جامعه بدون نقد جدیدترین واژه مهم در امور مالی جهانی است. در حال حاضر تنها 15 تا 20 درصد پول جهان به صورت اسکناس وجود دارد . این خودش یک پوچ است. با این حال، بسیاری از بانک های مرکزی و دولت ها در سراسر جهان متعهد شده اند که درصد نقدینگی را به صفر برسانند. این بدان معناست که اسکناس‌های اولیه ارز قابل بازخرید برای طلا بودند. این استاندارد طلا بود. در مرحله بعد، اسکناس های ارز را می توان برای اسکناس های ارز دیگر بازخرید کرد و آن را به استاندارد کاغذ تبدیل کرد. استاندارد بعدی رسانه دیجیتال است که در آن پول دیجیتال تنها پول خواهد بود. پول دیگر چیزی ملموس نخواهد بود. در عوض، به سادگی خیالی خواهد بود، یعنی پول فقط در دنیای مجازی وجود خواهد داشت.

مانند حذف استاندارد طلا، این حرکت پیامدهای بسیار طولانی مدتی خواهد داشت. ما حتی نمی توانیم تصور کنیم که این ممکن است در آینده به چه چیزی منجر شود. با این حال، عمل ممنوعیت نقدینگی تقریباً کنترل کاملی را برای دولت فراهم می کند، که دستور العملی برای فاجعه است.

در این مقاله به نقد مفهوم جامعه بدون نقد می پردازیم. ما تلاش خواهیم کرد تا بفهمیم اگر پرداخت های دیجیتال جایگزین پول نقد شود، چه مشکلی پیش می آید.

مشکل پول نقد

دولت ها ادعا می کنند که پول نقد تهدیدی در دست افراد اشتباه است. فعالیت های تروریستی، جعل و غیره همگی با پول نقد تامین می شوند. این واقعا درست است. با این حال، این انگیزه واقعی در پس معرفی یک جامعه بدون پول نقد نیست. برای درک انگیزه های واقعی، باید کمی بدبین باشیم. ما باید فرض کنیم که دولت فقط برای منافع شخصی کار می کند و نه برای بهبود مردم عادی. از این رو، از نظر منافع شخصی، پول نقد در دست مردم بد است. این به این دلیل است که از آنجایی که پول نقد غیرقابل ردیابی است، درجاتی از آزادی را برای مردم فراهم می کند. اگر همه پول به یک رسانه دیجیتال تبدیل شود و بتواند توسط دولت مالیات بگیرد، آنگاه این آزادی حذف خواهد شد.

مزایای یک جامعه بدون پول نقد

بیایید درک کنیم که جوامع بدون نقد چگونه به نفع منافع خود خواهند بود. به خاطر داشته باشید که اینها منافعی برای افراد عادی نیست. در عوض، اینها مشکلاتی است که مردم عادی با آن مواجه خواهند شد. مشکلات مردم عادی منافعی برای این منافع است.

 

  • تحمیل مالیات: در سیستم کنونی، دولت نمی تواند مالیات زیادی وضع کند. این به این دلیل است که مردم ابزاری برای فرار از این مالیات دارند. بنابراین، مالیات ها باید منطقی شوند. با این حال، با توجه به بدهی های عظیمی که همه دولت های جهان با آن مواجه هستند، این یک واقعیت شناخته شده است که اگر این اقتصادها مجبور به سرپا ماندن باشند، مالیات ها باید به هر طریقی افزایش یابد. اگر تمام پول های دنیا دیجیتالی باشد، همان منبع یعنی بانک ها را دارد. این امر مالیات بر درآمد را در خود منبع ممکن، آسان و بسیار راحت می کند. این به عنوان یک مالیات معتدل آغاز خواهد شد که مورد پسند مردم قرار خواهد گرفت. با این حال، افزایش بدهی، افزایش مالیات را به یک ضرورت تبدیل می کند. از آنجایی که تمام پول دیجیتال خواهد بود، هیچ راهی برای فرار مالیاتی وجود نخواهد داشت. 

     

  • نرخ های بهره منفی: اقتصادهای غربی برای مدت بسیار طولانی نرخ بهره را نزدیک به صفر نگه داشته اند. این بدان معناست که حرکت بعدی حرکت به سمت قلمرو منفی خواهد بود. این بدان معناست که افرادی که پول نقد در بانک ها نگهداری می کنند درصدی از آن را از دست خواهند داد. این برعکس به دست آوردن پول در قالب بهره خواهد بود. نرخ بهره منفی تقریباً قطعی است. با این حال، آنها فقط در صورتی می توانند اخذ شوند که تمام پول دیجیتال باشد. اگر پول دیجیتال نباشد، مردم می توانند به سادگی پول خود را برداشت کنند تا از این مالیات اجتناب کنند. 

     

  • محرک بازار: مصرف کنندگان مجبور خواهند شد پس اندازهای خود را به نام محرک بازار هدر دهند. بانک ها از هر پولی که خرج نمی شود مالیات خواهند گرفت. از این رو، تمرکز سیستماتیک بر مصرف آشکار به جای پس انداز خواهد بود. 

     

  • بانک ها حذف شده اند: سیستم بانکداری مدرن یک طرح پونزی است. اگر همه می خواستند پول خود را به یکباره برداشت کنند، سیستم فقط از بین می رفت. با این حال، از آنجایی که پس از دیجیتالی شدن پول، برداشت پول به سادگی غیرممکن خواهد بود، کلاهبرداری به سیستم تبدیل خواهد شد! اجراهای بانکی غیرممکن خواهد شد. 

مشکل

طرح تبدیل جهان به یک اقتصاد بدون پول نقد آنقدرها هم که به نظر می رسد بی اشتباه نیست. حفره های آشکاری در برنامه وجود دارد.

 

  • چه کسی پول نقد دارد؟ اولاً طبقه فقیر و متوسط ​​پول نقد زیادی ندارند. این ثروتمندان هستند که ذخایر پول نقد دارند. اینها از آن دسته افرادی هستند که می توانند نفوذ سیاسی را بخرند و کل فرآیند دیجیتالی شدن را از مسیر خارج کنند. 

     

  • جنگ در برابر پس انداز: ثانیاً، اقتصاد بدون پول نقد، جنگ با پس انداز است. اگر مردم نتوانند پول خود را پس انداز کنند، نمی توانند حوادث نامشخصی مانند بیماری، بلایای طبیعی و غیره را از بین ببرند. 

     

  • جنگ علیه کارآفرینی: پس انداز مردم بعداً در سرمایه گذاری های کارآفرینی سرمایه گذاری می شود. این سرمایه‌گذاری‌ها همان چیزی هستند که امکان تحرک اجتماعی رو به بالا را زنده نگه می‌دارند و اساس سرمایه‌داری را تشکیل می‌دهند. اگر جامعه بدون پول نقد مانع رشد کارآفرینی می شود، صرف نظر از اینکه چقدر مزایای دیگری ارائه می دهد، ارزش آن را ندارد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *