4 کاری که می توانید برای تقویت حفظ استعداد انجام دهید

رهبری، قدرت و مسئولیت: یک قانون متعادل کننده ظریف

رهبری و قدرت یکی نیستند. قدرت نشان‌دهنده پتانسیل است، مانند «من از نظر فنی این قدرت را دارم که به شما دستور دهم آن را به روش من انجام دهید»، اما رهبرانی که آن را تنها ابزار خود می‌سازند، برای مدت طولانی رهبر باقی نمی‌مانند. صدمات جانبی ناشی از بریدن و سوزاندن استعاره راه در زندگی کافی است تا حتی قوی ترین سازمان را غرق کند.

مربیگری رهبری

گاهی اوقات استفاده از قدرت محض ضروری است، اما اغلب اوقات اینطور نیست.

رهبری و مسئولیت نیز یکسان نیستند. مسئولیت پذیری توقع دیگران را به همراه دارد که مسئولانه عمل کنند. هنگامی که یک فرد در قبال هر اقدامی که در یک سازمان اتفاق می افتد احساس مسئولیت کند، فلج سازمانی می تواند نتیجه آن باشد.

قدرت و مسئولیت باید با دقت متعادل شود، چه در حال تربیت فرزندان باشید، چه فرماندهی ارتش یا آماده شدن برای ادغام. برقراری تعادل ماهرانه قدرت و مسئولیت نه تنها برای رهبر، بلکه برای تیم و سازمان به عنوان یک کل سودمند است.

قدرت: استفاده عاقلانه از آن

در دنیای فیزیک، قدرت میزان انجام کار است. این امر مستلزم تغییر در جهان فیزیکی و همچنین دوره زمانی خاصی است که در آن تغییر اتفاق می افتد. در یک محیط شرکتی، شباهت های زیادی وجود دارد. یک رهبر ممکن است قول دهد که تا ظهر پنجشنبه یک گزارش مفصل و 300 صفحه ای روی میز مشتری داشته باشد و ممکن است به خوبی ارائه دهد. اما استفاده نابخردانه از قدرت (مانند زمانی که یک رهبر وعده نتایج غیر واقعی را می‌دهد) می‌تواند منجر به نارضایتی افرادی شود که کار را انجام می‌دهند، یا محصولی را تحویل دهند که کیفیت کافی ندارد. هنگامی که شخصی بر اساس فیات حکومت می کند، باید آماده باشد تا با خطرات از جمله خطراتی که برای موقعیت او به عنوان یک رهبر قرار دارد زندگی کند.

مسئولیت: قابلیت اطمینان و مسئولیت پذیری

ریشه کلمه “مسئولیت” به کلمه لاتین “respondere” می رسد که به معنای ” پاسخ دادن ” است. این ایده از پاسخگویی به یک موقعیت به معنای دقیق تری از پاسخگو بودن تبدیل شد. در حالی که مسئولیت در درجه اول به این معنی است که فرد در قبال اعمال پاسخگو است، اما مفاهیم قابل اعتماد، تعهد و قابل اعتماد بودن را نیز در بر می گیرد.

برخلاف قدرت، مسئولیت متضمن پیامدهایی است. تفاوت بین “به شما دستور می دهم آن گزارش را تا ساعت 4 بعد از ظهر تمام کنید” و “من باید مسئولیت گزارش نهایی را به عهده داشته باشید”. چقدر زود می توانید آن را بچرخانید و از کیفیت آن اطمینان داشته باشید؟ تفاوت بین عدم اعتماد و اعتماد به توانایی های دیگران است.

مسئولیت همچنین متضمن نوعی ویژگی متعدی است. اگر برای انجام کاری به شما اعتماد کنم و آن را انجام ندهید، بخشی از مسئولیت را بر عهده دارم زیرا زمانی که شاید نباید به شما اعتماد می کردم. داشتن مسئولیت و تفویض مسئولیت مستلزم رابطه ای مبتنی بر تفاهم و اعتماد است.

کل تیم را تقویت کنید

پذیرش و واگذاری مسئولیت باعث تقویت کل تیم می شود.

چگونه سازمان شما از قدرت و مسئولیت متوازن سود می برد؟

شرایطی وجود دارد که استفاده از قدرت مناسب است. به رهگذری فکر کنید که به یک تصادف رانندگی پاسخ می دهد. پاسخ مناسب هنگامی که مردم به ناچار جمع می شوند، به جای فکر کردن و در نظر گرفتن گزینه ها، دستورات خاصی را می دهند. “تو، زن آبی پوش، من باید با 911 تماس بگیری. مردی با کت قهوه ای، باید کتت را قرض بگیرم تا شوکه نشود. مرد موتورسیکلت: آیا می‌توانی لطفاً تا زمانی که پلیس بیاید به ترافیک اطراف ما کمک کنی؟»

موقعیت‌های مشابه در محل کار نیز اتفاق می‌افتد، مانند زمانی که یک نقض امنیتی وجود دارد یا یک قطعه کلیدی از ماشین‌آلات خراب می‌شود. اقدام سریع و به کارگیری قدرت مناسب می تواند آسیب را مهار کند و به طور بالقوه جان انسان ها را نجات دهد.

اما مسئولیت نقش بزرگ تری دارد زیرا اغلب اوقات شما در حالت بحران عمل نمی کنید. مسئولیت پذیری و تفویض مسئولیت نه تنها همه را به شیوه ای منصفانه مسئول می داند، بلکه به دیگران نیز قدرت می دهد تا در کاری که انجام می دهند بهتر شوند.

توانمندسازی تیم خود در اکسل

مربیگری رهبری به معنای آموزش دادن به افرادی که در موقعیت قدرت هستند چگونه از آن قدرت استفاده کنند نیست. این در مورد کمک به آنها برای پذیرش مسئولیت، دانستن زمان استفاده از قدرت و زمان تعیین مسئولیت مناسب است. وقتی مسئولیت پذیری را نشان می دهید، و زمانی که به اعضای تیم اجازه می دهید مسئولیت را بر عهده بگیرند (همراه با افتخار و سرزنش که می تواند همراه با آن باشد)، تیم بهتر و در کل سازمان بهتری خواهید داشت.

موفق ترین مشتریان مربیگری رهبری من کسانی هستند که می دانند چگونه قدرت و مسئولیت را متعادل کنند. آنها می‌دانند که پاداش و ریسک معمولاً به نسبت یکدیگر افزایش می‌یابند، و همچنین می‌دانند که ضروری نیستند. در واقع، آنها نباید بخواهند ضروری باشند. اگر آنها یاد بگیرند که مسئولیت خود را بپذیرند و مسئولیت های مختلف را محول کنند، به همه فرصت برتری می دهند و وقتی این اتفاق بیفتد، همه برنده می شوند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *