نسبت قیمت به سود اساسی‌ترین نسبت‌های مرتبط با بازار است. چندین دهه است که توسط سرمایه گذاران در جامعه سرمایه گذاری استفاده می شود. با این حال، این نسبت نیز مورد انتقاد حداکثری شکاکان قرار گرفته است. اندازه‌گیری‌های مختلفی برای جبران آنچه که شک‌ها فقدان اطلاعات صحیح ارائه‌شده توسط نسبت درآمد قیمتی می‌نامند، ایجاد شده‌اند. تقریباً سایر نسبت‌های مرتبط با بازار، تغییراتی از نسبت قیمت به سود هستند.

فرمول

نسبت قیمت به سود = قیمت فعلی بازار / سود گزارش شده شرکت

معنی

نسبت قیمت به سود به سرمایه گذاران می گوید که برای هر روپیه درآمدی که شرکت در حال حاضر دارد چند روپیه می پردازند. اگر نسبت قیمت به سود 5 باشد، سرمایه گذاران 5 روپیه می پردازند تا جریانی از درآمد 1 روپیه در سال را تا ابد بدست آورند. بنابراین این نسبت به طور ضمنی دوره بازپرداخت را نیز نشان می دهد که در این مورد 5 سال خواهد بود.

مفروضات

مفروضات زیادی وجود دارد که نسبت قیمت به سود به طور ضمنی ایجاد می کند. به همین دلیل است که این نسبت مورد انتقاد بسیاری از افراد بدبین قرار گرفته است که فکر می کنند نسبت قیمت به درآمد تصویری تحریف شده از واقعیت شرکت ارائه می دهد. مفروضات رایج به شرح زیر است:

 

  • سود پایدار است: نسبت قیمت به سود به طور ضمنی فرض می‌کند که سود یک شرکت معین در طول مدت زمانی که سرمایه‌گذاری انجام شده در حال بازیابی است، ثابت می‌ماند. با این حال، این مورد به ندرت اتفاق می افتد. کسب‌وکارها تابع چرخه‌های تجاری هستند و درآمدها به صورت چرخه‌ای حرکت می‌کنند. جهان هنوز شاهد شرکتی نیست که بتواند برای مدت زمان طولانی درآمدهای پایدار ایجاد کند. به همین دلیل است که نسبت درآمد قیمت ممکن است واقعیت را متفاوت از آنچه واقعا هست نشان دهد. 

     

  • سود دستکاری نشده است: شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد سود یک شرکت در معرض دستکاری ناخالص است. مدیریت کنترل ناعادلانه ای بر آنچه که می تواند به عنوان درآمد برای جامعه سرمایه گذاری ارائه کند، دارد. علاوه بر این، جامعه سرمایه گذاری ممکن است داده های کافی برای تعدیل این درآمدها را نداشته باشد و به رقمی برسد که فکر می کند سود منصفانه شرکت است. از این رو، سرمایه گذاران ساده لوح که فقط به نسبت های قیمت به درآمد نگاه می کنند بدون اینکه ببینند آیا سود دستکاری شده است یا خیر، احتمالاً بر اساس این عدد تصمیمات اشتباهی می گیرند. 

تفسیر

نسبت قیمت به سود باید در پرتو مبانی مالی تفسیر شود. این مبانی این واقعیت است که یک سرمایه گذاری در یک دوره زمانی رشد می کند. این الگوی رشد معمولاً از یک الگوی نمایی پیروی می کند که پدیده ترکیب شدن را بسیار مهم می کند.

  • در نرخ رشد موثر نیست
  • عاملی برای ترکیب کردن نیست

این واقعیت که نسبت قیمت به سود از تقسیم حسابی ساده استفاده می کند، آن را برای بسیاری از بدبینان در جامعه سرمایه گذاری غیرقابل قبول می کند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *