مدل های تنزیل سود تقسیمی بر اساس فرض رشد ثابت یا خطی است. با این حال، نگاهی صرف به داده های تجربی ثابت می کند که در واقعیت چنین نیست. رشد تقریبا هرگز خطی یا ثابت نیست. در واقع، در مدیریت استراتژیک، مفهوم چرخه عمر محصول یا شرکت آموزش داده می شود که در آن مراحل رشد متعددی وجود دارد. طعنه آمیز خواهد بود اگر مربیان مدیریت در حین ساختن شرکت ها، فلسفه مراحل چندگانه رشد را موعظه کنند اما در حین ارزش گذاری آنها از فرض رشد ثابت استفاده کنند. بنابراین درک مراحل مختلف رشد و همچنین مدل ارزش گذاری که باید در هر مرحله مورد استفاده قرار گیرد، مهم است.
فاز 1: فاز رشد اولیه:
این مرحله ای است که شرکت به تازگی به وجود آمده است یا محصول، بازار یا فناوری جدیدی را کشف کرده است که اساس رشد فوق العاده در سال های آینده را تشکیل می دهد. مشخصه این مرحله سود بالاست که ناشی از حاشیه سود بالاست. همچنین، از آنجایی که شرکت در حال تجربه رشد چشمگیر است، باید ظرفیت بیشتری ایجاد کند. این نیاز به سرمایه گذاری اولیه دارد و جریان نقدی آزاد تولید شده توسط شرکت منفی است. بنابراین، سود پرداختی نزدیک به صفر است، حتی اگر بازدهی که سهامداران سهام به دست می آورند بالاتر از نرخ بازده مورد انتظار آنها باشد.
مدل ارزش گذاری مناسب: از آنجایی که شرکت در مراحل اولیه قرار دارد و احتمال افزایش و کاهش رشد در چند سال آینده وجود دارد، باید از مدل تنزیل سود سه مرحله ای برای محاسبه دقیق این تغییرات در فرآیند ارزش گذاری استفاده شود.
فاز 2: فاز انتقال:
مرحله گذار زمانی اتفاق می افتد که محصول، بازار یا فناوری معرفی شده توسط شرکت دیگر نوآورانه نباشد. مشتریان به محصول عادت کرده اند و رقابت نیز افزایش یافته است. بنابراین شرکت در این مرحله رشد کمی پایین تری را تجربه می کند.
مشخصه این مرحله درآمدهایی است که هنوز بالاتر از حد متوسط هستند اما در حال کاهش هستند. این کاهش سود ناشی از کاهش حاشیه سود در نتیجه افزایش رقابت است. با این حال، در عین حال، شرکت نیازی به هجوم انبوه منابع سرمایه ندارد، زیرا بازار در حال نزدیکتر شدن به اشباع است و هزینه سرمایه زیادی مورد نیاز نیست. از این رو، جریان نقدی آزاد از حقوق صاحبان سهام ممکن است نزدیک به صفر یا حتی اندکی مثبت باشد.
با این حال، در این مرحله، شرکت ممکن است شروع به پرداخت سود سهام کند، زیرا فرصت های سرمایه گذاری در حال اتمام است. این نیز با کاهش نرخ بازدهی سهامداران مشخص می شود.
مدل ارزشیابی مناسب: از آنجایی که تغییرات زیادی در نرخ رشد شرکت انتظار نمی رود، مدل ارزشیابی مناسب مدل دو مرحله ای خواهد بود. سود سهام را می توان به راحتی برای یک دوره افق معین پیش بینی کرد و ممکن است در مدتی تثبیت شود.
فاز 3: مرحله بلوغ
این مرحله ای است که صنعت به ثبات رسیده است. فرصتهای رشد محدود است و تحکیم از طریق ادغام و تملک صورت میگیرد.
در مرحله، اکثر شرکت ها حاشیه سود ناچیز را تجربه می کنند. با این حال، سود پایدار است و سال به سال به شیوه ای بسیار قابل پیش بینی به جریان خود ادامه می دهد. همچنین از آنجایی که تقریباً هیچ سرمایهگذاری سرمایهای برای انجام وجود ندارد، شرکت جریان نقدی مثبت عظیمی را به حقوق صاحبان سهام تجربه میکند. بیشتر این جریان نقدی به صورت سود سهام به سهامداران پرداخت می شود. با این حال، بازده حقوق صاحبان سهام ارائه شده به سهامداران ممکن است بسیار نزدیک به نرخ بازده مورد نیاز آنها باشد. بنابراین، هیچ بازده غیرعادی در این مرحله انجام نمی شود.
مدل ارزش گذاری مناسب: در این مرحله، مفروضات ساده مدل رشد گوردون برای تقلید از الگوی سود سهامی که توسط شرکت پرداخت می شود، کافی است. از این رو، ارزش گذاری حاصل حتی از این مدل ابتدایی ساده کافی است.
ممکن است شرکت ها لزوماً همه این مراحل را به ترتیب ذکر شده طی نکنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است محصولات جدید و جدیدی پیدا کنند تا خود را برای مدت زمان طولانی تری در مرحله رشد نگه دارند. موردی را در نظر بگیرید که اپل ابتدا آیپاد را معرفی کرد، به دنبال آن آیفون و سپس آیپد را معرفی کرد تا بیش از آنچه هر تحلیلگر انتظار داشت، خود را در مرحله رشد نگه دارد.
بدون نظر