ایجاد حداکثر ارزش سهام ممکن همیشه سنگ بنای سرمایه داری بوده است. تمام تئوری های اقتصادی همواره با هدف به حداکثر رساندن ارزش سهامداران بلند مدت بوده است. با این حال، در اواخر دهه 90 و اوایل دهه 2000، این وضعیت به سرعت تغییر کرد. به جای گزارش سالانه، شرکت ها باید سود یا زیان خود را به صورت فصلی گزارش می کردند. اعتقاد بر این است که چنین گزارشگری اطلاعات به روزتری را در اختیار سهامداران قرار می دهد و امکان تصمیم گیری بهتر را فراهم می کند. با این حال، این پدیده گزارش سه ماهه نیز عوارض جانبی داشت. بزرگترین عارضه جانبی شروع چیزی بود که در عامیانه «سرمایه داری فصلی» نامیده می شود. در این مقاله خواهیم فهمید که سرمایه داری فصلی چیست و چه تاثیراتی دارد.
معنای سرمایه داری فصلی
سرمایه داری فصلی به سیاست هایی اشاره دارد که با در نظر گرفتن یک چارچوب زمانی کوتاه ایجاد شده اند . این نام از این واقعیت گرفته شده است که اکثر مدیران مایل به اتخاذ تصمیماتی نیستند که در کوتاه مدت به شرکت آسیب برساند اما در بلندمدت به نفع آن باشد. هیلاری کلینتون زمانی در سخنرانی خود اشاره کرد که اکثر مدیران بر این باورند که اگر سیاستهایی را دنبال کنند که منافع بلندمدت را بر منافع سه ماهه ترجیح دهند، بازارها و گروههای سهامدار فعال بر آنها تأثیر منفی میگذارند! این باید زنگ خطر را برای هر سرمایه گذار ارزشی که بلندمدت فکر می کند و خرید می کند به صدا در بیاورد.
عواملی که منجر به ظهور سرمایه داری فصلی شد
نتایج سه ماهه صرفاً عاملی در این روند بوده است. عوامل زیر نیز نقش بسزایی داشتند.
- کاهش دوره تصدی مدیرعاملی: میانگین دوره تصدی مدیرعامل تمام شرکتهای بزرگ از 8 سال به 4 سال گذشته است. اگر مدیرعامل برای مدت کوتاهتری در شرکت بماند، سیاستهای اجرا شده نیز ماهیت نزدیکبینی دارند. موفقیت و شکست هر مدیر عاملی با نتایج سه ماهه ای که تولید می کند مشخص می شود. از این رو، مدیران عامل برای حفظ توهم موفقیت خود، تمایل زیادی به تمرکز بر نتایج کوتاه مدت دارند تا در غیر این صورت.
- سودهای مرتبط با نتایج فصلی : مدیران ارشد مدیریت در هر شرکتی بخش عظیمی از غرامت خود را به نتایج فصلی مرتبط میکنند. گرفتن ضربه در نتایج کوتاه مدت به معنای دریافت ضربه در جبران فوری آنهاست. نتایج بهتری ممکن است در دراز مدت به دست بیاید. با این حال، ممکن است مدیریت تا آن زمان تغییر کرده باشد. بنابراین، هیچ منطقی برای مدیران اجرایی نیست که برنامههای بلندمدت را طراحی و دنبال کنند.
اثرات ظهور سرمایه داری فصلی
- نوآوری ضربه می زند: زمانی که تمرکز بر کسب نتایج کوتاه مدت باشد، نوآوری و تحقیق قطعاً ضربه می خورند. بیشتر تحقیقات در دراز مدت انجام می شود. در نتایج سه ماهه، نوآوری ممکن است یک هزینه بیهوده به نظر برسد که باید به حداقل برسد. با این حال، شرکت هایی که سخاوتمندانه برای نوآوری خرج می کنند و اطمینان می دهند که پول به خوبی خرج می شود، رهبران تجارت فردا هستند. با ظهور سرمایه داری فصلی، نوآوری به استارت آپ ها یا شرکت های خصوصی در سیلیکون ولی واگذار شد. شرکت های بزرگتر دیگر در خط مقدم انقلاب تکنولوژیک نیستند.
- سرمایه گذاری: سرمایه گذاری های سرمایه ای نیز باید با در نظر گرفتن بلندمدت انجام شود. 10 تا 15 سال یک چارچوب زمانی بسیار کوچک است تا جایی که به تصمیمات بزرگی مانند ساخت یک کارخانه یا یک کارخانه مربوط می شود. این تصمیمات ماهیت نیمه دائمی دارند. از این رو، اگر وسواس فصلی بر این تصمیمات تأثیر بگذارد، سازمان ممکن است نتواند بهترین استفاده را از منابع خود داشته باشد.
- انحراف منابع: گزارش فصلی یک کار اداری عظیم است. حتی با ظهور انواع فناوری، هنوز کارهای زیادی باید انجام شود. منابع کمیاب گرانبها به سمت وظایف نظارتی و اداری هدایت می شوند. گزارش کمتر به سادگی روش کارآمدتری برای انجام تجارت است.
- افزایش نوسانات: گزارش فصلی باعث افزایش نوسانات در سیستم شده است. شرکت ها دستورالعمل ها و اهداف را هر سه ماهه منتشر می کنند. بر اساس تحقق یا عدم تحقق چنین اهدافی، قیمت افزایش یا کاهش می یابد. این امر فشار زیادی را بر مدیریت وارد می کند تا از هر وسیله ای که لازم است برای محافظت از سهام خود در برابر نوسانات بازار استفاده کند. فرهنگ سرمایه داری فصلی نیز به عنوان عاملی در بسیاری از کلاهبرداری های بازارهای سهام مانند Enron و WorldCom مورد سرزنش قرار گرفته است.
یک راه حل جایگزین: گزارش نیمه سالانه
یکی از راهحلهای ممکن برای این مشکل این است که بورسها به شرکتها دستور دهند که نتایج خود را بهجای سه ماهه، بهصورت شش ماهه اعلام کنند. این به سازمان ها کمک می کند تا تمرکز کمی طولانی مدت داشته باشند و از برخی از مشکلات ذکر شده در این مقاله اجتناب کنند. با این حال، انتظار می رود پاسخ متفاوت باشد. بعید است که شرکتهای فناوری از سیلیکون ولی این دستور را بپذیرند و همچنین شرکتهای دیگری که در میانه روند صعودی هستند. وقتی یک شرکت خوب کار می کند، به هر فرصتی برای پخش عملکرد خود نیاز دارد. چنین اطلاعیه های عمومی تأثیر مثبتی بر قیمت سهام شرکت و ارزش خالص مروج دارد. شرکتهای بالغ مانند شرکتهای آب و برق احتمالاً این دستور را میپذیرند. گزارش های آنها بدون توجه به اینکه به صورت فصلی یا سالانه منتشر می شوند، احتمالا مشابه هستند.
به طور خلاصه، سرمایه داری فصلی فرهنگی را آغاز کرده است که در آن شرکت ها باید کوته بین باشند! دوراندیشی و تفکر استراتژیک در این فرهنگ عجیب جریمه شده است .
بدون نظر