هزینه های حقوقی مدت هاست که یک عامل بازدارنده برای افرادی است که می خواهند شکایت کنند. در کشوری مانند آمریکا، هزینه های قانونی می تواند قابل توجه باشد. بسیاری از وکلای خوب حق الزحمه ساعتی دریافت می کنند. بسیاری از شاکیان بر این باورند که در سیستم حق الزحمه ساعتی، وکیل تشویق می شود تا پرونده را تا جایی که ممکن است به طول انجامد. به همین دلیل است که مشتریان ترجیح می دهند یک نگهدارنده ثابت بپردازند. همچنین بسیاری از اوقات موسسه حقوقی باید هزینه های مربوط به پرونده ای را که در حال رسیدگی است متقبل شود. در چنین مواردی، شرکت های حقوقی تنها پس از برنده شدن پرونده و دریافت مبالغ تسویه حساب پرداخت می شوند.
با این حال، نوع جدیدی از ترتیبات مالی وجود دارد که در تأمین مالی دعاوی حقوقی استفاده می شود. این شامل شخص ثالث می شود و به آن تامین مالی دعاوی می گویند. در این مقاله به بررسی بیشتر مفهوم تامین مالی دعوی قضایی، مزایا و معایب آن می پردازیم.
تامین مالی دادرسی چیست؟
تأمین مالی دعوی قضایی به ترتیبی اطلاق میشود که در آن شخص ثالث موافقت میکند که هزینههای قانونی مربوط به یک پرونده را در ازای پرداخت بیشتر بعداً متقبل شود. به بیان ساده، نه شاکی و نه موسسات حقوقی نباید هزینه تامین مالی دعوی را متقبل شوند. در عوض، سرمایه گذاران شخص ثالث تخصصی وجود دارند که با پرداخت هزینه های قانونی در هنگام رسیدگی به پرونده، پول سرمایه گذاری می کنند. در پایان پرونده، اگر طرف مورد حمایت سرمایه گذار برنده شود، سرمایه گذاران سود خود را از پول تسویه دریافتی دریافت می کنند. از سوی دیگر، اگر طرفی که سرمایهگذار از آن حمایت میکند ضرر کند، سرمایهگذاران باید زیانها را بدون مراجعه شاکی یا شرکت حقوقی یادداشت کنند.
مزایای تامین مالی دعوی قضایی
برخی از مزایای عمده تامین مالی دعوی قضایی در زیر ذکر شده است.
- بازده بالا : امور مالی دعوی قضایی بازده بسیار بالایی را برای سرمایه گذاران فراهم می کند. به همین دلیل است که این رشته مورد علاقه سرمایه گذاران نهادی مانند بانک های سرمایه گذاری بوده است. اخیراً، سرمایهگذارانی مانند صندوقهای تامینی نیز به تامین مالی دعوی قضایی علاقه نشان دادهاند. این بازده بالا در درجه اول به دلیل سرمایه گذاری پایین مورد نیاز در مقایسه با بازده بالا است. اگر هر شرکتی مجرم شناخته شود، دادگاه ها اغلب آنها را به پرداخت خسارت سنگین محکوم می کنند. به سرمایه گذاران درصدی از تسویه نهایی پرداخت می شود. در نتیجه، سرمایه گذاران اغلب با چندین برابر سرمایه گذاری اولیه ای که انجام داده بودند، به پایان می رسند. فقط در مواردی که زمان دادرسی بسیار کم است و برد قطعی است، بازده کمتر است. همچنین، ریسک موجود در امور مالی دعوی قضایی در مقایسه با سایر طبقات سرمایه گذاری کمتر است.
- با سایر سرمایه گذاری ها مرتبط نیست : از دیدگاه سرمایه گذار، امور مالی دعوی قضایی سرمایه گذاری خوبی است زیرا به هیچ چرخه تجاری مربوط نمی شود. از این رو، در طول رکود اقتصادی، زمانی که بقیه سرمایهگذاریها از ارزش خود کاسته میشوند، به نظر میرسد که تامین مالی دعوی قضایی تحت تأثیر قرار نگیرد. در واقع، در دوران رکود اقتصادی، تعداد ورشکستگی ها افزایش می یابد. در نتیجه، دعوی قضایی بیشتری وجود دارد که منجر به سود بیشتر برای سرمایه گذاران می شود. به همین دلیل است که سرمایه گذاران ماهر شروع به پوشش پرتفوی خود با کمک امور مالی دعوی کرده اند.
- دسترسی به سیستم قضایی : امور مالی دعاوی از دیدگاه مصرف کننده نیز خبر خوبی است. این به این دلیل است که امور مالی دادرسی تضمین می کند که همه به عدالت دسترسی دارند. از این رو، حتی اگر یک فرد فقیر پرونده خوبی داشته باشد، وکلا می توانند این پرونده ها را با کمک یک سرمایه گذار انجام دهند. ترس از دادخواهی تضمین می کند که سازمان ها فرآیندهایی را ایجاد می کنند که قوی هستند و در نتیجه از ایجاد ناراحتی برای جامعه مصرف کننده جلوگیری می کنند.
- بازار ثانویه : در نهایت، امور مالی دعوی قضایی یک طبقه دارایی غیر نقدشونده نیست. از آنجایی که تعدادی سرمایه گذار وجود دارند که چنین دارایی هایی را خریداری می کنند، امکان انحلال سرمایه گذاری وجود دارد. این به این معنی است که سرمایهگذار A میتواند سهام خود را در یک مورد خاص به سرمایهگذار B بفروشد. این امر به سرمایهگذاران آرامش میدهد. بد نیست بدانید که اگر این پرونده خیلی طولانی شود، سرمایه گذاران می توانند با یافتن خریدار دیگری وجوه خود را بازیابی کنند.
معایب تامین مالی در دعاوی
منتقدان تامین مالی دعوی حقوقی چند مضرات این ترتیب را برجسته کرده اند. موارد مشابه در زیر ذکر شده است:
- افزایش مقررات : تنها مشکل تامین مالی دعوی قضایی افزایش مقررات است. اکثر ایالت های آمریکا افشای هر گونه منافع مالی دعوی قضایی درگیر را اجباری می کنند. چندین سطح از قوانین ایالتی و فدرال وجود دارد که شرکت های مالی و شرکت های حقوقی باید از آنها پیروی کنند. از این رو، هزینه و تلاشی که در هنگام استفاده از امور مالی دعوی قضایی انجام می شود، ناچیز نیست.
- محدودیتها : در بسیاری از ایالتها، محدودیتهایی در مورد اینکه چه کسی میتواند تامین مالی دعوی قضایی را تامین کند، وجود دارد. این محدودیت ها به دلیل قانونی است که تقسیم درآمدهای قانونی را با افرادی که وکیل نیستند غیرقانونی می کند. در چنین مواردی، صندوق های تامینی و بانک ها باید سرمایه گذاری های خود را از طریق یک شرکت حقوقی هدایت کنند.
نکته اصلی این است که تامین مالی دعاوی حقوقی در اینجا باقی مانده است. در سال 2017، کل این بخش بیش از 10 میلیارد دلار ارزش داشت. سرمایه های زیادی برای استفاده از این فرصت ایجاد شده است. برآوردها حاکی از آن است که بیش از 2 میلیارد دلار در این صندوق ها مستقر شده است. از این رو، حتی با وجود همه مقررات درگیر، انتظار می رود تجارت تامین مالی دعاوی در سال های آینده شاهد رونق بزرگی باشد.
بدون نظر