اقتصاد مدیریتی با تخصیص منابع کمیاب به نحوی سروکار دارد که هزینه را به حداقل برساند. همانطور که قبلاً بحث کردیم، اقتصاد مدیریت با اقتصاد خرد و اقتصاد کلان متفاوت است.
اقتصاد مدیریتی دامنه محدودتری دارد – در واقع مسائل مدیریتی را با استفاده از اقتصاد خرد حل می کند. هر جا که منابع کمیاب وجود داشته باشد، اقتصاد مدیریتی تضمین می کند که مدیران تصمیمات موثر و کارآمدی را در مورد مشتریان، تامین کنندگان، رقبا و همچنین درون سازمان اتخاذ می کنند. واقعیت کمبود منابع سه سوال اساسی را به وجود می آورد:
- چه چیزی تولید کنیم؟
- چگونه تولید کنیم؟
- برای چه کسی تولید کنیم؟
برای پاسخ به این سؤالات، یک شرکت از اصول اقتصاد مدیریتی استفاده می کند .
اولین سوال مربوط به این است که چه کالاها و خدماتی باید تولید شوند و در چه مقدار/مقداری . مدیران برای تصمیم گیری در این مورد از نظریه تقاضا استفاده می کنند. تئوری تقاضا رفتار مصرف کننده را با توجه به نوع خریدی که می خواهند در حال حاضر و آینده انجام دهند را بررسی می کند. عوامل مؤثر بر خرید و مصرف یک کالا یا خدمات خاص؛ تأثیر تغییر در این عوامل بر تقاضای آن کالا یا خدمات خاص؛ و کالاها یا خدماتی که مصرف کنندگان ممکن است در آینده نخرند و مصرف نکنند. به منظور تصمیم گیری در مورد میزان کالاها و خدمات تولیدی، مدیران از روش های پیش بینی تقاضا استفاده می کنند.
سوال دوم به نحوه تولید کالا و خدمات مربوط می شود مربوط می شود. اکنون شرکت باید از بین روش های مختلف تولید یکی را انتخاب کند. باید در مورد خرید مواد اولیه، تجهیزات سرمایه ای، نیروی انسانی و … تصمیم گیری کند. مدیران می توانند از ابزارهای مختلف اقتصاد مدیریتی مانند تحلیل تولید و هزینه (برای استخدام و کسب نهاده ها)، روش های ارزیابی پروژه (برای تصمیم گیری های سرمایه گذاری بلندمدت) استفاده کنند. ) و غیره برای گرفتن این تصمیمات حیاتی.
سوال سوم این است که چه کسی باید کالاها و خدمات تولید شده توسط شرکت را مصرف و ادعا کند . به عنوان مثال، شرکت باید تصمیم بگیرد که بازار داخلی یا خارجی آن بازار خاص است؟ باید بازار را تقسیم بندی کند. باید تجزیه و تحلیل کاملی از ساختار بازار انجام دهد و بنابراین بسته به نوع بازار تصمیمات قیمت و خروجی را اتخاذ کند.
اقتصاد مدیریتی به تصمیم گیری کمک می کند زیرا شامل تفکر منطقی است. علاوه بر این، مدیران با مطالعه مدل های ساده می توانند با موقعیت های پیچیده تر و کاربردی تر برخورد کنند. همچنین، یک رویکرد کلی اجرا شده است.
اقتصاد مدیریتی تصویر وسیع تری از شرکت ارائه می دهد، به عنوان مثال، با سؤالاتی از جمله اینکه شرکت چیست، اهداف شرکت چیست و چه نیروهایی شرکت را به سمت سود و دوری از سود سوق می دهند، سروکار دارد. به طور خلاصه، اقتصاد مدیریت بر شرکت، تصمیمات مربوط به تک تک شرکت ها و محیطی که شرکت در آن فعالیت می کند، تأکید دارد. به موضوعات کلیدی می پردازد، از جمله اینکه چه شرایطی برای ورود و خروج بنگاه ها در بازار مناسب است، چرا افراد در برخی مشاغل حقوق خوبی دریافت می کنند و در مشاغل دیگر چندان خوب نیستند و غیره. اقتصاد مدیریتی یک ابزار منطقی و تحلیلی عالی است.
اقتصاد مدیریتی نه تنها برای سازمانهای تجاری سودآور، بلکه برای سازمانهای غیرانتفاعی مانند بیمارستانها، مدارس، سازمانهای دولتی و غیره نیز کاربرد دارد.
بدون نظر