مدیران اقتصاد مدیریتی را مطالعه می کنند زیرا به آنها بینشی می دهد تا بر عملکرد سازمان حاکم شود. اگر مدیر از اصول قابل اعمال در رفتار اقتصادی به طور معقول استفاده کند، منجر به عملکرد روان سازمان خواهد شد.
اقتصاد مدیریت یک علم است
اقتصاد مدیریت یک رشته تحصیلی ضروری است. می توان آن را به علم تشبیه کرد به این معنا که معیارهای علم بودن را به این معنا برآورده می کند:
- علم مجموعه ای منظم از دانش است. مبتنی بر مشاهده روشمند است. اقتصاد مدیریتی همچنین علم تصمیم گیری با توجه به منابع کمیاب با کاربردهای جایگزین است. مجموعه ای از دانش است که محیط داخلی و خارجی را برای تصمیم گیری تعیین یا مشاهده می کند.
- در علم هر نتیجه ای پس از آزمایش مداوم به دست می آید. در اقتصاد مدیریتی نیز سیاستها پس از آزمونهای مداوم و دنبالهروی صورت میگیرد. اگرچه محیط اقتصادی متشکل از متغیر انسانی است که غیرقابل پیشبینی است، بنابراین سیاستهای اتخاذ شده سختگیرانه نیستند. اقتصاددان مدیریتی با استفاده از تجربیات و مشاهدات ارزشمند گذشته خود تصمیم می گیرد.
- اصول علم به طور جهانی قابل اجرا هستند. به طور مشابه، سیاستهای اقتصاد مدیریتی نیز تا حدی، اگر نه به طور کامل، قابل اجرا هستند. بسته به موقعیت و نگرش افراد نسبت به آن موقعیت های خاص، سیاست ها باید هر از چندگاهی تغییر کند. خطمشیها بهطور جهانی قابل اجرا هستند، اما اصلاحات دورهای لازم است.
اقتصاد مدیریت نیازمند هنر است
اقتصاددان مدیریتی باید هنر استفاده از توانایی، دانش و درک خود را برای دستیابی به هدف سازمانی داشته باشد. اقتصاددان مدیریتی باید هنر داشته باشد که دانش نظری خود را در مورد عناصر محیط اقتصادی عملی کند.
اقتصاد مدیریتی برای اداره سازمان
اقتصاد مدیریتی به مدیریت در تصمیم گیری کمک می کند. این تصمیمات مبتنی بر منطق اقتصادی است و در فضای اقتصادی موجود معتبر است.
اقتصاد مدیریتی در تخصیص بهینه منابع مفید است
منابع با استفاده های جایگزین کمیاب هستند. مدیران باید از این منابع محدود به نحو مطلوب استفاده کنند. هر منبع چندین کاربرد دارد. این مدیر است که با دانش خود از اقتصاد تصمیم می گیرد که کدام یک از منابع برتر استفاده کند.
اقتصاد مدیریت دارای مولفه های اقتصاد خرد است
مدیران محیط داخلی سازمان را مطالعه و مدیریت می کنند و برای عملکرد سودآور و بلندمدت سازمان تلاش می کنند. این جنبه به مطالعه اقتصاد خرد اشاره دارد. اقتصاد مدیریتی به مشکلاتی می پردازد که هر سازمان با آن مواجه است مانند هدف اصلی سازمان، تقاضا برای محصول آن، تعیین قیمت و خروجی سازمان، کالاهای جایگزین و مکمل موجود، عرضه نهاده ها و مواد خام، مصرف کنندگان هدف یا بالقوه. از محصولاتش و غیره
اقتصاد مدیریت دارای مولفه های اقتصاد کلان است
هیچ یک از سازمان ها به صورت مجزا کار نمی کنند. آنها تحت تأثیر محیط خارجی اقتصاد که در آن فعالیت می کند مانند سیاست های دولت، سطح عمومی قیمت ها، سطح درآمد و اشتغال در اقتصاد، مرحله چرخه تجاری که اقتصاد در آن در حال فعالیت است، نرخ ارز، تراز پرداخت ها، هزینه های عمومی قرار دارند. الگوهای پس انداز و سرمایه گذاری مصرف کنندگان، شرایط بازار و غیره. این جنبه ها به اقتصاد کلان مربوط می شود.
اقتصاد مدیریت ماهیتا پویا است
اقتصاد مدیریتی با انسان ها (مانند منابع انسانی، مصرف کنندگان، تولیدکنندگان و غیره) سروکار دارد. ماهیت و نگرش از فردی به فرد دیگر متفاوت است. بنابراین برای کنار آمدن با پویایی و سرزندگی، اقتصاد مدیریتی نیز در یک دوره زمانی تغییر می کند.
بدون نظر