در مقاله قبلی ، در مورد اینکه میانگین هزینه دلاری چیست، یاد گرفتیم. ما همچنین در مورد برخی از مزایایی که این استراتژی ارائه می دهد آشنا شدیم. بسیاری از سرمایه گذاران خرده فروشی موفق از این استراتژی به عنوان مهم ترین عاملی است که در موفقیت آنها نقش داشته است. با این حال، این بدان معنا نیست که میانگین هزینه دلار بدون نقص است. در این مقاله نگاهی دقیق‌تر به برخی از انتقاداتی خواهیم داشت که در این سال‌ها نسبت به میانگین هزینه دلاری وارد شده است .

 

  • فرض ضمنی: فلسفه میانگین گیری هزینه دلار بر این فرض ضمنی کار می کند که در حال حاضر بازار بیش از حد ارزش گذاری شده است. از این رو طی یک دوره زمانی، بازار به نزول خود ادامه خواهد داد و پس از اینکه به پایین ترین حد خود رسید، یک بار دیگر به عقب بازخواهد گشت. به همین دلیل است که سرمایه‌گذاری‌ها سرگردان هستند. ایده این است که اگر بازار نزول کرد، پول بیشتری برای سرمایه گذاری داشته باشید، و پس از بازگشت دوباره، هزینه آن به طور متوسط ​​محاسبه شود. در بسیاری از موارد این اتفاق نمی افتد. چندین مورد وجود دارد که بازار برای یک دوره پنج ساله بدون هیچ رکودی به رشد خود ادامه داده است. در چنین حالتی، اگر سرمایه گذار در ابتدا پول را از قبل سرمایه گذاری می کرد، وضعیت بهتری داشت. میانگین‌گیری هزینه‌های دلاری، بازدهی کمتر از حد مطلوب را در دوره‌های رشد بالا فراهم می‌کند. 

     

  • پیچیده: یکی دیگر از مشکلات میانگین گیری هزینه دلار این است که سیستم ارزیابی عملکرد سرمایه گذاری بسیار پیچیده است. یک سرمایه گذار متوسط ​​زمانی که به صورت یکجا سرمایه گذاری می کند می تواند بازده خود را محاسبه کند. دلیل این امر این است که چنین محاسباتی نیاز به درک اساسی از حساب دارد و به راحتی قابل انجام است. از سوی دیگر، زمانی که سرمایه گذاری های پلکانی در دوره های زمانی طولانی انجام می شود، محاسبه بازده دشوار می شود. به همین دلیل است که بسیاری از منتقدان استدلال می‌کنند که سرمایه‌گذاران نمی‌توانند بازده واقعی را که توسط سرمایه‌گذاری‌هایشان تأمین می‌شود پیدا کنند، زیرا در اثر ترکیب شدن گم می‌شوند. اغلب اوقات، نرخی که سرمایه گذاری با آن ترکیب می شود ممکن است چندان جذاب نباشد. 

     

  • بازده کمتر: منتقدان میانگین‌گیری هزینه دلار استدلال می‌کنند که افرادی که با استفاده از میانگین هزینه دلار سرمایه‌گذاری می‌کنند، بازده کمتری کسب می‌کنند. این عمدتاً به این دلیل است که این سرمایه‌گذاران شروع به این باور می‌کنند که روشی که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند مهم‌تر از شرکت‌هایی است که برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌کنند. این قطعا درست نیست. از این رو، اگر از میانگین هزینه دلاری برای سرمایه گذاری در شرکت هایی استفاده شود که مدل های تجاری قوی ندارند، نتیجه نهایی کمتر از حد مطلوب است. با این حال، برای افرادی که با استفاده از میانگین هزینه دلاری سرمایه‌گذاری می‌کنند، لازم نیست سهام بد را انتخاب کنند. این فقط یک مشاهده است که در بسیاری از موارد انجام شده است. 

     

  • هزینه‌های تراکنش بالاتر: میانگین‌گیری هزینه دلار استراتژی است که در آن افراد هر ماه مقادیر کمی سهام می‌خرند. همچنین عموماً به سرمایه گذاران توصیه می شود که از خدمات یک صندوق سرمایه گذاری مشترک برای انجام این کار استفاده کنند. نتیجه نهایی این است که هزینه‌های معامله بیشتر است زیرا سرمایه‌گذاران باید برای کارگزاری، هزینه‌های نگهداری سالانه و سایر هزینه‌های معاملاتی که توسط صندوق‌های سرمایه‌گذاری متقابل شارژ می‌شوند، بپردازند. در بلندمدت، این هزینه‌های مبادله می‌تواند آسیب شدیدی بر درآمد سرمایه‌گذار وارد کند. 

     

  • زمان کوتاه‌تر در بازار: یکی دیگر از مشکلات میانگین‌گیری هزینه دلار این است که سرمایه‌گذارانی که از این رویکرد استفاده می‌کنند پول خود را برای مدت کوتاه‌تری در بازار نگه می‌دارند. این به این دلیل است که اگر آنها یک مبلغ 100 دلاری داشته باشند، بلافاصله آن را سرمایه گذاری نمی کنند. در عوض، آنها آن را به قطعات کوچکتر تقسیم می کنند. از این رو، برای بخش زیادی از زمان، مقدار زیادی از پول در حساب بانکی باقی می ماند و منتظر سرمایه گذاری است. بسیاری از منتقدان بر این باورند که این امر بازده کلی ارائه شده توسط میانگین‌گیری هزینه دلار را کاهش می‌دهد. واقعیت این است که بازده حاصل شده تابع زمان صرف شده برای پول در بازار است. در مورد میانگین‌گیری هزینه دلار، میانگین وزنی زمانی که پول برای آن سرمایه‌گذاری می‌شود کمتر است. 

     

  • تخصیص دارایی: به گفته کارشناسان مالی، سرمایه گذار در صورتی که تخصیص دارایی را بر اساس نیاز خود انتخاب کند، می تواند بازده بهینه سرمایه خود را به دست آورد. افرادی که توانایی از دست دادن پول بیشتری را دارند، باید استراتژی تخصیص دارایی تهاجمی تری را در مقایسه با افرادی که توانایی از دست دادن پول را ندارند، انتخاب کنند. با این حال، صرف نظر از اینکه کدام استراتژی تخصیص دارایی انتخاب شده است، به دلیل روش میانگین گیری هزینه دلار، پیگیری آن دشوار می شود. روش میانگین‌گیری هزینه دلار، افراد را تشویق می‌کند تا مقدار قابل توجهی از سرمایه‌گذاری‌های خود را به صورت نقد نگهداری کنند، که پیروی از استراتژی را دشوار می‌کند. در دراز مدت، ناتوانی در پایبندی به استراتژی باعث زیان می شود. 

نکته اصلی این است که میانگین‌گیری هزینه‌های دلاری می‌تواند باعث شود که عملکرد سرمایه‌گذاری در موارد خاص کمتر از حد مطلوب باشد. با این حال، در اینجا کمتر بهینه به این معنی است که بازگشت سرمایه ممکن است چند درصد کمتر باشد. با این حال، با استفاده از روش میانگین‌گیری هزینه دلار، شانس از دست دادن اصل سرمایه به دلیل زمان‌بندی اشتباه بازار به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *