Lyft یکی از مشهورترین تک شاخ های تکنولوژی در جهان است. در مورد عرضه اولیه اولیه Lyft، سر و صدای زیادی در بازار وجود داشت. به همین دلیل است که این شرکت توانسته است ارزشی نزدیک به 24 میلیارد دلار به دست آورد. این ارزیابی نجومی در حالی است که این شرکت اعلام کرده در سال گذشته بیش از 900 میلیون دلار زیان را ثبت کرده است. Lyft هرگز در تاریخ خود سودی ثبت نکرده است. در طول سال 2018، این شرکت یک جریان نقدی منفی 350 میلیون دلاری ایجاد کرد. این حقایق باعث توقف انبوهی از سرمایه گذارانی نشده است که برای خرید سهام Lyft به امید اینکه اپل یا مایکروسافت بعدی باشد، صف می کشند.
از آنجایی که وضعیت مالی Lyft وقتی از دیدگاه سنتی مورد بررسی قرار میگیرد، بسیار چشمگیر است، بسیاری از منتقدان با این دیدگاه موافق نیستند. در واقع، آنها کاملا برعکس اعتقاد دارند. آنها معتقدند که IPO Lyft به طرز وحشتناکی بیش از حد ارزش گذاری شده است. در این مقاله، نگاهی به برخی از استدلالهایی خواهیم داشت که از این تصور که Lyft بیش از حد قیمت است حمایت میکند.
Lyft ارزش پیشنهادی منحصر به فردی ندارد
بسیاری از سرمایه گذاران بر این باورند که Lyft بیش از حد قیمت گذاری شده است زیرا شرکت ارزش پیشنهادی منحصر به فردی ندارد. به معنای واقعی کلمه هیچ تفاوتی بین خدماتی که ارائه می دهد و اوبر انجام می دهد وجود ندارد. از این رو، در دراز مدت، دلیلی وجود ندارد که مشتریان به Lyft وفادار باشند.
مشکل عدم تمایز رقابتی این است که منجر به جنگ قیمت می شود. در مورد شرکت هایی مانند اوبر و لیفت، آنها در حال حاضر در میانه جنگ قیمت هستند. هر دو شرکت به دلیل کمبود قدرت قیمت گذاری ضرر می کنند. بعید است که این وضعیت در آینده نزدیک تغییر کند. بنابراین، جریان های نقدی منفی ممکن است گذرا نباشند. بلکه ممکن است یک ویژگی دائمی این شرکت باشند که آن را به شرط بدی برای سرمایه گذاران آگاه به ارزش تبدیل می کند.
سرمایه گذاران محافظه کار هیچ راهی را نمی بینند که شرکت از طریق آن بتواند این وضعیت را تغییر دهد. از این رو، آنها بر این باورند که بازی فقط تا زمانی ادامه خواهد داشت که یافته ها ادامه داشته باشد. آنها نمیخواهند افرادی باشند که وقتی موسیقی متوقف میشود، بد را نگه دارند!
IPO خروجی برای سرمایه گذاران استراتژیک است
سرمایهگذاران خردهپای ساده، هیاهویی را که بانکداران سرمایهگذاری ایجاد میکنند، میخرند. بسیاری از سرمایه گذاران واقعاً معتقدند که در طبقه همکف یک شرکت فناوری بزرگ وارد می شوند. آنها بر این باورند که Lyft اپل یا مایکروسافت بعدی خواهد بود و ارزش سرمایه گذاری آنها سر به فلک می کشد.
با این حال، هیچ چیز نمی تواند دور از حقیقت باشد. واقعیت این است که اکثر سرمایه گذاران خرده فروشی در طبقه همکف وارد نمی شوند. در عوض، آنها یک گزینه خروج برای سرمایه گذارانی هستند که در واقع در طبقه همکف وارد شده اند.
تفاوت های زیادی در نحوه رشد شرکت هایی مانند اپل و مایکروسافت و روشی که Lyft در حال رشد است وجود دارد. اپل و مایکروسافت برای افزایش سرمایه مجبور شدند خیلی زود لیست کنند. اکثر سرمایه گذاران نام این شرکت ها را در زمان عرضه در بورس نشنیده بودند. با این حال، Lyft در حال حاضر یک شرکت بسیار محبوب است. در بورس فهرست نشده است زیرا تاکنون مبالغ هنگفتی از بازار سرمایه خطرپذیر بسیار توسعه یافته جمع آوری کرده است.
از این رو، سرمایه گذاران سرمایه گذاری خطرپذیر افرادی هستند که در واقع در طبقه همکف وارد می شوند. سرمایه گذارانی که اکنون سهام Lyft را می خرند، راه خروجی را برای این سرمایه گذاران استراتژیک فراهم می کنند. وقتی صحبت از سرمایه گذاری می شود، قانون بسیار ساده است. “اگر معروف است، احتمالاً یک جواهر پنهان نیست.”
شواهد تجربی
سرمایه گذارانی که به داستان مایکروسافت یا اپل معطل هستند، از تعصبات گذشته رنج می برند. این بدان معناست که آنها به آینه عقب نگاه می کنند و معتقدند که مایکروسافت و اپل به راحتی قابل تشخیص هستند. واقعیت این است که اینها تنها شرکتهای فناوری نبودند که در آن زمان فهرست شدند. زندگی Pets.com بسیار دیگری وجود دارد که هیچ پولی برای سرمایه گذاران به دست نیاورده است. eBay و Amazon دو تا از داغترین استارتآپهای فناوری در زمان خود در نظر گرفته میشدند. هر دوی آنها برابر به حساب می آمدند. با این حال، اکنون حدود 15 سال بعد، آمازون حداقل ده برابر اندازه eBay است. واقعیت این است که اطلاعات بسیار کمی وجود دارد که سرمایه گذار را قادر می سازد بین آمازون و eBay تفاوت قائل شود.
سابقه شواهد تجربی کاملاً واضح است. شرکت های فناوری نیز مانند سایر شرکت ها هستند. این بدان معنی است که آنها نیز با همان شانس شکست روبرو هستند. از این رو، منصفانه است که بگوییم شانس ها در برابر Lyft انباشته شده است.
مسائل کارگری
هم Uber و هم Lyft از یک خلأ قانونی استفاده می کنند که به آنها اجازه می دهد رانندگان را به عنوان پیمانکار و نه به عنوان کارمند لیست کنند. این شکاف به این شرکت ها کمک می کند تا در هزینه های زیادی صرفه جویی کنند زیرا مجبور نیستند مزایا یا حتی حداقل دستمزد را به رانندگان بپردازند. این باعث می شود تعداد انگشت شماری از سرمایه گذاران و کارمندان 24 میلیارد دلار تقسیم کنند، در حالی که هزاران راننده ای که این شرکت ها دارند به حاشیه رانده شده اند. بعید است که این برای مدت طولانی ادامه یابد. این فقط یک مسئله زمان است که تنظیم کننده ها در سراسر جهان به این بی نظمی توجه جدی کنند و قوانین کار را اجرا کنند. اگر این اتفاق بیفتد، مدل تجاری شرکت یک شبه غیرقابل دوام خواهد شد.
نکته اصلی این است که سرمایه گذاران واقعا مطمئن نیستند که آیا شرکت هایی مانند Lyft و Uber کسب و کارهای غیرقابل دوام هستند یا خیر. برخی بر این باورند که این شرکت ها آنقدر بودجه دارند که فقط به بلندمدت فکر می کنند و سوزاندن نقدی کوتاه مدت را نادیده می گیرند. این بحث احتمالا برای مدتی ادامه خواهد داشت و قیمت سهام لیفت بهترین فشارسنج برای سنجش اینکه کدام گروه از سرمایه گذاران برنده هستند خواهد بود.
بدون نظر