پردازند. بنابراین، سود منفی وجود دارد که در بلندمدت مبالغ قابل توجهی را برای شرکت تحمیل می کند.

برخی از شرکت‌های زیرساختی در صورتی که سرمایه‌گذاران آن‌ها تمایل داشته باشند که اصل مبلغ را به صورت مرحله‌ای به آنها بپردازند، مایلند نرخ‌های بهره بالاتری را ارائه کنند.

هزینه تاریخی در مقابل مارک برای بازار

در نهایت، شرکت ها همچنین باید تصمیم بگیرند که چگونه ارزش بدهی معوق را در ترازنامه خود منعکس کنند. اگر اوراق قرضه در بازار آزاد معامله شوند، باید برای بازار علامت گذاری شوند زیرا قیمت بازار موجود است. اما اگر اوراق در بازار معامله نشود، ممکن است به قیمت تمام شده تاریخی

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *