در مقاله قبلی در مورد مفهوم تئوریک تامین مالی خرد خواندیم. این مفهوم نظری به سازمان های مالی بزرگ جهان فروخته شده است که میلیاردها دلار برای گسترش دامنه تامین مالی خرد سرمایه گذاری کرده اند. تامین مالی خرد اکنون بخش عمده ای از اقتصادهای فقیر از بولیوی گرفته تا بوسنی و بنگلادش را تشکیل می دهد.
با این حال، به نظر می رسد واقعیت تامین مالی خرد دقیقا برعکس است. بیشتر مطالعاتی که مملو از تمجید از مفهوم تامین مالی خرد بود، توسط شرکت هایی انجام شد که خودشان کسب و کار تامین مالی خرد را دنبال می کردند. نیازی به گفتن نیست که این مطالعات دارای منافع خاص بودند و می خواستند تا مالی خرد را بهتر از آنچه هست جلوه دهند. بنابراین، هنگامی که مطالعات بی طرفانه انجام شد، بسیاری از مسائل مربوط به تامین مالی خرد کشف شد. به نظر میرسید که تامین مالی خرد در واقع بدهکار فقرا و ثروتمند کردن شرکتها است و کل مدل برد-برد یک فریب است.
در این مقاله، انتقاداتی را که توسط برخی از بزرگترین منتقدان تامین مالی خرد وارد شده است را بررسی خواهیم کرد:
نه برای اهداف سازنده
مطالعات انجام شده برای بررسی تاثیر واقعی تامین مالی خرد نشان داد که بیشتر وام هایی که داده می شد برای اهداف تولیدی استفاده نمی شد. بنابراین، اگرچه هدف از وامها، راهاندازی بنگاههای خرد بود، اما تعداد بسیار کمی از افرادی که وام گرفته بودند، از آن برای این منظور استفاده کردند. در عوض، این پول برای تأمین هزینه های مصرفی مانند ازدواج یا مسائل پزشکی استفاده می شد. شرکتهای تامین مالی خرد مکانیسمی برای اطمینان از اینکه پولی که وام داده شده برای هدف مورد نظر استفاده میشود، ایجاد نکرده بودند. علاوه بر این، شرکتهای تامین مالی خرد نیز وامهای مصرفی زیادی میدادند. بخش بزرگی از وام های داده شده در واقع وام های مالی مصرف کننده برای کمک به خرید تلفن های همراه و سایر ابزارهای الکترونیکی بود.
بنابراین، مدل تامین مالی خرد شروع به شبیه به مدل subprime کرد. افراد زیر خط فقر برای مصارف مصرفی پول قرض می کردند و به نظر نمی رسید منبع درآمدی برای بازپرداخت آن داشته باشند! به نظر می رسید که هدف کاهش فقر با مارپیچ بدهی جایگزین شده است، که بسیاری از وام گیرندگان خود را در آن یافتند. آنها پول بیشتری قرض می کردند تا از پرداخت وام های قدیمی عقب نمانند.
نرخ بهره ربوی
تامین مالی خرد یک نوآوری مهم نامیده می شد زیرا ظاهرا راهی برای انگیزه سود و همچنین دلیل اجتماعی برای همزیستی ایجاد کرده بود. با این حال، زمانی که مطالعاتی که ماهیت واقعی فعالیت های تامین مالی خرد را نشان می دهد، اینطور به نظر نمی رسید.
نرخ های مالی خرد با نرخ بهره متوسط 23 درصد در سال ارائه شد! این بدان معناست که شرکتهای تامین مالی خرد صرفاً از نبود مقررات نرخ بهره در کشورهای در حال توسعه استفاده میکنند و پول را با نرخهای بهره بسیار بالا وام میدهند. مطالعات نشان داد که بیش از 50 درصد از درآمد قابل تصرف خانوارهای فقیر فقط برای پرداخت بهره بدهی استفاده می شود. پس بازپرداخت اصل وام و بستن وام، فکری دور از ذهن بود!
تقاضا برای کالاها و خدمات افزایش نیافته است
اساس مدل تامین مالی خرد این بود که شرکت های خرد به کاهش فقر کمک می کنند. با این حال، مطالعات نشان داده است که کل ایده شرکت های خرد در نهایت با شکست مواجه شده است. بنگاه های خرد پتانسیل افزایش عرضه کالا را دارند. با این حال، این به طور خودکار تقاضاهای جدیدی برای کالاها یا خدمات تولید شده ایجاد نمی کند. در بیشتر اقتصادها، تقاضا نسبتاً راکد است. از این رو، هنگامی که تولید بیشتری صورت می گیرد، تقاضا به سادگی در بین بسیاری از شرکت ها پخش می شود. تعداد زیادی از آنها را ورشکست می کند، زیرا عرضه بیش از حد باعث کاهش قیمت ها می شود و به حاشیه سود تجار کوچک می خورد.
مشوق های مدیریتی
مدیریت ارشد بسیاری از این مؤسسات مالی خرد صرفاً می خواستند شرکت را بزرگتر و بزرگتر جلوه دهند. آنها انگیزه های پنهان شخصی خود را داشتند. اگر می توانستند کسب و کار را بزرگتر از آنچه که بود جلوه دهند، می توانستند بسته های دستمزد سنگینی را که دریافت می کردند توجیه کنند. همچنین، آنها می توانند واگذاری گزینه های سهام کارکنان را که می توانند در طول فرآیند IPO پول نقد کنند، در نتیجه میلیون ها دلار را توجیه کنند.
بنابراین، مدیریت شرکت های تامین مالی خرد شروع به افزایش اعتبار کرد که قبلاً در این بازارها دیده نشده بود. وام های خرد با نرخ 60 درصد در سال رشد می کردند، یعنی هر دو سال بیش از سه برابر می شدند! در گذشته بیشتر وام های جدید به همان وام گیرندگان داده شد، یعنی وام هایی برای خدمات دهی به وام های قبلی داده شد. بنابراین، بسیاری از این وامها احتمالاً در لحظه تحریم به داراییهای غیرجاری ختم میشوند. با این حال، مدیریت این وامها را به خوبی میدانست که چگونه ممکن است به پایان برسد.
انگیزه های سیاسی
بسیاری از منتقدان ادعا می کنند که بزرگترین سازمان های سرمایه داری در جهان از ایده تامین مالی خرد با انگیزه های سیاسی حمایت می کنند. تامین مالی خرد مسئولیت را از دوش دولت منحرف می کند. دولت دیگر ملزم به ارائه آموزش و فناوری بهتر به فقرا نیست. در عوض، تمرکز بر کارآفرینی فردی است که فقط خوداشتغالی در کارهای کوچک است. همچنین توجه اتحادیه های کارگری و قوانین کار را از بین می برد و به سرمایه داران اجازه می دهد تا تجارت خود را بدون مانع انجام دهند!
بنابراین ثابت شده است که تامین مالی خرد از نظر اقتصادی غیر قابل دوام است. اکثر مؤسسات مالی خرد که در سال 2010 رونق داشتند، اکنون با زیان مواجه هستند. با این حال، فقط زمان نشان می دهد که آیا این پایان است یا اینکه آیا پیچ دیگری در این داستان مالی خرد وجود دارد؟
بدون نظر