چهارمین و آخرین گام برای مدیریت ریسک که توسط بانک تسویه بین المللی در هنجارهای بازل پیشنهاد شده است، نظارت مستمر بر شاخص های ریسک کلیدی است. شاخص های ریسک کلیدی معیارهای مهمی هستند که می توانند محیط کسب و کار و عوامل کنترل داخلی را ردیابی کنند. آنها می توانند به سازمان کمک کنند تا محیط داخلی و خارجی به سرعت در حال تغییر را پیگیری کند. مدیریت ریسک همه چیز در مورد اسکن و نظارت مستمر محیط است و شاخص های اصلی ریسک بهترین راه برای انجام این کار است. در این مقاله، نگاهی دقیقتر به این خواهیم داشت که شاخصهای اصلی ریسک چیست و چگونه بر فرآیند مدیریت ریسک تأثیر میگذارند.
شاخص های اصلی ریسک چیست؟
به عبارت ساده، شاخصهای ریسک کلیدی را میتوان پیشبینیکننده رویدادهای نامطلوب دانست که احتمالاً بر سازمانها تأثیر میگذارد. سازمان ها زمانی تحت تاثیر قرار می گیرند که محیط آنها تغییر کند. از این رو، اگر تغییرات در محیط به طور مداوم پایش شود، می توان تغییرات در معرض خطر را زود تشخیص داد. این به سازمان ها کمک می کند تا ریسک ها را بهتر از سایر شرکت ها شناسایی، گزارش و مدیریت کنند. بهترین راه برای فکر کردن به شاخصهای ریسک کلیدی این است که آنها را به عنوان داشبورد یک خودرو در نظر بگیرید. داشبورد اطلاعات مهمی را منتقل می کند که باید به صورت عددی ردیابی شوند تا از عملکرد روان سازمان از نقطه نظر ریسک عملیاتی اطمینان حاصل شود.
ویژگی اصلی شاخص ریسک کلیدی این است که باید به صورت عددی بیان شود . این همچنین به این معنی است که باید یک سطح از پیش تعریف شده برای این اعداد وجود داشته باشد و سپس زمانی که آنها از سطح از پیش تعریف شده متفاوت هستند، باید بلافاصله به تیم مدیریت ریسک گزارش شوند.
طراحی شاخص های اصلی ریسک
شاخص های ریسک کلیدی را می توان لنزی دانست که شرکت از طریق آن به محیط داخلی و خارجی خود می نگرد. این بدان معناست که انتخاب صحیح شاخص های ریسک کلیدی در طراحی سیستم مدیریت ریسک از اهمیت بالایی برخوردار است.
طراحی شاخص های ریسک کلیدی بسیار پیچیده است، زیرا مستلزم درک اهداف مختلف سازمان و همچنین عوامل محیطی است که می تواند مانع دستیابی به این اهداف سازمانی شود.
اولین قدم در طراحی یک شاخص ریسک کلیدی، درک رابطه علت و معلولی بین اهداف سازمان و برخی عوامل ریشه ای است. گام بعدی درک اهمیت نسبی است که هر یک از این عوامل ریشه ای در دستیابی به اهداف کلی دارند. گام بعدی ایجاد سیستمی است که داده های با کیفیت بالا را در مورد این شاخص ها جمع آوری می کند. داده های جمع آوری شده باید واقعی باشند و نباید فاصله زمانی زیادی بین جمع آوری داده ها و انتقال این داده ها به فرآیند تصمیم گیری مدیریت ریسک وجود داشته باشد.
همچنین، مهم است که اطمینان حاصل شود که فقط شاخص های معنی دار در فرآیند شاخص عملکرد کلیدی گنجانده شده است. اگر معیارهای زیادی به طور همزمان ردیابی شوند، تمرکز را کم می کند و شرکت نمی تواند به آنچه واقعا مهم است توجه کند. همچنین تعیین سطوح محرک شاخص های ریسک کلیدی مطابق با ریسک پذیری شرکت که در طول ایجاد خط مشی ریسک همسو شده است، مهم است.
تفاوت بین KRI و KPI
شاخص های کلیدی عملکرد یا KPI نیز ابزارهایی هستند که توسط سازمان ها برای مدیریت عملیات روزانه خود استفاده می شوند. به عنوان مثال، درآمد ایجاد شده، هزینه های متحمل شده و غیره نمونه هایی از شاخص های کلیدی عملکرد هستند. با این حال، شاخص های کلیدی عملکرد با شاخص های ریسک کلیدی یکسان نیستند.
شاخص های ریسک کلیدی را می توان به عنوان پیش درآمد شاخص های کلیدی عملکرد در نظر گرفت. هدف شرکت اطمینان از این است که شاخص های عملکرد هرگز تحت تأثیر قرار نگیرند. به همین دلیل است که از مجموعه ای جداگانه از شاخص ها به نام شاخص های ریسک کلیدی استفاده می شود. در حالت ایدهآل، تأثیر ریسک باید قبل از اینکه در شاخصهای عملکرد نشان داده شود، ابتدا در شاخصهای ریسک نشان داده شود. اگر اینطور نیست، سیستم ضعیف طراحی شده است.
شاخص های کنترل کلیدی
یک سیستم مدیریت ریسک عملیاتی موثر همچنین دارای شاخص های کنترلی کلیدی است. این شاخص ها به سازمان کمک می کند تا موفقیت شاخص های ریسک کلیدی خود را تعیین کند. اگر شاخصهای ریسک بتوانند ریسکها را زود تشخیص دهند و بر عملکرد عملیاتی کنترل داشته باشند، در شاخصهای کنترل کلیدی منعکس خواهد شد. شاخصهای کنترل کلیدی به شرکت کمک میکنند تا تصمیم بگیرد که آیا شاخصهای ریسک آن دقیق هستند یا نیاز به تغییر دارند.
چالش های شاخص های ریسک کلیدی
رویکرد شاخص ریسک کلیدی عاری از چالش نیست. برخی از چالش های رایج در زیر ذکر شده است:
ممکن است شناسایی شاخصهای ریسک کلیدی برای همه ریسکهایی که یک سازمان با آن مواجه است دشوار باشد. این به این دلیل است که خطرات ناشناخته خاصی وجود دارد که سازمان حتی از آنها آگاه نیست
ممکن است ساختن یک سیستم خودکار که ارزش ها را جمع آوری می کند و تصمیم گیرندگان را در زمان مناسب صمیمی کند، دشوار باشد.
همچنین ممکن است شرکتها به جای تمرکز بر علت اصلی، بیش از حد روی علائم شاخصهای ریسک کلیدی تمرکز کنند.
در نهایت، بسیاری از شرکت ها ممکن است برنامه های عملیاتی آماده نداشته باشند. ممکن است در مورد اقداماتی که باید به محض عبور از یک آستانه خاص انجام شود، ابهام وجود داشته باشد.
نکته پایانی این است که رویکرد شاخص ریسک کلیدی بخشی جدایی ناپذیر از رویکرد اندازه گیری پیشرفته پیشنهاد شده در هنجارهای بازل است. به همین دلیل است که این رویکرد به طور گسترده در نقاط مختلف جهان دنبال می شود.
بدون نظر